بیانیه ابوالحسن بنی‌صدر در باره “توافق” اتمی

0
284

ابوالحسن بني‌صدر، اولين رئيس‌جمهوري اسلامی، طی اظهاراتی در هافینگتون پست در خصوص توافق هسته‌ای ایران و ۵+۱ در لوزان گفته است: این یک توافق یک جانبه، به نفع آمریکا و به ضرر ایران است. ایران متعهد به لغو کلیه فعالیت‌ها است و اما غرب تنها تحریم‌ها را تعلیق خواهد کرد. مسئولان سعی دارند با دستکاری ترجمه به مردم بقبولانند که پیروز شده‌اند.

و  در همین رابطه در تارنمای خویش می نویسد:

پیش از آن‌که گفتگوها به پایان رسند، در یک وضعیت سنجی، مشخصات توافق که اینک واقعیت یافته‌است، برشمرده شدند. متن منتشره به زبان انگلیسی و اظهارات آقایان اوباما و کری، رئیس جمهوری و وزیر خارجه امریکا، جا برای تردید باقی نمی‌گذارد که توافق مشخصات سخت‌گیرانه‌تری از آنچه پیش بینی می‌شد دارد و رژیم ولایت مطلقه فقیه عامل تحمیل چنین توافقی به کشور شده‌است. در حقیقت:

 1. توافق یک طرفه است. هم بدین خاطر که تعهدها را ایران می‌پذیرد اما، مجازاتها را، بخشی از آنها را، وضع کنندگان به حال تعلیق در می‌آورند و هم بدین لحاظ که کشورهای 5+1 و سازمان بین‌المللی انرژی اتمی کنترل کننده اند و ایران کنترل شونده‌.

 2. مهار  تأسیسات اتمی ایران کامل است. زیرا ایران پرتکل الحاقی را نیز می‌پذیرد. مهار ایران در آنچه به رعایت قرارداد منع گسترش سلاح هسته‌ای می‌شود، دائمی است.

 3. مهار ایران در آنچه به فعالیت‌های اتمی مربوط می‌شود، بنابر مورد، 10 ساله و 15 ساله و 20 ساله و 25 ساله و دائمی خواهد بود.

 4. بنابر متن انگلیسی و فرانسوی، تنها تحریم‌های مربوط به برنامه اتمی، به حال تعلیق در می‌آیند. در متن فارسی که آقای ظریف قرائت کرد، برای پرهیز از اثر کلمه تعلیق،  کلمه متوقف می‌شود  بکار رفته است.  طرفه این‌که در متنی که زودتر از همه، ایرنا منتشر کرد و هدف از انتشار آن پرکردن ذهن ایرانیان از دروغ بود، لغو کلیه تحریم‌ها قید شده‌است. اما بدین‌سان،

– تحریم‌های مربوط به برنامه موشکی و تروریسم و تجاوز به حقوق بشر برجا می‌مانند.

– تحریمهای مربوط به برنامه اتمی، مرحله به مرحله، به حال تعلیق در می‌آیند. هرگاه ایران به تشخیص طرف توافق به تعهدهای خود عمل نکرد، تحریم ها، خود به خود، برقرار می‌شوند.

– تحریم‌های وضع شده توسط شورای امنیت نیز لغو نمی‌شود، به حال تعلیق در  می‌آیند.

 5.  ایران تنها یک مرکز غنی سازی اورانیوم خواهد داشت و آن مرکز نطنز است. در این مرکز  تا 10 سال، تنها می‌تواند 5060 سانتریفوژ از نسل اول داشته باشد. یعنی کمتر از آنچه پیش بینی می‌شد.

– اورانیوم را به میزان 3.67 درصد بیشتر نمی‌تواند غنی کند. و

-ایران حق ندارد بیش از سیصد کیلو اورانیوم غنی شده ذخیره کند

– اورانیوم غنی شده موجود که 10 تن است به سوخت تبدیل می‌شود. برای این کار به روسیه فرستاده می‌شود.

 هشیار باید بود که این تعلیق دائمی است یعنی همانند شمشیر داموکلس بر سر ایران خواهد بود.

 6. تأسیسات فردو از غنی سازی اورانیوم ممنوع می‌شوند. ایران تنها می‌تواند 1000 سانتریفوژ در این مرکز نگاه دارد بدون این‌که اورانیوم غنی کند. فردو مرکز تحقیقات فیزیک اتمی می‌گردد.

 7. تأسیسات کارخانه آب سنگین اراک تغییر می‌کنند تا که نتوانند پلوتونیوم تهیه کند. تا زمانی که این کارخانه کار می‌کند تحت کنترل باقی می‌ماند و پلوتونیوم ناچیزی هم که تولید می‌کند، به خارج از ایران انتقال داده می‌شود.

 8 . زبانی که در تدوین توافق بکار رفته‌است مبهم است. هم بلحاظ اختلاف در حد نایکسانی در موارد مهم میان سخنان آقای ظریف با سخنان آقایان اوباما و کری و هم بلحاظ محتوای سندی که نزد دو طرف معتبر است. از این‌رو، طرف قوی است که می‌تواند معنای دلخواه خود را به این و آن بند سند بدهد.

 ٭ اثر توافق بر موقعیت ایران در منطقه:

9. کشوری که تحت کنترل یک «ابرقدرت» و 5 قدرت جهانی است، چگونه می‌تواند از همسایگان خود در مرزهای جنوبی (8 منطقه نفت و گاز مشاع) بخواهد حق او را برمنابع مشاع نبرند و نخورند؟ در مرزهای شمالی نیز  ایران گرفتار این ناتوانی باقی می‌ماند.

 10. هم اکنون، بنام جلوگیری از نفوذ ایران بر یمن، اتحادی بر ضد ایران واقعیت یافته‌است. پیش از این، دولت سعودی و اسرائیل و مصر بودند که متحد بودند. اینک در شرق ایران، پاکستان نیز بدان پیوسته است. افغانستان نیز می‌گوید از تجاوز نظامی به یمن حمایت می‌کند. بدین‌ترتیب، ایران، در شرق و غرب و جنوب و بسا شمال خود، به حال انزوا درآمده‌است.

 11. با توجه به این واقعیت که ایران در تله «کمربند سبز» – افتاده‌است که اینک «تجدید امپراطوری» نام گرفته‌است، دیگر در موقعیتی نیست که بتواند خود را از جنگها بیرون بکشد. بهرتقدیر، ایران به محاصره دشمنان درآمده‌است.

 12. بنابر این که سیاست حکومت اوباما در منطقه این باشد که تعادل قوای جدید در منطقه برقرار شود، رژیم ولایت فقیه تنها وقتی می‌تواند از این موقعیت استفاده کند که روابط خویش را با امریکا بیشتر از عادی کند.

     تا این هنگام، اعضای دائمی شورای امنیت – این بار آلمان نیز بر آنها افزوده شده‌است – در سطح خاورمیانه، دو همکاری موفق انجام داده‌اند: یکی تهیه کردن و به تصویب رساندن قطعنامه 598 که به جنگ عراق با ایران پایان داد و دیگری توافق اتمی با ایران. در هردو مورد، ایران بازنده شد. اما همکاری کشورهای 5+1 می‌تواند بر سر مسائل منطقه تجدید شود.

 ٭ آیا راه‌حل دیگری وجود داشت؟:

13. توافق بدین معنی است که تأسیسات اتمی وجود صوری دارند. بنابراین، خالی از فایده و پر زیان است. در پایان دوره‌های کنترل، جز تأسیسات مستهلک برجا نمی‌ماند. تن دادن به آن بدین معنی است که آقای خامنه‌ای پذیرفته‌است که برچیدن آنها رساندن زیان به حداقل است. در واقع، هرگاه تأسیسات برچیده می‌شدند، تحریمها لغو می‌شدند و ایران تحت مهار شش قدرت جهانی قرار نمی‌گرفت. بهای سنگینی که به ایران تحمیل شده‌است، تحمیل نمی‌شد اگر آقای خامنه‌ای جرأت می‌کرد بگوید: جام زهر پایان دادن به غلط کاری را سر می‌کشم.

 14. راه‌حل خارج از رابطه قوا با یک «ابرقدرت» و 5 قدرت، شفاف کردن فعالیتهای اتمی برای مردم ایران و مردم جهان و قطع ید سپاه از فعالیتهای اتمی و پایان دادن به بازی «من سوخت اتمی برای نیروگاه‌ها تهیه می‌کنم» و پرداختن به تحقیقات در باب اتم و تکنولوژی اتمی برای استفاده صلح آمیز از آن بود. این راه‌حل نیاز داشت به محترم شمردن حقوق شهروندی مردم ایران و بازشناسی حق مردم ایران در بازیافتن موقعیت خویش در جهان، بمثابه مردمی که خشونت زدائی را روش خویش در انقلابی بزرگ کردند.

 15. توافق می‌گوید و به فریاد که هدف نخستین رژیم استفاده از انرژی اتمی برای تولید برق نبوده‌است. در حقیقت، این واقعیت که برنامه‌ای برای برآوردن نیازهای مردم کشور به برق وجود ندارد و در سال جاری، کمبود برق محسوس خواهد شد و این واقعیت که رژیم برآن نشده‌است از راه کاستن از اتلاف نیرو بر اثر کهنگی کارخانه‌های تولید برق، بر میزان برق بیفزاید، حاکی ازآنند که رژیم دروغ ساز و دروغگو، برای هدفی غیر عقلانی، صدها میلیارد دلار به کشور زیان رسانده و ایران را در موقعیتی قرارداده‌است که برای سالهای طولانی باید این زیان را تحمل کنند.

 و این سومین تجربه است: گروگان گیری و جنگ 8 ساله و اینک بحران اتمی. بر عاقل است که آزموده را نیازماید. قدرتمدار جبار عاقل نمی‌شود و تجربه را تکرار می‌کند. اما آیا مردم ایران، مردمی که کشورشان دارد بیابان می‌شود و منابع زیر زمینی‌شان نیز غارت می‌گردد، همچنان باید قربانی تجربه‌های مرگبار و ویرانگر بمانند؟ زمان آن هنوز نشده‌است که به مسئولیت خویش بمثابه شهروندان و مسئولیت خویش در قبال نسلهای آینده قیام کنند؟

    ایرانیان! به استقلال و آزادی خود بعنوان انسان و استقلال و آزادی خود بمنزله ملت بها دهید!

14 فروردین 1394

ابوالحسن بنی صدر