احتمالا شنیده اید که احمدی نژاد و گروهی که همچنان با او هستند و کار می کنند؛ از دولت جدید و رئیس آن حسن روحانی خواسته اند، که با دادن کمک مالی پنجاه میلیارد تومانی به آنها، ایشان را جهت تأسیس دانشگاه احمدی نژاد که آن را ” دانشگاه ایرانیان ” می نامند موافقت نموده؛ و این مبلغ هنگفت را به ایشان بدهند!
البته تعداد دزدان میلیاردی در ایران کنونی ما بی شمار اند؛ اما دست کم آنها اینهمه پول بی زبان را پنهانی و بدون انداختن این صدای موهن و خفت آور در بوق و کرنا می دزدند و می برند؛ اما این مردک موذی و آب زیرکاه، این کوتوله سیاسی بی مقدار و بی خاصیت، واقعا عجب روئی دارد، که چنین درخواست غیر متعارف و نامعقولی را، به ویژه در شرایطی که خودش با بی کفایتی هائی که دولتهای نهم و دهم داشتند؛ و چنین نابسامانی های اقتصادی را در کشور به وجود آورده اند؛ این درخواست بدون ملاحظه ای را مطرح می کند؛ و همه تلاش خودش را به کار می گیرد، تا این خبر عصبانی کننده را به گوش همه مردم هم برساند. شاید با این روشها که بی شباهت به اعمال حرص و جوش دار دوران هشت سال ریاست وی بر مسند جمهوری اسلامی نیست؛ قصد دارد که همچنان به ایران و ایرانی صدمه مادی و فکری و روحی و معنوی بزند!
شاید هم این کار( تأسیس دانشگاه ایرانیان ) را بدان جهت پیشنهاد نموده است؛ که او این الگو را از هاشمی رفسنجانی گرفته باشد. چرا که ایده تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی از سوی رفسنجانی و با کمک دکتر جاسبی رئیس سابق این داشنگاه نیز بعد از تمام شدن دوره های دوگانه ریاست جمهوری رفسنجانی بر دولت شکل گرفت؛ و موجب گشت که بر ثروتهای باد آورده کوسه حکومت اسلامی نیز افزوده بشود. و اکنون احمدی نژاد هم مایل است، که چنین کار نان و آب داری را، او هم انجام بدهد و در این رابطه همانند رفسنجانی، او نیز ثروت هنگفتی را به جیب بزند!
حمید بقائی که خود را معاون امور پشتیبانی دانشگاه ایرانیان معرفی نموده؛ قبلا هم معاون اجرائی دولت دهم در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بوده، حدود یک ماه پیش ( یعنی بلافاصله بعد از به ریاست جمهوری رسیدن حسن روحانی )، نامه ای برای روحانی نوشته و در آن از وی درخواست 50 میلیارد تومان کمک مالی، جهت تأسیس شدن دانشگاه ایرانیان را کرده است. اما رئیس جمهور کنونی حکومت اسلامی، هنوز در این رابطه به وی پاسخی نداده، و حمید بقائی هم در مصاحبه ای که با خبرگزاری فارس داشته؛ از عدم دادن پاسخ حسن روحانی به درخواست او انتقاد نموده است!
ظاهرا فکر ایجاد دانشگاه ایرانیان، اولین بار در سال 1388 توسط اسفندیار رحیم مشائی مطرح شده است، اما به دلیل نامناسب بودن شرایط مسکوت مانده بود. ولی احمدی نژاد خودش در روزهای پایانی عمر ریاست جمهوری اش، آن را عنوان نمود و تمایل خویش برای تأسیس چنین دانشگاهی را اعلام کرده بوده است!
از آنجائی که بیشتر کارهای احمدی نژاد بر پایه هیچ منطقی استوار نبود و همچنان نیز نیست؛ این امر هم مورد توجه هیچ مرجع و مسؤلی در میان دولتمردان حکومت آخوندی قرار نگرفت؛ همچنان نیز هیچیک از ایشان واکنشی به پیشنهاد و درخواست احمدی نژاد نشان نداده و پرسش وی را بدون پاسخ گذاشته انده!
نخست باید گفت که بیان چنین پیشنهادی، مخصوصا از سوی فرد بی اعتبار و بی ارزش و ندانم به کاری همچون احمدی نژاد، که بیشتر کارهایش در هر دو دوره ریاست جمهوری او بر دولتهای نهم و دهم، غیر قابل پذیرش جلوه می کند. و بیش از پیش وقاحت و بی خردی وی را نزد همگان آشکار ساخته، و بدون تردید وجود ایده سوء استفاده های مادی و معنوی از آن را نزد همگان جلوه بارزتری هم می دهد!
وقتی رفسنجانی و شرکایش دانشگاه آزاد اسلامی را تأسیس و افتتاح کردند؛ دامنه ی وسعت تعداد آن را، تا به میان برخی از روستاهای کشور هم کشاندند؛ این امر خودش نشان می داد که هدف از به وجود آوردن دانشگاه آزاد اسلامی، فقط بسط و اشاعه امکانات دانش اندوزی برای دانشجویان را نداشت؛ بلکه مراد آقایان قبل از دلسوزی برای ملت ایران، و ارتقاء دادن سواد و آگاهی های ایشان، دو مورد مهم دیگر هم بود. آنها در نظر داشتند که به این وسیله متقاضیان رفتن به دانشگاه آزاد را، (که به خاطر قبول نشدن در آزمون سراسری دانشگاه دولتی نیاز مبرمی به جایگزینی دانشگاه آزاد به جای دانشگاه های دولتی در کشور را داشته و دارند.)؛ تا می توانند بدوشند و پولهای ایشان را به این بهانه از دست آنها در آورده و به حسابهای خودشان سرازیر بکنند. از سوئی دیگر به سبب بیش از حد پراکنده بودن دانشکده های وابسته به این دانشگاه در سراسر ایران در شهرستانهای کوچک و روستاهای بزرگ هم یک شعبه از این مراکز وجود داشت و دارد؛ اشراف و تسلط خودشان در همه جای کشور را فعال نگه بدارند!
چه کشاورزانی را می شناختیم، که به خاطر ادامه تحصیل فرزندان خودشان در دانشگاه آزاد اسلامی، بخش بزرگی از درآمدهای خویش را، که با جان کندن بر روی زمین های کشاورزی شان به دست می آوردند؛ به دختر و پسر دانشجوی خویش می دادند؛ تا آنها هم بتوانند اقساط بدهی هزینه های سنگین تحصیلی خودشان به تجارتخانه دانشگاه آزاد اسلامی را بپردازند!
از این نیز گذشته، حضور نیروهای بسیجی در این دانشگاه، که همزمان با دانشجو بودن، مأموران حکومتی در آنجا هستند؛ و برای جاسوسی کردن میان دانشجویان در این مراکز مشغول تحصیل می باشند؛ به اضافه بسیج دانشجوئی، تعداد دیگری از خودفروختگان هستند، که با هزینه های ملت ایران در این دانشگاه کسب علم می کنند؛ اما در انجمن های اسلامی هر دانشکده ای از مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی، حکومت در حکومت را مجسم می سازند؛ به گونه ای دیگر و با سختگیری های زیادتر، موجبات آزار دیدن دانشجویان را فراهم کرده به فراخور مسائلی که دانشجویان در زمینه های گوناگون با آنها سروکار دارند؛ یا ایشان را دچار مشکلات معنوی که نام تخلف از قوانین دانشگاه را به آنها می دهند می نمایند؛ و به میمنت حضور دانشگاه آزاد اسلامی در کشور، از این بیچاره ها، هم پول شان را می گیرند و هم جان ایشان را!
خزان 2572 آریائی هلند
محترم مومنی روحی