هر دولت جدیدی که در یک حکومت، عهده دار مسائل اجرائی سرزمین مورد مدیریت خود می گردد. بنا بر آنچه که از کاستی های عملکرد دولت پیشین می داند؛ موظف است که در رابطه با شروع دولتمداری خویش، ابتدا در جهت رفع نمودن کمبودهای موجود برنامه ریزی کند. سپس بعد از تمام شدن و به ثمر رسیدن این برنامه، دیدگاه ها و ایده های عمران و آبادانی خود و اعضای کابینه اش را، در مرحله دوم به اجرا بگذارد. اینگونه در هیچ حاکمیتی، از هر نوعی که باشد؛ هیچگاه کارهای عقب افتاده بر جای نخواهند ماند!
اما در سرزمین آخوند زده ما ایرانیان چنین نیست. زیرا که ظاهرا نخستین رسالت هر دولت جدیدی در حاکمیت آخوندی، اگر نه تا پایان دوره ای که بر سر کار است؛ بلکه دست کم تا چندین ماه پیاپی، به بازگوئی خطاها و کم کاری ها و کاستی های عملکرد دولت پیشین می پردازد. سپس اگر توانست و مجالی داشت؛ برنامه های اعلام شده در مبارزات انتخاباتی خود را آغاز می کند!
در طول نزدیک به چهار دهه گذشته در ایران، که جز دو رئیس جمهور نخستین انقلاب، بقیه شان هر کدام در دو دوره پیاپی در این پست بوده اند؛ تنها در اولین دوره از ریاست شان بر قوه مجریه، با برشمردن عیوبات دولت پیش از خود، چهار سال وقت گرانبهای مردم و مملکت را هدر داده اند؛ و در دوره دوم از ریاست منفورشان، چون خود رئیس جمهور قبل از این دوره بوده اند؛ نه هیچ انتقادی از رئیس جمهور پیشین، و نه از اعضای کابینه خویش داشته اند!
ولی از آنجائی که بالاخره در میان ایشان، هر از چند گاهی یک فرد با وجدان و شرف هم وجود دارد؛ نکته هائی از نقاط ضعف دولت وقت را مطرح می کند؛ و در رابطه با آنها به رئیس جمهور وقت یادآور می شود؛ که در کجای کدام وزارتخانه یا دیگر مؤسسات دولتی ایشان، چه عیب و نقص هائی موجود است؛ و برای پاکسازی این نقیصه ها، بایستی که اولویت را به فلان ایراد مملکتی بدهند؛ یا بهمان را در جایگاه نخستین از شروع کار دولتمداری خود بگنجانند؟!
همانگونه که در بالا مطرح گردید؛ دولت دوازدهم که دومین دوره ریاست جمهوری حسن روحانی را آغاز کرده است؛ هیچگونه انتقادی از دولت پیشین، که خود وی مصدر این مقام بوده نمی تواند داشته باشد. چرا؟ زیرا که ” چاقو دسته ی خودش را که نمی برّد” ! ولی اکبر ترکان مشاور رئیس جمهور، و دبیر شورای عالی مناطق آزاد ویژه اقتصادی، با بیان این که، اگر بخواهیم در نظام های مدیریتی، خود را با کشورهای صنعتی مقایسه کنیم؟ در حوزه های تکنولوژی، صنعت، بیو تکنولوژی و فن آوری فضائی نقص هائی داریم گفته است: ” در نظام بانکداری عقب مانده ترین سیستم را داریم؛ و در این باره با دنیا دارای فاصله زیادی هستیم؛ و مردم مجبورند برای تسهیلات بانکی سود 28 در صدی بپردازند!
اکبر ترکان با بیان این که هیچ کسب و کاری نیست که سود بیست و هشت درصدی داشته باشد افزوده است: ” بنا بر این، نظام بانکی ما اکنون مشوق تولید نیست.” وی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود اشاره نموده است: ” اکنون در نظام بانکی کشورمان، سه پایه کج وجود دارد.” ترکان این سه پایه ی کج را اینچنین برشمرده است: ” این سه پایه، در نظام بانکداری بدون ربا هم وجود نداشت؛ اما اکنون شاهد آن هستیم. سود علی الحساب، سود روزشمار، و سود بر حساب های جاری، که باعث می شود؛ بانک ها برای پرداخت آنها، خدمات اعطای تسهیلات شان را گران کنند. ” !
اکبر ترکان مشاور حسن روحانی، سود 28 درصدی، که از سوی بانک ها اعلام می شود؛ و برای پرداخت وام نیز اعلام می کنند غیرواقعی است؛ و مقدار واقعی آن بیشتر است. او در این باره می گوید: ” چرا که برای دریافت تسهیلات، باید مقداری از پول شما نزد بانک ها باقی بماند؛ که اگر سود آن نیز محاسبه شود، سود بانک ها از اعطای وام به مراتب زیادتر می شود.” مشاور رئیس جمهور با بیان این نکته یادآور شده، سیستمی که اکنون در ایران جاری است؛ سیستم عقب مانده بانکداری است. وی جهت گوشزد به رئیس قوه مجریه کشور و اعضای کابینه اش، و چه بسا برای آگاهی دادن به ملت ایران، به این حقیقت پرداخته و گفته: ” بزرگ ترین رسالت دولت دوازدهم، اصلاح این سیستم معیوب است. و اگر دولت نتواند این سیستم معیوب را اصلاح کند؛ تولید در کشور با مشکل مواجه خواهد شد. ” !
آقای ترکان فراموش کرده، یا جرأت ندارد که بگوید؛ تمام سلول های بدنه زشت و ناکارآمد این حاکمیت خودکامه تحمیلی و خونخوار معیوب و غیر قابل استفاده هستند. نه شخصیت های حکومتی ، نه کارگزاران دولتی، نه نیروهای نظامی، و نه مزدوران دیگر ایشان، که با عناوین متفاوت، به امر اربابان جاه طلب و قدرت پرست خویش، همه روزه مخل آسایش و آرامش مردم اسیر و رنجدیده ایران هستند؛ کم ترین صلاحیتی برای پست هائی که هم اکنون در آن می باشند. شایستگی حضور در مقامی که هستند را دارند!
رهبر دیکتاتور حکومت بری از انسانیت شان، مثلا دارای احساسات موسیقی دوستی و شعر سرائی است؛ اما هیچ شائبه ای از طبع لطیف و نازک بینی در موجودیت خودکامه و جانی پرورش وجود ندارد(” بیهوده نهند، نام زنگی کافور” = کنایه از سیاه پوستان اهل زنگبار در قاره آفریقاست، موقعی که بعضی شان در ایران به خدمتگزاری تاجران ایرانی و بازاریان بودند؛ اسم ایشان را کافور می گذاشتند. کافور همان ماده ی سپیدرنگ و خوشبوئی است؛ که اندام مردگان را با آن شستشو می دهند.)، رئیس جمهور بی کفایت شان، که به اصطلاح دکترای حقوق هم دارد(هم از بریتانیا و هم از اسکاتلند)، تنها چیزی که سرش نمی شود؛ رسیدگی به حقوق حقه مردم ایران است. بقیه شان هم یکی از یکی بدتر، جز در فکر چاپیدن مردم ایران، و افزودن بر بدبختی هائی که برای این ملت درست کرده اند؛ کار دیگری نمی کنند!
انجام گرفتن امورات مثبت و کارساز در هر سرزمینی، نیاز به مدیران و کارگزاران کاردان، آموخته و مسلط بر مسؤلیتی که بر عهده می گیرند دارد. در مملکتی مانند سرزمین اشغال شده و آخوندزده ما، از رهبر کبیرشان گرفته تا پائین ترین مرتبه این حاکمیت بی بنیان و بدون هویت، جز رندی و ریاکاری و قدرت پرستی و جنایت پیشگی، دانش و سواد لازم جهت اداره کشور را ندارند. هر کسی که در هر شغلی منشأ خدمت کردن به دیگران قرار می گیرد؛ شایسته است که شناختی اجمالی در رشته های جامعه شناسی و روانشناسی داشته باشد. حتی یک کاسب مغازه دار، چنانچه بخواهد کارش را به درستی انجام بدهد؛ می بایست که مشتریان دکان خودش را تا حدود زیادی بشناسد. چه رسد به سردمداران یک حکومت، آنهم در کهندیاری باستانی مانند ایران، تا کنون در طول این سی و هشت سال و اندی، نتوانسته اند حتی یک خدمت مفید، یا یک کار چشمگیر و قابل تحسین برای ملت ایران انجام بدهند. شاید مهم ترین دلیل ناکارآمدی ایشان، نبودن افراد بر سر کار و پیشه ای است که باید باشد!
محترم مومنی