به مبارزان سکولار راه آزادی و عدالت در خاورمیانه: استراتژی جدید “نبرد با اشباح” است

0
406

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

پیش از هر چیز باید درود فرستم به چریک های کارگران کردستان (پ.ک.ک.) که شعارها و آرمان ها را با تمام دشواری شان عملی ساختند. همان گونه که از شما خواسته بودم (البته کار بزرگ و ارزشمندتر توسط شما انجام شد که آن آرمان ها را عملی کردید)، برخی مناطقی را که مردم محلی به سبب احتمال حمله نظامی توسط جنایتکاران و جاه طلبان به بهانه حضور شما، خواهان ترک اش توسط شما بودند، بدرود گفتید و در عفرین –به همراه کردهای سوریه- کاری بزرگتر صورت دادید و از بابت نگرانی برای کشتار مردم توسط بمباران های چشم بسته ارتش ترکیه و شبه نظامیان و بعضاً تروریست های حامی شان، هم به مردم اجازه خروج دادید و هم خود عقب نشینی کردید و به جنگ چریکی بسنده نمودید. گرچه بمباران مردم عفرین و نبرد شهری بر کشته ها و ویرانی ها چنان می افزود که می توانست جامعه جهانی را بر علیه اقدامات ترکیه در عفرین بشوراند، ولی اگر مردم برای هر کسی وسیله ای جهت رسیدن به اهداف شان هستند برای انسانگرایان چنین نیست و “مردم هدف اند”. با این کار هم از تلفات مردمی و هم تلفات نظامی خودتان جلوگیری کردید و با جنگ چریکی به وارد ساختن تلفات به طرف مقابل اقدام ورزیدید. گرچه تلفات جنگ چریکی بالا نیست، اما مهمترین عامل پیروزی جنگ چریکی “زمان” است که در عفرین سرفصلی از نبردهای بی پایان شروع شده است.

در شنگال نیز کارتان عالی بود و ضمن این که به خواست مردم محلی برای عدم وقوع جنگی دوباره در آن منطقه عمل کردید، گروهی از ایزدیان محلی شنگال را آموزش داده و تجهیز ساختید تا از مردم شان دفاع کنند و مانع از وقوع نسل کشی دیگری شوند. شاید بسیاری ندانند، ولی کسانی که داعش را به سوی حمله به ایزدیان هدایت کردند و مقاماتی از حزب دموکرات اقلیم کردستان را وادار به عقب نشینی (درحقیقت فرار) از شنگال نمودند، همین هایی هستند که اینک آنجا را تهدید می کنند. آنان به سبب درکی سطحی و نادرست از ادیان، ایزدیان را شیطان پرست می پندارند و زمانی به شهر شنگال حمله کردند که هیچ چریک کردی در آنجا نبود (و اینک نیز آن تنها بهانه برای تجاوز دوباره شان است) و اگر پ.ک.ک. و چریک های مدافع کرد سوری نبودند و حتی ساعتی درنگ کرده و دیر رسیده بودند، کار از کار گذشته بود و موج قتل عام و نسل کشی توسط داعش غیرقابل تصور بود و اعلامیه های نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل و کشورهای پیشرفته هیچ کمکی نمی کرد. این اصرار آنان بر تکرار جنایت شان ما را مصر می سازد که پرونده شان (آمران) در نسل کشی و جنایت علیه بشریت مردم ایزدی در شنگال و مناطق اطراف اش را پیگیری کنیم (و خیال می کنند کسی نمی دانند) و آنان را به دادگاه های بین المللی بکشانیم. (تعجبم از کشورهای غربی است که با وجود چنین جنایتی در شنگال در همین چند سال اخیر، باز به مقامات ترک اجازه می دهند که چنین تهدیدهایی بکنند!)

چه در شنگال و چه هر جای دیگر که رفتید، مردم، زنان و جوانان را آموزش دهید تا اول نسبت به حقوق شان آگاه شوند و آن را نخست در خانه و اجتماع طلب کنند و سپس سیاسیون. اگر خواستند، به آنان آموزش نظامی برای دفاع از خودشان دهید و طریق بسیج مردمی در مواقع ضروری را یاد دهید. علاوه بر نیروهای مسلح و مهمتر از آن، آنان به نیروهای مقاومت مردمی و مدنی نیاز دارند که حتی اگر نیروهای مسلح نتوانستند به اندازه کافی در مقابل متجاوزان مقاومت کنند، مردم محلی با کمک هسته های خاموش بتوانند سازماندهی و هدایت برای قیام مردمی یا هر کنش و واکنش دیگری را بیاموزند و بکار برند. پس “مأموریت تان و حتی رسالت تان” در خاورمیانه از این پس این است: نخست آموزش مردم و به خصوص زنان و جوانان نسبت به حقوق شان (و نه آموزش ایدئولوژیک). دوم سازماندهی و شبکه سازی مردمی توسط هسته های خاموش برای قیام یا هر اقدام اجتماعی دیگر. سوم تشکیل گروهی از نیروهای شبه نظامی که هم آموزش دیده و تسلیح شوند و بتوانند از مردم شان در مقابل هر حمله و خطری دفاع کنند. و چهارم، روش گزینش از پایین به بالا (که توسط رهبرتان آپو به شما تعلیم داده شد) در کارهای سیاسی برای گزینش نمایندگان و دولتمردان محلی توسط خودشان، چنان که در شمال سوریه و عراق انجام دادید.

پس از آن حتی حضورتان دیگر ضروری نیست و باید به مناطق دیگر روید (چنان که حضورتان در شنگال دیگر ضرورت نداشت و باید قوای تان را در آنجا به سایر مناطق درگیری در اقلیم کردستان فرستاده و به استقبال متجاوزان روید) و “ایده و آرمان و عملتان” را در جایی دیگر بین ملل جهان گسترش دهید؛ البته بدون هر گونه اجبار و تنها با درخواست مردم محلی هر جا. از هم اینک برخی از مردم محلی در حمایتی که از مبارزه تان در عفرین کردند، نشان دادند که سرزمین ها و مردم بعدی کدام اند.

واقعیت این است که هر یک از تهدیدها را ما به فرصت تبدیل کردیم. حمله به کوبانی را به فرصتی بدل ساختیم که ائتلاف نخستین همکاری با کردهای سوریه را در نبرد با تروریست های داعش تجربه کرد و سپس آنان را دعوت نمودیم تا از این پس به حمایت از نیروهای سکولار برای جنگ با داعش همت گمارند و چنین نیز شد. اینک که میت و ارتش ترکیه به هر جا لشکرکشی می کنند، بهتر قدر دوراندیشی که نیروهای ائتلاف و ارتش آمریکا را به حمایت از شما فرا خواند می دانید که اگر نبود اینک میت و ارتش ترکیه تمام شمال سوریه را به جولانگاه جنگ و ویرانی کشیده بودند تا جوامع و مجالس و دول محلی تان را براندازند. “هر اتفاقی که افتاد باید اتحاد استراتژیک تان را با آمریکا حفظ کنید” و حتی اگر برخی از واکنش های شان را به اندازه کافی مناسب نیافتید، باز اتحاد استراتژیک تان را حفظ کنید که آن برای سال ها ضامن صلح و امنیت برای مردم تان و جامعه نوپای تان در شمال سوریه خواهد بود و “به هیچ وجه” آن را ترک نکرده و به هر قیمتی حفظ کرده و حتی توسعه دهید (چه من زنده بودم و چه نبودم). عصر سرمایه داری و شعارهای ضد آن گذشته و اینک در عصر جدید، عصر جهانی شدن هستیم و خودتان می بینید که دولی که سرمایه داری می شمردید، اینک از بزرگترین مدافعان شما و حقوق بشر و اقوام و اقلیت های خاورمیانه هستند. (امیدوار بودم که روسیه نیز متحد استراتژیک تان باقی بماند، اما تصور می کنم که متأسفانه رهبران روسیه اینک دچار نوعی سوءبرداشت پیرامون دولت کنونی ترکیه شده اند. آنان تصور می کنند با دادن امتیازاتی به اسلام گرایان ترک در قدرت بتوانند موجب شوند که ترکیه از غرب فاصله گرفته و بدان ها نزدیک شود. واقعیت این است که ترکیه پیش از این هم از غرب فاصله گرفته بود، ولی به این معنا نیست که به روسیه یا دیگران نزدیک می شود. دولت کنونی ترکیه از همه کشورهای دیگر دارد فاصله می گیرد، چون از “عقلانیت و منطق” دارد فاصله می گیرد و به سوی “جاه طلبی و کشورگشایی” می رود و منافع کوتاه مدت اش را به قیمت مواجهه با همگان پی می گیرد. اسبی که به صاحب اش سواری ندهد، به دیگری نیز نخواهد داد. بازی دودوزه مقامات ترکیه نیز این سوءبرداشت را برای روس ها بیشتر کرده است. در حالی که دولتمردان ترک برای حمله به کردها و شمال سوریه، در مقابل آمریکا و غرب نقش متحد استراتژیک را گوشزد می کنند تا حمایت از کردها را رها کنند، به دولتمردان روسیه وعده می دهند که از غرب فاصله گرفته و به متحد روسیه برای فردا بدل می شوند! خوشبختانه آینده همه چیز را ثابت خواهد کرد). از حمله به شنگال آموختیم که باید به ملل آسیب پذیر منطقه کمک کنیم و تجهیز و دفاع از خودشان را بیاموزانیم. و حمله به عفرین، ما را فرا خواند تا همان دستاوردهایمان را به سراسر خاورمیانه توسعه دهیم. واقعیت این است که این روش ورود، آموزش، تجهیز و تسلیح نیروهای محلی و سپس خروج از آنجا به جای دیگر را باید “استراتژی نبرد با اشباح” نامید که چه ارتش ترکیه و چه هر ارتشی دیگر هرگز به شما دست نمی یابد و عملاً شما به موقع همه جا هستید و به موقع هیچ جا نیستید. شما تمام منطقه را نیز علارغم میل آنان سازماندهی و هماهنگ می کنید و آنان باید برای پاک کردن ردپای تان از هر جا با تمام ملل منطقه بجنگند! (اگر شدنی می دانند، پس این گوی و این میدان)

علاوه بر منطقه قره باغ که رفتید، مقصد مهم بعدی تان افغانستان خواهد بود. “شما راه حل بلندمدت افغانستان خواهید بود”. دیدیم که طیفی از احزاب و نهادهای مدنی در افغانستان چگونه از عفرین اعلام پشتیبانی کردند. ضمن، ارتباط و تقویت زنان و جوانان آنجا باید اقداماتی دیگر را نیز موازی با آن صورت دهید. مردم محلی پس از آگاهی از حقوق شان باید برای دفاع از خودشان در مقابل کثیف ترین تروریست های جهان که در آنجا لانه کرده اند، آموزش دیده و تجهیز شوند. (جنگ کوهستان هم که در خون تان است) همین الگوی چهارگانه را که ذکرش رفت در آنجا پیاده کنید، آنان نیازمندترین مردم برای جذب ایده های سکولارتان هستند. البته چون گذشته شما با دین و مذهب مردم کاری نخواهید داشت و دین موضوعی است خصوصی که به هر فرد مربوط می شود و به دیگران مربوط نیست و آنچه شما انجام می دهید، “اجتماعی و سیاسی و نظامی” است. البته شما برای اینکار به حمایت مالی دولت های پیشروی منطقه نیاز خواهید داشت. پس از سال ها حمایت از اسلام گرایان، دولتمردان امروز عربستان و امارات نسبت به فاجعه این سیاست بیش از همه سیاستمداران خاورمیانه شناخت حاصل کرده اند و از حامیان پر و پا قرص “نیروهای سکولار در منطقه” شده اند و امیدوارم همان گونه که در شمال سوریه برای سرمایه گذاری و کمک به شما و متحدان تان اقدام کرده اند، برای تکثیر این اقدامات تان در افغانستان و در هر جای دیگر خاورمیانه کمک کنند و “اتحادی پایدار برای همکاری مشترک در آموزش، تقویت و توسعه نیروهای سکولاریست در خاورمیانه بین شما به وجود آید”. من آینده ای بسیار روشن برای این همکاری می بینم.

این را هم باید بگویم که کنش ها و واکنش ها نسبت به اقدامات دولت ترکیه توسط دول غربی نیز تاکنون اصلاً قابل قبول نبوده و تو گویی مدام در حال باج دادن به آنان هستند و این گونه واکنش ها (صرفاً لفظی) تنها موجب وقیح تر شدن شان شده است و مقامات ترکی که پس از گروگان گیری روزنامه نگاران و شهروندان غربی، سرکوب نه فقط کردها که آزادی خواهان، دانشجویان، قلم بدستان، استادان دانشگاه ترکیه و تهدید تقریباً تمامی همسایگان (عراق، قبرس، یونان، نیروهای ائتلاف در سوریه، کردها و دیگران)، بازی های مخرب در لیبی و حتی جاسوسی از شهروندان ترک در اروپا، حالا لشکرکشی به مناطق و کشورهای همجوار را نیز بدان ها افزوده اند، تو گویی مقامات غربی حالا باید سعی کنند دل دولتمردان آنرمال ترک را نیز بدست آورند و گرنه پناهندگان و سیل آواره گان و چه بسا تهدید های جدید در راه اند!؟ هیتلر به ما درس بزرگی آموزاند. هیتلر به ما ثابت کرد، راه مناسب و واکنش درخور به سیاستمدارانی که اندکی دیوانه اند و به میزان بیشتری خود را به دیوانه گی می زنند، تا امتیازات بیشتری در راه جاه طلبی های شان بگیرند، مدارا و انعطاف نیست، چه رسد سکوت یا عقب نشینی. راه درست، مقابله جدی با آن هاست. و وقتی می گوییم مقابله جدی منظور این نیست که صاف و مستقیم بخوابانیم وسط پیشانی شان، بلکه این است که با اهرم های مختلف و به خصوص اقتصادی و سیاسی به  آنان اول بفهمانیم که راه باجگیری که برگزیده اند، اشتباه است و دوم به هم سیاسیون و هم مردم و رأی دهندگان و هم قدرتمندان پشت صحنه ترکیه بفهماند که بازی با کارت آنان دیگر مفید نیست و باید تغییرشان دهند. واقعیت این است، همان گونه که از دستگیری دلالان بین رژیم ایران و دولت ترکیه دریافته اید، دولت اسلام گرای ترکیه (به همراه دولت مالکی) اصلی ترین دولتی بود که در دور زدن تحریم های ایران نقش ایفاء کرد و در صورت وضع تحریم های جدیدی که در دستور کار دارید، باز بزرگترین خنثی کننده اش خواهد بود. ارتباط ترکیه با رژیم ایران هرگز محدود به یک یا چند بانک نبوده و نیست. ارتباطاتی عمیقی بین سیاسیون دو کشور و حتی خانواده اردوغان با رژیم ایران – به شکلی رسمی و غیررسمی- و حتی باندهای رانت-قاچاق دولتی شان وجود دارد و تا زمانی که آنان بر سر قدرت هستند، وضع همین گونه خواهد ماند؛ مگر این که در آنجا یک خانه تکانی اساسی صورت گیرد. هر سیستم تحریمی موثر علیه رژیم ایران باید شامل این شبکه دولتمردان و منابع مالی و اقتصادی دولت اسلام گرای ترکیه نیز شود. آن گاه میت و سایر عوامل قدرت در پشت صحنه درخواهند یافت که برای نجات اقتصاد ترکیه و حتی کشور ترکیه باید این طیف از سیاسیون کنار روند و گرنه بهایی بس سنگین می پردازند.

 

مقاله قبلیبرای حذف تلویزیونی ها اسپیلبرگ سیاست کن را تایید کرد
مقاله بعدینرخ دلار به ۵۱۰۰ تومان رسید
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.