مجلهی الکترونیکی حقوق ما در هر شماره به یکی از موارد حقوقی به طور خاص و یا مسائل کلی حقوق بشر در ایران می پردازد.
شماره سیام مجله حقوق ما در ۲۷ صفحه منتشر شد و تماماً به موضوع «حقوق زندانیان» اختصاص دارد.
آنچه که در این شماره میخوانید:
بند زنان زندان اوین؛ کمبودها و آزارها
درمان حق زندانیان است
زندان استاندارد چه شرایطی باید داشته باشد
زمینههای حقوقی، حقیقی و فرهنگی نقض حقوق زندانیان در ایران
بیش از ۱۶۰ سال حبس برای زندانیان سیاسی زن اوین
گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران
گزارش بند زنان زندان اوین؛ کمبودها و آزارها در زیر می آید؛
تنها بند زنان زندان اوین طی چند سال اخیر به محل نگهداری زندانیان سیاسی عقیدتی تبدیل شده که کمبودها و مشکلات بسیاری در آن وجود دارد. با وجود اعتراضها و اخبار متعددی که از این بند منتشر میشود اوضاع در این بند رو به بهبودی نیست.
از آنجایی که زندانیان بند زنان زندان اوین، هماکنون تنها زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند و تعداد آنها نسبت به مردان زندانی کمتر است، با بیتوجهیهای بیشتری از سوی مسوولان زندان روبهرو هستند که همین مساله، مشکلات بزرگتری را برای آنها رقم میزند. زنانی با اعتقادات مختلف و در سنین بین بیست و چند سال تا هفتاد سال با کمبود وسایل بهداشتی نو، کمبود و جیرهبندی غذا، وسایل ورزشی غیرقابل استفاده، کمنوری و رطوبت و مواردی از این دست مواجهاند. با یکی از زندانیان سابق که مدتی در این بند بوده و نخواست نامش فاش شود در خصوص این مشکلات و آزارها گفتوگو کردیم.
به عنوان یکی از زندانیانی که چند سال در بند زنان زندان اوین سپری کردهاید، چه مشکلاتی در این بند میبینید؟
همیشه سختیهای مضاعفی برای زنان در بند وجود داشته است. بیشتر به خاطر اینکه بچهها از اینکه اعتراضشان سبب قطع ملاقاتهایشان شود؛ میترسند. بسیاری از زنان، مادر هستند و میخواهند با فرزندانشان ملاقات داشته باشند. به همین دلیل ناهماهنگی وجود دارد. در کل میتوانم بگویم که اصولا روی بند زنان فشار بیشتری نیز هست. از تغییر قوانین در رابطه با کتاب و مجله و محصولات فرهنگی گرفته تا لباس و صنایع دستی که بچهها به بیرون میفرستند. هر روز قانون جدیدی وضع میشود. یعنی شب میخوابند و صبح بیدار میشوند و یک قانون جدید وضع شده است. خیلی چیزها ممنوع است. مثلا زمانی کتاب و سی دی آموزش زبان انگلیسی ممنوع میشود یا مثلا میگویند که فقط کتاب درسی حق ورود به زندان را دارد. به اضافه اینکه بحث تغذیه هم مشکل دیگر زنان این بند است. بند نسوان بیشتر از سه سال است که غذای آماده تحویل نمیگیرد و جیره خشک میگیرد. به مرور در پی کم کردن همین جیره هم هستند. ماهها است كه گوشت قرمز از جيرهی غذايي زندانيان حذف شده است. بیشتر از یک سال است که لبنیات را قطع کردهاند. حتی فروشگاه هم این مواد را به ندرت و با درخواست كتبی برای خريد در اختيار زندانیها میگذارد و این آسیبی برای سلامتی زنان شده است. اقلام فروشگاه زندان نيز محدود است و سليقهای و غير مستمر مواد ضروری را میآورد. همچنين چیزهایی که در فروشگاه پیدا میشود 15 درصد گرانتر از بیرون است.
جیره خشک شامل چه چیزهایی است؟
لبنیات و گوشت ندارد. جیرهها معمولا برای یک ماه است. دیر و زود میشود. البته بیشتر دیر شده و هیچ وقت زود نمیشود. جیره شامل پنج و یا 6 تخم مرغ، یکی و نصف مرغ متوسط، یک شامپو و … در یک ماه است.
عملکرد زندان و مسوولان آن در رابطه با موارد پزشکی و اعزام به بیمارستانها چگونه است؟
برای اعزامها و پزشک، مشکلات زیادی وجود دارد. جديدا قانونی گذاشتهاند كه بیش از یک بار در طول روز، آن هم ساعتی خاص، حق رفتن به بهداری وجود ندارد. شاید فقط در صورتی که وضعیت خیلی اورژانسی باشد (مثل بيهوشی) آنها را به بهداری منتقل میکنند. تنها بند زنان زندان اوین، بند نسوان است و مسوولان سعی میکنند که آنرا جدا از بقیه بخشها نگه دارند. ضمن اینکه اذیتهای خاصی وجود دارد. مثلا در ملاقاتهای حضوری که یک بار در ماه است، خیلی اوقات نماینده دادستان با یکی سر لج میافتد و برای چهار یا پنج بار متوالی اجازه ملاقات نمیدهد. در بند زنان تلفن نیست. برخی، بچههای خارج از کشور دارند اما اتفاق میافتد که اجازه صحبت تلفنی به آنها داده نمیشود. در بند زنان و بهداری، پزشک متخصص نیست و آنها زندانیانی که نیاز به معاینه تخصصی دارند را ندرتا و در صورت تاييد وضعيت اورژانسی توسط بهداری به بيرون از زندان اعزام میكنند؛ چون میگویند ماموران زن کمی داریم. برای یک اعزام اورژانسی، زندانی بیمار باید سه تا چهار ماه صبر کند تا به بیمارستانی در بیرون از زندان اعزام شود و پروسهی تاييد بهداری، پزشک قانونی، دادستانی و … اگر اعمال سليقه را حذف كنيم، دست کم 10 ماه طول میکشد. به اضافه اینکه حتما در بیمارستان و مکانهای درمانی از دستبند و پابند استفاده میکنند. پزشکان بهداری، پزشکان عمومی هستند و متخصص چند ماه یک بار سر میزند و اگر یادشان باشد و به بند نسوان زنگ بزنند، این پزشک متخصص فقط در تعداد محدود بیمار قبول میکند.
دیر شدن اعزامها به مراکز تخصصی درمانی باعث آسیب وارد شدن به سلامت کسی شده است؟
بله. مثلا مهوش شهریاری، پوکی استخوان شدید دارد و حتی روزهایی هست که او نمیتواند روی پاهای خودش بایستد. به او مجوز ندادند و رسیدگی نکردند و الان باید هر 6 ماه یکبار آمپول بزند. به نظرشان این چیزها شکبرانگیز است که او هر 6 ماه یک بار در بیمارستان چه میخواهد بکند؟ در بند خیلیها مثل الهام فراهانی، صدیقه مرادی و یا نسیم زرگران آرتروز شدید دارند. اینها باید به طور منظم فیزیوتراپی انجام دهند. به خصوص مرادی که دهه 60 هم زندان بوده است و به دلیل شکنجهها یک جای سالم در بدناش باقی نمانده است. دست و انگشتهایش درد میکند. بیش از هزار زندانی مرد دارند و بیش از بیست زندانی زن و به همین دلیل شرایط برای زنان دشوارتر است. چون مردها با تعداد بیشتر مشکلات بیشتری داشته و نیاز به توجه بیشتر دارند. ضمن اینکه بند نسوان برد خبری جاهای دیگر را ندارد، اما وقتی خبری در مورد این بند کار میشود؛ تاثیر زیادی برای زنان این بند دارد. بدون خبرهایی که منتشر میشود، حتی اگر شرایط به وخیمترین حالت هم در بیاید، هیچ کسی رسیدگی نمیکند. نکته مهم دیگر اینجاست که داروها را هم اشتباه میدهند. چون بهداری کلا داروی خاصی ندارد و داروها باید از بیرون تهیه شود. تلفن هم که آنجا نیست. برای همین روز ملاقات نسخه تحویل داده میشود تا هر وقت که خانواده داروها را تحویل دهند. بعد آنها داروها را اشتباه میگذارند؛ داروهای خارجی را میدزدند. مثلا رویا صابری داروی اعصاب اشتباهی گرفت و نزدیک بود که سکته کند. این اتفاق زیاد میافتد. یادم میآيد که سه نفر از زنان در این مورد شکایت رسمی کردند.
پاسیارها به چه صورت رفتار میکند؟
ماموران زن در بند زنان درجهدار هستند و انگار از جای دیگری دستور میگیرند. خیلی خشن هستند. وقتی که برای برخوردهای خشونتآمیزشان اعتراض کردیم؛ حتی رییس زندان هم میخواست که تغییراتی در این کادر انجام دهد، اما نتوانست. حتی زور دادستانی هم به آنها نمیرسد. دید خیلی منفی نسبت به زندانیان زن وجود دارد. انگار که زنانی که زندانی سیاسی و یا عقیدتی میشوند؛ پر روتر از مردان هستند و برای همین آنها تمام تلاششان را میکنند تا روی آنها را کم کنند. من فکر میکنم رفتارشان برای تحقیر بچهها سیستماتیک است. مثلا یکی از بچهها که از دو-الف آمده بود، کاملا در یک مکان اداری ـ نظامی لباسهایاش را در آورده بودند. روی پوستش دست کشیده بودند و این خیلی عجیب است؛ چون زندانی از بیرون نیامده و از بند دو-الف منتقل شده بود. با یکی دیگر از بچهها که میخواست به مرخصی برود هم همین کار را کردند. دو مامور زن که کار بازرسی را انجام میدهند رفتار بدی دارند تا جایی که من فکر میکنم مشکل اخلاقی دارند. این رفتارها روی اعصاب بچهها تاثیر زیادی دارد تا جایی که خیلیها حتی نمیتوانند برای همدیگر مطرح کنند.
تا به حال به این موارد شکایت شده است؟
بله؛ در دو مورد به صورت رسمی شکایت داشتهایم که به هیچ جا نرسیده. یا در همین گشتنها شکایت رسمی شده اما باز هم هیچ جوابی داده نشده. وضعیت جالبی نیست.رفتار پاسیارها هم با بچهها خیلی بدتر شده است.
آیا از رفتار پاسیارها را میتوانیم به عنوان آزار جنسی نام ببریم؟
به نظر من آزار جنسی است. مثلا در بازرسی بدنی، شوخی دستی میکنند و بدن زنان را نیشگون میگیرند. کلا کارهای چندشآوری میکنند. انگار که در خیابان هستی و کسی به تو تعرض میکند. با مامور مرد ارتباط نداریم؛ اما برای مثال خدابخشی نماینده داستان در حد کلامی، تعرض میکرد. مثل اینکه میخواست بگوید باید با من راه بیایی تا کارت را راه بندازم.
چه زمانی میشود به هواخوری رفت؟
از طلوع تا غروب خورشید در یک حیاط که به اندازه زمین والیبال است میتوان به هواخوری رفت. با این حال عملا خیلیها به خاطر مشکلات جسمانی نمیتوانند از هواخوری استفاده کنند. محوطه هم بسیار تاریک است چونکه تمام پنجرهها را کور کردهاند. فقط از یک طرف ساختمان که رو به تپه است نور میآید. آن قدر تاریک و نمناک است که چیزی مانند شپش در تابستان شیوع پیدا کرد. زمستانها هم سرد است. با هزينه خود بچهها يك سری بخاری برقی خریده شده بود. امسال اما آنها بخاریهای برقی را به سربازها داده بودند و برای همین خیلی سرد بود. چیزی که با هزینه بچهها تامین شده بود؛ به سربازها رسیده بود. چون به زنان گفته بودند که سربازها سردشان است و نیاز دارند.
وضعیت بهداشتی چگونه است؟
خود بچهها باید تمیزکاری انجام دهند. ضمن اینکه وسایل بیكيفيت در اختیار بچهها میگذارند که خود آنها باعث مسمومیت میشود. رویا صابری سال گذشته در حمام مسموم شده بود. به همین خاطر زنان ترجیح میدهند که از آنها استفاده نکنند. ضمن اینکه تمام چیزهایی که آنجا خریداره شده مثل یخچالها، گاز و ظروف با هزینه بچهها خریداری شده است. وگرنه زندان هیچ امکاناتی در اختیار نمیگذارد. به اضافه اینکه خریداری همین وسایل توسط خانوادهها را هم مجوز نمیدهند و برای گرفتن مجوز نیاز به چندين ماه دوندگی است.
وضعیت روحی خود زندانیان چطور است؟
سه اتاق وجود دارد. دو اتاق 9 متری و یک اتاق 12 متری که به همدیگر راه دارد. در واقع اتاقهای جداگانه وجود ندارد. همه با هم هستند. یکی از زندانیان زن که وضعیت روانی مناسبی ندارد، در مقابل زنان دیگر خودزنی و خودکشی کرده است و رفتارهای عجیب و پرخاشگرانه با زندانیان دیگر دارد و همین برای زنان بند به صورت شکنجه است. در زندانهای دیگر که اتاقهای بیشتری وجود دارد؛ کسانی که روابط بهتری دارند میتوانند با هم در اتاق خودشان باشند؛ اما در اوین در حقیقت سالن وجود دارد و همین مساله میتواند مشکلساز باشد. ضمن اینکه زندانیان دارای سنین و اعتقادات مختلف هستند. مثلا فریبا کمالآبادی هشت سال است که بدون یک روز مرخصی آنجاست. برخی از زندانیان کشش و حوصله جوانترها را ندارند. برای بالا نگه داشتن روحیه زنان در بند باید تلاش کرد. فضای سنگینی در محیط حاکم است. برای مثال دادستانی گاهی میآمد و شروع میکرد با بچهها حرف زدن و امید میداد که هفته دیگر آزادی در پیش است و از این طریق با روان بچهها بازی میکردند. همین مساله انفعال در بچهها ایجاد میکند که ساکت باشند و خبر به بیرون ندهند. دقیقا از حس مادر بودن در این بند سوءاستفاده میکنند. سر کوچکترین چیزی مثل زمانی که مادران با فرزندانشان هفتهای نیم ساعت ملاقات دارند، اگر از طرف خوششان نیاید و یا بخواهند او را تحت فشار قرار بدهند، ملاقات بیست دقیقهای را کمتر هم میکنند و این برای یک مادر و فرزندانش خیلی سخت است.
چه امکاناتی در اختیار زنان در این بند وجود دارد؟
وسیله ورزشی هست، اما خراب است و تلاشی برای تعمیرش نمیکنند. معرقکاری هست که خود بچهها باید چوب بخرند. هویه و چرم هم هست که باید از بیرون تهیه شود که گاهی اوقات اجازه ورودش را میدهند و برخی اوقات نمیدهند. یک تلویزیون بزرگ در اتاقی هست که بزرگترین اتاق به حساب میآید و آشپزخانه هم آنجا است؛ اما از آنجایی که روغنی که در اختیار زندانیان قرار میدهند، کیفیت بسیار بدی دارد، وقتی کسی غذایی سرخ میکند؛ همه باید از آن اتاق فرار کنند.