عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
نگارش برای من ابعادی بس گونه گون داشته و دارد و هر بار هویتی جدید را در من برمی انگیزد. گاه پیامی است، گاه ندایی است (از وجدان)، گاه طرح و برنامه ای، گاه فرمانی، گاه درددلی و گاه رسالتی، و به هر روی گاه مایه لذت و گاه چون نگارش پیرامون نادیه و ایزدیان عزیز ما، دردناک و اجتناب ناپذیر همچون درد زایمان که نمی توان از آن طفره رفت و باید تمام سختی آن را تحمل کرد تا فرزندی با هویتِ معرفت و حقیقت عریان، متولد شود.
سخنرانی به واقع تکان دهنده و بس عمیق نادیه (نادیا) که تنها بارقه هایی از زجری است که بانوان سراسر جهان برای قرن هاست می کشند و نادیه و سایر بانوان ایزدی، قهرمانان جدید مبارزه زنان در راه حقوق حقه شان هستند. (سالهاست که پس از نویسندگی به شکل حرفه ای، هرگز برای نگارشی، واژه کم نمی آوردم و کلمات و عبارات یک به یک خود نازل می شدند و ردیف می شدند و سوار بر آن ها می راندم، اما اینک به واقع هر واژه ای را نارس و ناقص برای توصیف نادیه و بانوان ایزدی عزیزم می یابم! و هر واژه یا جمله ای را که می نگرم، چیزی را عریان می سازد و چیزی را قربانی می کند و گویی آن تجارب آنقدر عظیم هست که شاید در دنیای ما هرگز به کلام نیاید)
سعی کردم تا از واژگان خود نادیه در هنگام سخنرانی اش –با بغض- کمک بگیرم (البته با تغییراتی):
… آن شب مردی مُرد و زنی چون قدیسه ای که جسد مردی را بر دوش می کشید، برخاست…
…”خدای درون ما و آنان” شاهد بود که ما انسان بودیم و انسان ماندیم و هرگز چون آنان، حیوان و شیطان صفت نشدیم.
(در کتاب معنوی ایزدیان جمله ای هست که راز بزرگی را پیرامون شیطان برای انسان ها و به خصوص باورمندان دینی فاش می سازد. شیطان می گوید: من کتابی ندارم، بلکه در کردار انسان ها حضور دارم)
… آن روز جهل و تعصبی هزار ساله می مرد و معرفت و حقیقتی هزاران ساله متولد می شد.
تاریخ ما در خاورمیانه به دو دوره تقسیم خواهد شد: پیش از رستاخیز بانوان ایزدی و پس از آن (حقوق کاملاً برابر زن و مرد)
به تصاویری از نادیه که به تازگی از چنگال به اصطلاح مردان داعش آزاد شده بود، بنگرید که چگونه چون روحی تازیانه خورده خود را در آغوش مرد رزمنده ای (احتمالاً از اقوام اش) می افکند که او را نجات می دهد. شما اسلام گرایان امروز هرگز نفهمیدید که مردی یا زنی می تواند مرد یا زنی را در آغوش گیرد و به بوسد و دوست داشته باشد و حتی به وی عشق بورزد، بدون هر گونه نگاه یا احساس جنسی و تنها بسان یک انسان (همان گونه که پزشک با وجدان –دنیس موکویگی- اذعان کرد که وقتی زنان قربانی تجاوز جنسی را مداوا می کرده احساس می کرده که آنان مادران، خواهران و دختران وی بوده اند).
امروز یکبار دیگر به حرفه روزنامه نگاریم (و نه خودم) افتخار کردم؛ وقتی مطلع شدم خبرنگاری -به معنای واقعی کلمه- (جوانفکر) نخستین کسی بوده که نادیه را متقاعد کرده تا سخن بگوید و بداند که این متجاوزان هستند که رسوا می شوند و جهانیان شرمسار می گردند.
شاید نادیه ی عزیزم نداند که او و سایر بانوان ایزدی، چه جایگاهی در قلب تک تک مان باز کرده اند و شاید هرگز نفهمند که چه انقلابی را در درون جهانیان صورت بستند و چه رستاخیزی را در تاریخ خاورمیانه برانگیختند…
به جهانیان: گرچه تاکنون گام های ضروری اندکی برای ایزدیان برداشته شده، اما باید کارهای بس بیشتری شروع شود. متأسفانه شنگال همچنان یک ویرانه رها شده است و ایزدیان بسیاری حتی نمی توانند به خانه سابق شان باز گردند. باز متأسفانه در انتخابات قلابی اخیر عراق، ایزدیان نماینده ای واقعی از خود ندارند که باید اصلاحاتی در این زمینه صورت گیرد (مهمتر از پیام های تبریک، این کارهایی است که باید انجام شود). علاوه بر بهبود وضعیت ایزدیان و حمایت ارتش های قدرتمند جهان از آنان (که دیگر هیچ جاهل و متعصب و آدمکشی به خود اجازه ندهد که از پشت تریبون ها دوباره ایزدیان و شنگال را به حمله تهدید کند؛ چه رسد عملی سازد)، امکان نوعی خودمختاری که از این پس توسط مسئولانی از خودشان اداره شوند، و دیگر ظلم و تبعیض به صور دیگری نسبت به آنان صورت نگیرد و به جد پیگیری شود. پیگیری پرونده جنایت علیه بشریت و نسل کشی ایزدیان در سازمان ملل باید قوت گیرد و هم آمران (سرویس های امنیتی و سیاسیون) و هم عاملان (هم نیروهای امنیتی و هم اسلام گرایان) در منطقه که در چنان جنایتی دست داشتند، شناسایی شوند و مورد پیگرد قانونی قرار گیرند.
درود بر دکتر کاوه عزیز و ممنون از توجهتون
نظرات بسته است