چند روز بیشتر به روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان باقی نمانده،در خبر ها تیتر جدیدی دیده می شود،حکایت قدیمی زن ستیزی حکومت ایران دوباره تیتر صفحات نخسین روزنامه های ایرانیست. سید یوسف طباطبایی نژاد، آیت الله نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اصفهان ، در دیدار مسؤولان و سرمربیان حلقههای شجره طیبه صالحین استان اصفهان مدعی شده است، راهکار تقویت بنیان خانواده افزایش اشتغال آقایان است، وی گفته“آنچه که اسلام دستور داده است به نفع زن است، بیشتر مسائلی که در اسلام مطرح میشود به سود زنان و در راستای حفظ کرامت و شأنیت بانوان است و باید این مسائل به درستی در جامعه تشریح و تبیین شود، زنان حتی برای کارهای خانه و شیردادن بچه هم میتوانند از همسر خود پول دریافت کنند، همه مخارج برعهده مردان است و به همین دلیل اشتغال آنها باید در اولویت باشد. وی نمایندگانی که مدعی حمایت از حقوق زنان هستند را افرادی نامید که صرفا به دنبال کسب رای زنان هستند.وی در ادعاهای خود که در تضاد کامل با معاهدات حقوق بشری و بعضا قوانین داخلی کشور است خواستار ممنوعیت فعالیت زنان در مغازهها و ادارات و شرکتها شد و خواست به جای آن اسباب و لوزام حضور زنان در کارهای تخصصی بانوان فراهم شود. این سخنرانی از مصادیق بارز و موارد آشکارخشونت سازمان یافته حکومتی علیه زنان ایرانست که در طول سی و هفت سال گذشته به شیوه های گوناگون اعمال گردیده است.
اساسا خشونت علیه زنان برای توصیف کلی رفتارهای خشونتآمیز علیه زنان به کار میرود. مجمع عمومی سازمان ملل متحد ، خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانهٔ آزادی(چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» میشود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳صادر شده، بیان میکند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود.سالهاست که سازمانها و کشورهای جهان میکوشند با برنامههای گوناگون با خشونت علیه زنان مبارزه کنند. از این روسازمان ملل متحد از سال ۱۹۸۱، روز ۲۵ نوامبررا برای یادآوری عزم همگانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان ،یافتن راه حل هاو راه کارهای اساسی وارائه تصویر واقعی و موجود از خشونت علیه زنان ،به نام روز جهانی رفع خشونت علیه زنان اعلام کرده است. شورای عمومی سازمان ملل متحد نیز در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹ نامگذاری این روز را به عنوان روزی جهانی تصویب کرد.این تاریخ به خاطر قتل وحشیانه سه خواهران میرابال، فعالان سیاسی اهل جمهوری دومینیکن انتخاب شده است.
خشونت در جامعه ایران سابقه هزار وچارصدساله و اشکال مختلفی دارد؛ بعد از حمله اعراب به ایران و پا گرفتن اسلام که اساسا یک ایدئولوژی زن ستیز است ،خشونت بر زنان در جامعه ایران با تکیه برقوانین شریعت و نص صریح کتاب مسلمانان نهادینه شد ،علی رغم تلاش های درخشان دوران دو بزرگمرد تاریخ پادشاهی ایران،رضا شاه کبیر و محمد رضا شاه ودوران طلایی ایکه زنان تجربه نمودند ،متاسفانه در پی انقلاب اسلامی ،زن ستیزی به شکل جدی و سازمان یافته اغاز گردید و درابتدا با مرتجعانه ترین شکل یعنی سلب اراده برای انتخاب پوشش و اعلام حجاب اجباری برای زنان شروع شد ،امروزه میتوانیم خشونت را دراشکال مختلف که توسط قانون و سیستم حقوقی ایران پوشش داده شده و حمایت می شود ،اعم ضرب و شتم زنان و دختران از سمت مردان –برادر، شوهر، پدر، اقوام- ، یا در اشکال تجاوز به عنف ، خشونتهای کلامی –شنیدن کلمات رکیک و بیادبانه از جانب مردان-، خشونت جنسی، تعرض به زنان هنگام استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و حتی در خیابان و معابر مشاهده کنیم. اسیدپاشی های سازمان یافته سالهای اخیر خصوصا در اصفهان که مجرمین هرگز دستگیر نشدند ، قتل های ناموسی ،همه و همه مصادیق خشونت اند.خشونت علیه زنان در ایران،توسط نابرابری در قوانین تشدیدمی گردد؛ قوانینی که فرصت بیشتر را در اختیار مردان قرار دادهاند تا زنان و همیشه از مردان حمایت می کنند. در اینباره نمونههای متعددی از قوانین مربوط به خانواده، ازدواج، ارث و…….. وجود دارد. زن ستیزی همچنین توسط افرادی که اسما به نمایندگی از طیف زنان و دفاع از حقوق انان و در حقیقت برای کوبیدن زنان توسط هم جنسانشان وتوجیه زن ستیزی با طرفداری انان ازتصویب قوانین و مصوبات ولوایح،انجام می شود ،تهی مغزهای فرومایه ای چون ،
فاطمه آلیا که گفته بود: یک عده ای می خواهند هر طور شده به زن نقش هایی بدهند که مخالف با وظایف شرعی است … کار زن بچه دار شدن و تربیت فرزند و شوهرداری است نه دیدن مسابقه والیبال ،البته سایر هم پالکی هایش هم دست کمی از او نداشته و گویا ربودن گوی سبقت برای ستیز با زن ایرانی و حقوقش ،بزرگترین وظیفه انهاست.
چرا؟؟
آیا پاشنه آشیل تفکر فاشیستی اسلامی حکومت ایران ، زنان ایرانی هستند؟؟
سی و هفت سال است که زن ایرانی ،علی رغم در معرض خشونت نهادینه شده در جامعه بودن،با اشکال مختلف نافرمانی ،در صدد مخالفت با اجبارهای حکومت اسلامیست و علی رغم تمام هزینه هایی که پرداخت کرده،به زانو در نیامده ،علی رغم مصادره زندگى اش ،کنترل نحوه زيست و روابط خصوصى و اجتماعى اش و هزار ها باید و نباید ،مقاومت کرده وهنوز سرپاست و به امید تغییر تلاش می کند.جمهوری اسلامی علی رغم اعمال هزینه های کلان برای به زنجیر کشیدن زن ایرانی ،از کنترل حجاب توسط گشت های انتظامی و پلیس های ویژه،تا سرمایه گزاری برای پذیرش حجاب از کنگره های مختلف تا دست به دامن سلیطه گان چرخنده شدن که هرزگاهی شوی مسخره چادری شدن تعدادی را در مجامع عمومی اجرا میکند ،فروگزار نکرده اما همچنان نا موفق بوده است ،طوری که منسوبین دستگاه کم کم زمزمه اشتباه در حجاب اجباری را شروع کرده اند تا اگر زمانی حکومت ولایی به همین جرم مجبور به سقوط شود ،با اعطای حق حجاب اختیاری به عمر این سیستم پوسیده ،اضافه کنند.باشد که نسل امروز ایران،نسل اگاهی که دیگر قصد ندارد تاوان حماقت پدران ساده لوح سال پنجاه و هفت را بدهد، در حلقه چنین حیلی نیفتد که تجربه سی و هفت ساله ثابت می کند آزادی واقعی او نه باین عقب نشینی ها ونه باروشهای یواشکی جوجه اردک های زشتی که رژیم به دستور اربابانش به انور مرزها پست می کند،میسر نخواهدشد .شاید هشت مارس امسال فرصت خوبی برای برنامه ریزی یک مبارزه علنی و واقعی باشد.
به امید جهانی بدون هر گونه خشونت وبر اساس منطق و انسان دوستی .جهانی که در آن نه فقط بیست وپنج نوامبر که تمامی روزها برای مبارزه با خشونت علیه زنان باشد.
پاینده باد ایران
سهیلا زرندی