« اندازه نگه دار ، که اندازه نکوست *** هم لایق دشمن است و هم لایق دوست » ؛ هیچیک از تمثیل های آموزنده در زبان شیوا و ادبیات بسیار غنی پارسی ما ، بیهوده رایج نگشته و مورد استفاده قرار نگرفته اند . زیرا ، در متن بیشتر آنها نکات آموزنده و بسیار ارزشمندی جهت مماشات درست مردم جامعه با همدیگر نهفته است ؛ که اگر از آنها استفاده صحیح بشود ؛ این دنیا همان « بهشت موعود » برای نسل بشر می گردد !
در نزدیک به فرو پاشی « سلسله استبدادی ایل قاجار » در ایران ، شهریار نمونه و بی بدیل و نامدار و میهندوست ایرانزمین ( اعلاحضرت همایون رضاشاه کبیر ) در مقام های مختلف مانند « سردار سپه ، و نخست وزیری » به ایران و هم میهنان خویش خدمات شایان توجهی می نمود . هرچند که مشتی نادان بری از درک و شعور انسانی ، به آن مرد بزرگ تاریخ میهن ما ، لقب تحقیر آمیز بی سواد را داده بودند ؛ و نمی دانستند که « سواد کمال نمی آورد » ؛ اما پس از خدمات بی نظیری که او به این ملک و ملت نمود . همان مخالفان نیز دریافتند ؛ که این فرد به قول دشمنان داخلی ما و میهن مان « بی سواد » ، آکنده از کمالات بسیار بود ؛ و چگونه در مسیر ایجاد مدرنیته در ایران و اعتلای کشورش به سوی رشد و پیشرفت های بین المللی گام برداشت . و جهت تحقق بخشیدن به آرمان های بزرگ و میهن پرستانه خودش کوشش بسیار نمود ؟!
یکی از کنش های مهم رضاشاه بزرگ این بود ؛ که در همان زمان نخست وزیری اش ، گهگاه به گونه ای که شناخته نشود به مکان های عمومی و خیابان های شلوغ پایتخت می رفت . تا از نزدیک در جریان محاورات رهگذران قرار بگیرد ؛ و از نتایج مشاهدات خودش « راهکار های » صحیحی برای خدمات بهتر به ایرانیان را کسب نماید !
در یکی از همان حضور های غیر رسمی او که در خیابان معروف « ناصر خسرو » تهران بود . با فردی که همراه نخست وزیر ( رضا پهلوی ) که چندی بعد به پادشاهی در ایران رسید ؛ در مقابل « عمارت شمس العماره » بر روی نرده اطراف پارک مقابل آن مکان تاریخی نشسته بودند ؛ تا پس از رفع خستگی به راه شان ادامه بدهند . یکباره درویشی کشکول به دست در نزدیکی آنجا ایستاد و مشغول زمزمه نمودن شد !
رضا شاه به فرد همراه خودش گفت : برو نزدیک این درویش تا بشنوی که چه می گوید ؟ وقتی که فرد مربوطه به نزد « سردار سپه و نخست وزیر » برگشت . به او گفت : این درویش پشت سر هم دو عبارت را تکرار می کند و می گوید « هر چی دیدی هیچی نگو ، منم ببینم هیچی نمی گم » ، « اینجوری هست اما اینجوری نمی مونه » !
می گویند از همان لحظه « رضا خان نخست وزیر که همزمان سردار سپه » آخرین پادشاه سلسله قجرها بود . تصمیم بزرگ و سرنوشت ساز خودش برای انجام دادن به قول دشمنان او « کودتای سوم اسفند » که یکی از مهم ترین اقدامات شاهنشاهی پهلوی در ایران بود را گرفت ؛ و برای ساقط نمودن حاکمیت استبدادی قجرهای بی کفایت و عیاش و « زنباره » مصمم گشت !
اما از همان زمان تا هنگام جایگزینی ولیعهد ( محمدرضا شاه پهلوی ) در مقام پادشاهی کشور ما و خروج رضاشاه از ایران ( به خواست متفقین که او را به آفریقای جنوبی تبعید نمودند ) ، زیرا در جریان جنگ دوم جهانی ، آن پادشاه دور اندیش اعلام بی طرفی ایران در آن جنگ ویرانگر را نموده بود ؛ ولی با این حال روس ها شمال ایران و انگلیسی ها جنوب کشور ما را اشغال کردند . اما با کیاست و دانائی فرزند خلف او محمدرضا شاه پهلوی ، اشغالگران شمال و جنوب میهن ما مجبور به خروج از ایران شدند ؛ و استقلال سرزمین باستانی ما طعمه قدرت پرست های جهانخواران دنیا نگشت !
سرزمین باستانی ما که آکنده از تمامی نعمت های طبیعی و ثروتی بی انتها می باشد . همواره از سوی همان صاحبان قدرت در دنیا ، مانند یک « گنجینه » پایان نیافتنی به نظر می رسید ؛ و آنان را وا می داشت ، که جهت دست درازی به خطه زرخیز ایرانزمین ، میهن ما را دچار دسیسه هائی بکنند ؛ که به فروپاشی حکومت پادشاهی پهلوی منجر بشود . تا آنها با استقرار مزدوران خودشان در ایران ، با خیال آسوده به سوء استفاده های همه جانبه از این کهندیار مشغول باشند !
به همین دلیل با راه اندازی انقلاب ضد مردمی حاکمیت پلید و خونخوار آخوندی در ایران ، ایشان را به قدرت رساندند ؛ و پیوسته با « باجگیری » از دست نشاندگان خودشان ( سران رژیم آخوندی ) ضمن استیلای پنهانی خویش بر سردمداران رژیم اسلامی ، قدرتمداری شان در منطقه خاور میانه را تثبیت نمایند و ترس و وحشت کشورهای مجاور مملکت ما را افزایش بدهند !
سرکردگان حکومت اسلامی که با تمهیدات حزب دموکرات آمریکا در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر ملعون در ایران به حکومت رسیدند . با اتکاء به قدرت ارباب شان ، نه فقط در ایران بلکه در بیشتر ممالک دنیا به ویژه درون منطقه ، دست به اقداماتی مغایر با روابط دوستانه با دیگران ، به خصوص همسایگان مسلمان ایران مانند شیخ نشین های جزایر موجود در خلیج همیشه پارس و دریای عمان زدند . تا خودشان را به « امپراطوری » مسلمان های جهان ارتقاء مقام بدهند !
اما به قول دراویش که می گویند : « اینجوری هست ، اما اینجوری نمی مونه » ؛ دولتمردان ممالک خاور میانه مخصوصا « شبه جزیره عربستان » تا کنون اجازه نداده و نمی دهند ؛ که روزگار مطابق امیال اهریمنی رهبر رژیم آخوندی و مزدوران او ادامه یابد !
حکومتی که همه روزه بیش از سیصد هزار بشکه نفت به خارج از ایران به خصوص برای « چشم بادامی » های چینی با بهای کمتر صادر نموده و می نماید . و دست کم هشتاد درصد مردم زیر سلطه اش در فقر کامل می باشند . آنهمه درآمد بسیار بالا از فروش نفت ایران را به چه مصرفی می رساند ؟!
لازم به بیان نیست ، جیب های بلند و گشاد و پر نشدنی قبای آخوندها ، بانک های سیاری برای ایشان هستند ؛ تا آنچه را که از ملت ستمدیده ایران می دزدند را برای شان ذخیره کنند !
اما به قول همان درویشی که رضاشاه کبیر در مقابل ساختمان « عمارت شمس العماره » دید که با خودش زمزمه می نمود و می گفت : « هر چی دیدی هیچی نگو ، منم دیدم هیچی نمی گم » ، و « اینجوری هست اما اینجوری نمی مونه » ؛ که کنایه ای محض ، به آنانی بود ؛ که هر چه می دیدند سکوت می کردند . اما آن پادشاه با درایت متوجه شد ؛ که زمزمه آن درویش پندی غیر مستقیم به او بود . که بیشتر به سلسله ننگ آفرین قاجار اجازه ماندن بر سر قدرت در کشور خود را ندهد . و سرزمین بزرگ و پر نعمت ما را از استیلای قجرهای به ظاهر دینمدار ، ولی در باطن « زن باره و عشرت طلب » نجات بدهد . اکنون وظیفه ای بزرگ و سرنوشت ساز بر ملت ایران است ؛ تا همین کار بسیار ارزشمند را با اشغالگران میهن خود بنمایند ؛ و به هر قیمتی که میسر باشد . خودشان را از ننگ حضور بازماندگان اعراب وحشی نجات بدهند !
اگر ترامپ می تواند ؟ پس ما نیز می توانیم !
رئیس جمهور آمریکا همانطوری که گفته بود . در حال مسدود کردن راه های سود پرستانه حاکمیت اسلامی در ایران است . تا دیگر مجاز به صدور بیش از صدهزار بشکه تفت ایران به خریداران آن نباشند !
و این جریان درس مهمی برای ما ایرانیان می باشد ؛ تا با یک خیزش « آخوند بر انداز از قدرت » بر این قوم ظالم بتازیم ؛ و جهت رهائی خود و میهن عزیزمان از اشغال سران این حاکمیت پلید به پا خیزیم و آن را از اسارت نزد دشمنان داخلی خویش نجات بدهیم ؛ و آنها را از حیطه قدرت در میهن مان خارج سازیم !
« تا نگرید طفل ، کی نوشد لبن » ؟!