دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
متأسفانه اقدامی که نباید روی می داد، اتفاق افتاد و خبرنگاری دیگر قربانی شد. مسأله وحشتناک تر این که آن واقعه ای است که به کرات -به خصوص در خاورمیانه روی می دهد، و تفاوت بزرگی که خاشقجی با سایرین داشت، این بود که فرد کم و بیش شناخته شده ای بود و کسی در بیرون سفارت انتظارش را می کشید. این تازه سفارتخانه و یک مرکز اداری بود که نه قرار است بازجویی کند، نه حکم صادر و نه اجرا کند. بسیاری در خاورمیانه به مراکز امنیتی و نظامی پا می گذارند، و هرگز اطلاعی از آنان حاصل نمی شود، چون سرشناس نیستند و می روند در خیل افراد قربانی شده ای که پس از سال ها و حتی دهه ها تنها مادران و برخی اقوام شان انتظارشان را می کشند و با عکس هایی در سالگرد مفقود شدن شان خواستار روشن شدن وضعیت عزیزشان هستند. اتفاقاً در ترکیه شمار این ناپدید شده ها و مادرانی که خواهان تعیین تکلیف شان هستند، زیاد است و از اقبال آن نیز برخوردار نیستند تا جهان را تکان دهد و پلیس ترکیه در کمال وقاحت، مادران را دستگیر نیز می کند!
البته در عربستان پیش از این نیز رفتارهای متناقضی از بابت حقوق بشر، آزادی های مدنی و اصلاحات دیده شده بود و در حالی که برخی از آزادی های مدنی مهم در زمینه حقوق برابر زنان و رفع تبعیض پیرامون شان و اصلاحات جهت فضای باز برای جوانان صورت گرفته بود، همزمان تعدادی از فعالان حقوق بشر و حقوق زنان دستگیر شدند و واکنش بسیار تند و تعجب انگیز عربستان نسبت به کانادا، آخرین مورد بود.
باری، اقدامات تنبیهی در مقابل عربستان نه تنها کمکی به حل مسائل حقوق بشری و آزادی مدنی نمی کند، بلکه ملت ها را قربانی می سازد و دودش به چشم مردم عربستان و مردم سایر متحدانش می رود. سرمایه گذاری های عربستان اگر در آمریکا یا هر جای دیگر قطع شود، مردم آمریکا و سایر ملل ضرر می کنند و عدم مشارکت شرکت های سرمایه گذاری خصوصی بین المللی برای توسعه در عربستان منجر به ضرر مردم عربستان می شود و بس. به جای “اقدامات تنبیهی”، باید “اقدامات جبرانی” در دستور کار قرار گیرد. بدین معنی که کلیه فعالان حقوق بشر و حقوق زنان که در زندان های عربستان هستند، آزاد شوند (برای نشان دادن حسن نیت به جهانیان). اما آن شامل کسانی که در عملیات های خرابکاری و تروریستی دست داشتند یا با نهادهای امنیتی رژیم ایران در ارتباط بوده اند، نمی شود. علاوه بر آن، عربستان مبالغی به نهادهای حقوق بشری بین المللی و سازمان های NGO کمک کند تا جبران کوتاهی شان شود.
درضمن آن نباید بهانه ای برای باجگیری سایر کشورها از عربستان بدل گردد؛ به خصوص ترکیه (که همان نصب شنود در سفارت عربستان، خود جرم بزرگی است که میت مرتکب شده است؛ یک رفتار یاغی مابانه دیگر مشابه رژیم ایران) که اخیراً بسیار رفتارهای باجگیرمآبانه داشته و شهروندان بی گناه کشورهای دیگر را به بهانه های واهی دستگیر می کرده و به محض این که کشورهای مطبوع دست به اقدامات تنبیهی می زدند، یادش می افتاده که آنان متحد ترکیه هستند! اقدام اخیر ترکیه در دستگیری و آزادی کشیش آمریکایی نه تنها نباید پاداش داده شود، بلکه سخنان فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران را ثابت کرد که قوه قضاییه ترکیه مستقل نیست و ابزار دست سیاسیون و مقامات امنیتی است که هر وقت بخواهند احکام سنگین برای بی گناهان می بندند و هر وقت بخواهند آزادشان می کنند. تعویض بی گناهان با اشخاص خاطی ترک در غرب، باج گیری است که نه تنها نباید پاداش داده شود، بلکه باید با اقدامات تنبیهی بیشتر خاموش گردد. این شیوه باجگیری از دیگر کشورها و گروگان گیری اتباع کشورهای دیگر و دریافت انواعی از امتیازات از طرف مقابل تا پیش از این تنها توسط رژیم یاغی ایران سابقه داشت، اما ترکیه نیز مدتی است به شکل گسترده ای بدان روی آورده است. مسأله اصلی این است که رژیم ایران دشمن آمریکا و غرب خود را معرفی می کند، در حالی که حکومت ترکیه متحد استراتژیک غرب و آمریکاست و چنین باجگیری هایی را دارد به روال عادی اش بدل می سازد و برای آزادی بی گناهانی که دستگیر کرده، انتظار آزادی مجرمان خودش یا امتیازات دیگر را دارد! در صورتی که این قبیل یاغی گری های توسط غرب پاداش داده شود، تعداد کشورهای یاغی افزایش می یابد و می بینیم که قطر آخرین از این موارد است. به وضوح در مقابل سیاست های بین المللی و دول غرب بر علیه برخی از کشورها می ایستد. کشورهایی که اقتصادشان توسط تحریم هایی بین المللی تضعیف شده –تا تغییر رفتار دهند- قطر در کمال وقاحت بدان ها کمک مالی می کند و به اسلام گرایان تندرو و حتی نیروهای نیابتی رژیم ایران –حشد الشعبی و حوثی ها- در منطقه کمک می کند. هیچ سرمایه گذاری در غرب از طرف قطر جبران دهن کجی هایش را نمی کند و تاکید می کنم، غرب اگر می خواهد سیاست های تنبیهی اش علیه رژیم ایران، نیروهای نیابتی اش در منطقه و حتی برخی دیگر از اسلام گرایان منطقه –اخوان المسلمین، حزب الله و دیگران- موثر افتد، “باید حاکمیت کنونی قطر تغییر کند”. پول های بی حساب و کتاب قطر موجب می شود، تمامی کسری بودجه رژیم ایران، رژیم سوریه، بانک ها، صرافی ها و باندهای اسلام گرایی از ترکیه که با رژیم ایران ارتباط پنهانی و تنگاتنگی دارند (و ضراب در بازجویی هایش تعدادی از آنان را لو داد که هرگز محدود به یک بانک نمی شود)، و حتی نیروهایی در پاکستان که به تروریست در افغانستان کمک می کنند، جبران شود. قطر تهدید بزرگی است که به راحتی می توان با آن مقابله کرد و باید یک تصمیم قاطع برای تغییر حکومت در آنجا صورت گیرد و بس. و گرنه تمام استراتژی دولت کنونی آمریکا برای تحت فشار گذاشتن کشورها و دولت ها و شبه نظامیان یاغی خنثی و بی اثر می گردد.