لندن سهشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ = برابر با 18 اوت 2020
دوستان و فرزندان عزیزم – علیرغم زیادشدن تعداد مزدبگیران صادق خررازی، پدرخوانده همه مصدق پرستان، در امر اهانت کردن به من در صفحات اینترنتی من، به شما اطمینان میدهم که ذرهای در عزم و اراده من در پی گیری نهضت اصلاح کردن تاریخ سیاسی هفتادساله اخیر ایران خللی وارد نخواهد شد…
دوستان و فرزندان عزیزم در تاریخ دوشنبه ۲ تیرماه ۱۳۹۹ = برابر با 22 ژوئن 2020 در نوشتهای در همین سایت و صفحه از طرحهای توطئه آمیز بیبیسی فارسی درزمینهٔ ادامه تبلیغات وارونهسازی حقایق تاریخی مربوط به اقدامات مرحوم محمدخان مصدق السلطنه در مرداد ۱۳۳۲ برای سرنگون کردن ارکان حکومت مشروطه ایران مطلبی منتشر کردم تحت عنوان “چرا بیبیسی فارسی قهرمانپروریهای مصدقی را رها نمیکند؟”. در این نوشته ابتدا پرسیدم: “آیا دلیل این مصدق بازیهای بیپایان سپاسمندی های ابدی بریتانیا است از یک فراماسونر و سرلوژ فراماسون انگلیسی در ایران که در سال ۱۳۳۰ قانون ملی کردن نفت ایران را بهگونهای به اجرا گذاشت که ۹۰ در صد کلیه دارایی و سرمایههای شرکت نفت ایران و انگلیس Anglo-Persian oil company را نصیب بریتانیای کبیر ساخت و فقط ده درصد آن را به ایران رساند؟!”
علیرغم این یادآوریها و اصلاح کردنهای مستند به اسناد انکارناپذیر، بازهم شاهد آن هستیم که بیبیسی فارسی در یک خیرهسری باورناکردنی تلاش دارد توطئه تحریف تاریخ به سود اقدامات غیرقانونی مصدق در مرداد ۱۳۳۲ برای سرنگون کردن قانون اساسی مشروطیت، مانند انحلال قوای سهگانه یا ارکان سهگانه مشروطیت (قوه مقننه و همزمان، قوه مجریه و درحالیکه قوه قضائیه در مرداد ۱۳۳۱ منحل و سرنگونشده بود)، هنوز هم ادامه دهد، بیاعتنا به این حقیقت که سرنگون کردن ارکان یا قوای سهگانه مشروطیت طبق قانون اساسی هر کشور مشروطه “کودتا ” محسوب میشود.
در آن نوشته یادآور شدم که: همه ما شاهد آن هستیم که بنگاه سخنپراکنی بریتانیا BBC – بهویژه بخش فارسی آن هرگاه که احساس کند مصدق و داستانهای بهظاهر ضد انگلیسی و در عمل تماماً فراماسونری او به خطر فراموششدن میان ایرانیان میافتد، با مطرح کردن بهانههایی مسخره مانند انتشار اسناد تازهای از طرف وزارت امور خارجه ایالاتمتحده امریکا و یا از طرف سی آی ای CIA = Central Intelligence Agency آن کشور، همان داستانهای کهنه و رنگ و رو باخته را بازهم تکرار میکند – منتها هر بار به زبان یک “تاریخدان سرخانه ” in house historian ویژه خود بیبیسی فارسی…
گمان میکنم برخی از دوستان میهنپرست ایرانی در شب گذشته – دوشنبهشب ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ – متوجه تکرار توطئههای تبلیغاتی مصدق پرستی بیبیسی فارسی شدند که همان برنامه “پرگار ” بار دیگر نمایش “تحقیقات علمی ” خود را در ژستی کاملاً روشنفکر مابانه به روی صحنه آورد، با شرکت تنی چند از “دوستان دم دست “، نه متخصصان اهلفن که در خلال آن این دوستان مثلاً متخصص بار دیگر کوشیدند اقدام مصدق در انحلال پارلمان کشور را اقدامی “قانونی ” قلمداد کنند و ابلاغ حکم عزل قانونی وی را به سبک و سیاق حسین فاطمی “کودتا ” نام دهند و انسان در این کودنی مضاعف حیرت دارد که:
1- بیبیسی فارسی آیا میتواند توضیح دهد که چگونه میشود که در یک ماه مرداد ۱۳۳۲ دو بار علیه مصدق “کودتا ” صورت گیرد؟ – یکبار در ۲۵ مرداد و یکبار در ۲۸ مرداد؟
2- و آنگاه باید از بیبیسی فارسی پرسید که آیا فکر میکند همه بینندگان ایرانی برنامههایش مانند تهیهکنندگان مأموریت دار برنامه پرگار موردبحث دچار بیماری دوگانه بینی هستند و…
3- فکر میکنید بینندگان شما با دیدن این برنامه شما از خود نمیپرسند که این دیگر چه پدیده “شتر گاو پلنگ ” شدهای است که پس از کودتای اول مصدق و دولت یاقیش همچنان زنده و سرحال بر جای میایستد تا کودتای دوم فرارسد و خدا رحم کرد که کار به چند کودتای دیگر نکشید…
4- آیا برنامه پرگار بیبیسی فارسی این اندازه معلومات حقوقی دارد که تشخیص دهد … امضای رسید حکم عزل مصدق توسط او که به ادعای دوست دارانش دکتر در حقوق بوده است، به معنی پذیرفتن وجهه قانونی آن حکم است توسط خود نخستوزیر معزول؟ یا اینکه برنامه پرگار دل در گرو شارلاتان بازیهای حسین فاطمی دارد که ابتدا به دلیل حضور نداشتن در خانه مرحوم مصدق به هنگام ابلاغ حکم عزلش، از دریافت و امضای آن حکم توسط مصدق جلوگیری کند. او بعد از شنیدن خبر این رویداد سراسیمه خود را به منزل مصدق رسانده و (بهموجب اقرارات خود مرحوم مصدق به هنگام تلیم شدن به نخستوزیر جدی) او را مجبور کرد که پس از امضا و پذیرش قانونی حکم عزل خود اعلام کند که آن اقدام یک “کودتا ” بود؟ کودتا؟ برعلیه چه کسی؟ آیا دریافت حکم و امضای رسید آنهم بخشی از کودتا علیه مصدق بهتوسط و شرکت خود مصدق بوده است؟
5- یکی از مشکلات اساسی در این بحثهای حمایتشده از سوی بیبیسی فارسی عدم آشنایی آقایان بامعنی و مفهوم عملی اصطلاح “کودتا ” است و برای آشنایی آقایان بامعنی علمی این اصطلاح فرانسوی که در همه زبانهای دنیا جاری است باید توضیح داده شود:
اصطلاح کودتا ترکیبی است از دو واژه فرانسوی “کو – coup” به معنی سرنگون کردن و “اتا – état به معنی کشور یا نظام حکومتی که تلفظ انگلیسی آن “استیت – state” است. بهاینترتیب، “کودتا =coup de etat” اصطلاحی فرانسوی است که در همه زبانهای دنیا به همان شکل و مفهوم موجود در زبان فرانسه جاری است، به معنی واردکردن ضربه (ناگهانی یا سینهخیز) برای سرنگون کردن “نظام حکومتی ” کشور، از راه خنثی کردن ارکان حکومت (که “دولت ” در رأس قوه مجریه یکی از ارکان نظام حکومتی شمرده میشود)، با يا بدون استفاده از مقداری از قوه قهریه (نيروی نظامی) که جنبهای کاملاً غیرقانونی دارد، چون قانون اساسی کشور را که مشروعیت دهنده نظام حکومتی است، سرنگون میسازد. البته اگر کودتا موفق شود، بهحکم “حق از آن فاتحان است “، کودتا و حکومت برآمده از آن را با نوشتن قانون اساسی خود مشروع میسازد، یا قانون اساسی موجود را بر اساس ایدههایی که منجر به کودتا شده است، اصلاح میکند و به خود در کشور مشروعیت میبخشد، مانند کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹. البته درباره رویداد ۳ اسفند ۱۲۹۹ باید توضیح داده شود که اگرچه خود رضاخان (بعداً رضاشاه) بیش از هرکسی با سربلندی از واژه “کودتا ” استفاده میکرد، آن اقدام حرکتی ضربتی بود برای به دست گرفتن دولت یا قوه اجرایی کشور، نه سرنگون کردن نظام حکومتی و قانون اساسی کشور و به همین دلیل شامل تعاریف علمی کودتا نمیشود و هستند برخی از ناظران که آن حرکت را کودتا نمیدانند.
ارکان حکومت که بر اساس قانون اساسی ناقص و نارسای مشروطه پادشاهی در زمان نخستوزیری مصدق، همچنان واجب الاطاعه بود، عبارت بودند از: قوای مقننه، قضائيه و مجريه و تبصرهای در مورد ارتش بهعنوان رکن چهارم به رياست و فرماندهی کل “رئيس کشور –head of state “
در اینجا شایان توجه بیبیسی فارسی و کارشناسان سرخانه ایش به دست خط مصدق در پذیرفتن فرمان عزل خود جلب میشود که درعینحال ثابتکننده قانونی بودن آن فرمان و شیوه ابلاغ آن از دید خود مصدق نیز میباشد و آن بهقرار زیر است:
–
ساعت یک بعد از نصفهشب ۲۵ مردادماه ۱۳۳۲
دستخط مبارک به اینجانب رسید – دکتر محمد مصدق.
– دستنوشته محمد مصدق به هنگام دریافت حکم عزل مورخ نیمهشب بین ۲۵ و ۲۶ مرداد ۱۳۳۲ این رسید درعینحال ازنظر حقوقی به معنای پذیرفتن حکم عزل است و کنار نشستن از شغل و مقام مربوطه که خود مصدق در کمال احترام عمل کرد ولی مصدقیهای آشوبگر منکر این حکم شدند و برای چند روز کشور را به آشوب کشاندند تا اینکه بازهم شادروان مصدق در تصمیمی خردمندانه خود را در بعدازظهر ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به نخستوزیر جدید – سرلشکر زاهدی تسلیم کرد و بهدرستی فاطمی را مسئول همه مشکلات پیشآمده معرفی نمود.