بی تدبیری های « دولت تدبیر و امید!! » چه بر سر مردم ایران می آورد؟! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
188

کارنامه سیاه سال های ریاست جمهوری شیخ حسن روحانی هم، مانند بقیه رؤسای پیشین قوه مجریه در حاکمیت اشغالگر رژیم آخوندی در ایران، چنان آکنده از بی تدبیری و بی خردی های فراوان است؛ که کم تجربه ترین استادان علوم اقتصاد و سیاست، این کلاهبردار مکار را، برای اداره نمودن یک قهوه خانه هم کارآمد و لایق تشخیص نخواهند داد. چه رسد به ریاست جمهوری در یک سرزمین با جمعیتی هشتاد و پنج میلیونی، که فقط همین یک مورد، کارنامه مردودی او را به دستش خواهد داد؛ و هرگز نخواهد توانست با هیچ پاک کننده ای ، آن را تمیز و قابل مطرح کردن، نه نزد مردم ایران و نه دیگر ساکنان عرصه گیتی نماید!

خاموشی های مکرر و گسترده کنونی در ایران به گونه ای است؛ که در شرایط فعلی، مردم کشورمان را، تا مرز دوازده ساعت تاریکی و بی برقی در همه جای کشور کشانده است. شاید که مساله بی برقی درون خانه های مردم، اندکی قابل تحمل و صبوری باشد( که نیست )؛ اما خاموش شدن دستگاه های کمک رسان در بخش هائی از مراکز اجتماعی و بهداشتی در مملکت، از جمله بیمارستان های درون کشورمان، به هیچوجه و در هیچ شرایطی، قابل هیچگونه گذشت و اغماض نمی تواند باشد!

اموری که در این مراکز بهداشتی به انجام می رسند؛ و رسیدگی به بیماران، و ایجاد بهبودی و برگرداندن تندرستی ایشان به آنان، بدون تردید از مهم ترین فعالیت هائی است؛ که می بایست بدون کم ترین اهمال و بی توچهی و کم کاری، همواره مد نظر مسؤلان حکومتی، مخصوصا سران خودپرست رژیم زیاده طلب اسلامی، و نیز مدیران این اماکن مردمی قرار بگیرند!

بسیار اسفناک و غم انگیز است؛ که بیماران بستری در بیمارستان های میهن مان، به خاطر مشکل تنفسی یا هر مورد دیگری که نیاز به برق داشته باشد. هنگامی که به دستگاه های اکیسژن احتیاج داشته باشند. به دلیل آن که دستگاه های تولید اکسیژن به وسیله برق قابلیت چنین امری را دارند. بیمار مربوطه از این مهم محروم گردد؛ و سلامتی اش بیش از پیش دچار خطر قرار بگیرد!

اما متاسفانه در موقعیت کنونی در ایران زیر سلطه آخوندهای ناانسان، عدم بودن برق شبانه روزی در بیمارستان ها و درمانگاه های کشورمان، موجب به خطر افتادن جان هم میهنان بیمارمان می شود؛ و سلامتی ایشان را تا حد خطر مرگ هم پیش می برد!

چرا در چنین شرایطی، در پادگان های سپاه پاسداران انقلاب ننگین اسلامی، و نیز مجلس ولائی در کل شبانه روز برق قطع نمی شود؟ و قاچاقچیان سپاهی و مفتخورهای نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور، پیوسته بدون ماندن در تاریکی های کنونی در همه جای ایرانزمین، مشغول کسب درآمد از طریق « رمز ارزها = ( بیت کوین ها) » می باشند؛ و تا مرز کسب درآمدهای تا پانصدهزار دلاری هم پیش می روند؟!

از این مورد گذشته، سران قدرت پرست جمهوری ننگین و سودجوی آخوندی در صدد هستند؛ که با ارسال و رساندن برق دیارمان از طریق مرزهای کشور به بعضی از همسایگان ایران، برای خودشان موقعیت ابرقدرتی در منطقه خاورمیانه را به وجود بی آورند؛ و برای شان هم هیچ تفاوتی ندارد و مهم هم نیست؛ که در این رابطه مردم محروم و اسیر کشور اشغال شده مان، ساعت ها در تاریکی مطلق به سر ببرند؛ و یا عزیزان بیمارشان در بیمارستان های کشور را، به دلیل بی برقی در این مکان ها از دست بدهند!

در این ارتباط، روزنامه « همدلی » چاپ تهران، در روز دوشنبه چهاردهم تیرماه ۱۴۰۰ خورشیدی نوشته بود: « قابل توجه تر اما، طرح جدید مجلس شورای اسلامی، در زمینه کسب درآمد پانصد هزار دلاری از « رمز ارزها= بیت کوین » است؛ که نشان می دهد. تازه داستان شروع شده، و بعید هم نیست، که این بحران(بی برقی و خاموشی های ممتد)، تا سال های آینده نیز ادامه داشته باشد( که امیدواریم، عمر ننگین حکومت جنایت پیشه شان، تا به انتهای سال جاری هم دوام نیاورد. چه رسد به سال های آینده) ؛ این نشریه همچنین ادامه داده : « و این مورد در حالتی است، که « ماینینگ = استخراج » رمز ارزها، از عوامل تاثیر گذار در خاموشی های اخیر است؛ و بعضی نیز دلیل اصلی به وجود آمدن این بحران را، صادرات برق ایران به کشورهای همسایه عنوان می کنند.» !

این منبع( روزنامه « همدلی » چاپ تهران همچنین ادامه است: « سؤآلی که می توان مطرح کرد این است: با بحرانی که اینروزها اقشار مختلف جامعه در مناطق گوناگون کشور با آن مواجه هستند؛ و این خاموشی های گسترده، زندگی مردم را از روال عادی آن خارج کرده است. در این شرایط باید از مسئولان (بدون هر گونه مسئولیتی در کشور) پرسید: چه نیازی به صادرات برق در این حوزه است؟و تحت این شرائط، به گفته خود سکانداران وزارت نیرو، استخراج « رمز ارزها » فشار زیادی به شبکه برق ایجاد می کند. پس چه ضرورتی برای کسب درآمد از این راه است؟» !

بدون تردید نگاه سودجویانه دست اندرکاران اقتصادی( برادران قاچاقچی و دزد و کلاش سپاهیان اسلامی، بیشتر به کسب درآمد از این راه معطوف است؛ و توجهی هم به گزارش های مشکل بی برقی و خاموشی های دوازده ساعته در کشور ندارند. اجازه هم نمی دهند، که چنین اخبار نگران کننده از وضعیت کنونی برق در ایران به گوش شان هم برسد!

متاسفانه در موقعیت فصلی کنونی، که مردم میهن مان با چالش گرما نیز مواجه می باشند. هم میهنان ساکن در مناطق جنوبی ایران، بیش از بقیه با این مساله بحرانزا در ارتباط می باشند؛ و مورد پیش آمده در اثر بی تدبیری های نظام همواره بدون نظم حاکمیت نابخرد ملاها، به ویژه ریاست دولت تدبیر و امید!! رئیس جمهور شیاد شیخ حسن روحانی، صدای این مردم محروم در مناطق شرجی و گرمسیری ایران، به گوش های ناشنوای هیچیک از مسئولان جلاد رژیم هم نمی رسد!

با در نظر گرفتن چنین گزارش های تلخی از شرایط فعلی مردم ایران، باید به صراحت اذعان نمود؛ که وزارت نیروی کابینه حسن روحانی در سال های اخیر، نه به تاسیس نیروگاه های بیشتر و هزینه نمودن دارائی های ملی مردم برای خود هم میهنان ما پرداخته است. اگر هم چنین اقدامی را نموده باشد؟ آن را کاملا بدون کارشناسی لازم به انجام رسانده، و صرفا جهت لفت و لیس از سرمایه ای که دولت در این باره، در اختیار این وزارتخانه قرار داده، به این مورد نگاه و عملکرد غیر مسئولانه داشته است!

البته از کسانی که جز به منافع خویش نمی اندیشند، و جز به کسب ثروت های میلیاردی برای خودشان از دارائی های ملت توجه دیگری ندارند. رسیدگی مسئولانه به شرائط کنونی مردم این سرزمین، و پرداختن به ایجاد موقعیت های بهتر و سازنده تر برای این کهندیار و ساکنان آن، انتظاری فراتر از ذات پلید این خودکامگان حاکم بر ایران است!

تنها راه رهائی از منجلاب حاکمیت این دزدان و جنایت پیشگان در میهن عزیزمان، مبارزه مستمر و بدون وقفه با این ستمکاران اشغالگر است؛ که به یمن آغاز آن توسط اعتصابات کنونی کارگران عزیز و دلاورمان در سراسر کشور، و با حمایت سایر هم میهنان آزادیخواه از این خیزش سراسری، نوید تحقق یافتن این آرمان ملی پدید آمده، و ساقط گشتن کاخ استبداد آخوندهای جنایتکار حتمی است!

مقاله قبلیانقلاب ناتمام در عراق، پشت صحنه وقایع عراق؛ بقلم دکتر کاوه احمدی علی آبادی
مقاله بعدیسیستم وزارت راه و شهرسازی جمهوری اسلامی هک شد!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.