برندگان رأی گیری اولیه، بازندگان نهائی آن خواهند بود !

0
203

معیارهای پرتنش، اغلب پیچیده، و گاهی عجیب، دلائل درستی، جهت سر درگم شدن رأی دهندگان اعضای کنگره آمریکا، به توافق به دست آمده، میان 1+5 با جمهوری اسلامی است. نوسانات روزانه افزوده شدن به تعداد مخالفان و یا موافقان این مورد نیز، خودش دلبلی است که می تواند بر روی تصمیم گیری رأی دهندگان تأثیر مثبت یا منفی بگذارد. در چنین وضعیتی، امکان حکم راندن اقلیت دمکرات بر اکثریت جمهوریخواه، از دیدگاه عامه زیادتر می گردد؛ اما با توجه به تغییرات لحظه به لحظه شرایط موجود، عکس آن هم صادق خواهد بود!

باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده آماده است؛ که مهمترین اولویت سیاست خارجی اش، دست کم از سوی یکی از دو مجلس کنگره آمریکا رد بشود؛ اما در انتها پیروزمندانه از این کشاکش حزبی و سیاسی در کشورشان، و نیز در سراسر جهان بیرون بیاید. مسأله، بر سر یک توافق امضاء شده در تاریخ 23 تیرماه سال جاری خورشیدی است؛ که توسط آمریکا، آلمان، ایران، بریتانیا، چین، روسیه و فرانسه، در مورد فعالیته های هسته ای حکومت آخوندی در ایران به دست آمده است. این دستآورد پر جنجال، در باره پذیرفته شدن برنامه جامع اقدام مشترک( برجام ) توسط نمایندگان این کشورها در آخرین نشست مذاکرات هسه ای در وین می باشد. که بر مبنای آن، ایران (رژیم جمهوری اسلامی)، در ازای اعمال نمودن یک دهه محدودیت، برای ادامه دادن کارهای اتمی خودش، پس از لغو شدن تحریم ها صدها میلبارد دلار به دست خواهد اورد!

جمهوریخواهان کنگره و رهبران اسرائیل، از ترس اینکه ایران تقویت شده به تخریب خاورمیانه ادامه بدهد؛ به طور متفق القول با این توافق مخالفت کرده اند. کاخ سفید و بیشتر دموکرات ها هم، قویا از این توافق حمایت می کنند. هر چند که برخی از ایشان، با بی میلی به این قضیه تن داده اند. کاخ سفید ابتدا تلاش کرد، توافق را بدون دخالت کنگره به انجام نهائی برساند؛ و آن را به جای یک معاهده رسمی که نیازمند تأیید دو سوم اعضای سنا است؛ به عنوان موافقتنامه ای در حوزه اختیارات قوه مجریه به اجرا بگذارد !

اما گوئی رئیس جمهوری آمریکا، در وادی رؤیاهای احمدی نژادی، راهی بیابان برهوت خوش خیالی بوده و هست. زیرا به گزارش آسوشیوتدپرس، دیروز پنج شنبه دهم سپتامبر 2015 میلادی، سخنگوی کاخ سفید در پاسخ یکی از خبرنگاران که از وی پرسید: ” واکنش رئیس جمهور در باره این موضوع که نتوانسته حمایت حتی یک جمهوریخواه را، در رابطه با توافق هسته ای با رژیم ایران را جلب کند چیست؟ ” گفت: ” رئیس جمهور از اینکه موضوعی مهم دچار تسویه حساب حزبی گشته دلسرد شده است. ” !

ظاهرا اخیرا سناتور جمهوریخواه ” تد کروز ” عضو مجلس سنای ایالات متحده، در مورد عدم حمایت خود و هم حزبی هایش گفته: ” با تصویب رسیدن این توافق، صد و پنجاه میلیارد دلار، به دست جمهوری اسلامی که حامی تروریست می باشد؛ و تا به حال صدها نظامی آمریکائی را به کشته شدن داده است می رسد. اینگونه، خاورمیانه به سبب حضور تروریست ها در منطقه، دچار هرج و مرج بیشتری می گردد؛ و بر تعداد تروریست ها در جهان افزوده می شود. آنگاه چنین به نظر خواهد رسید؛ که دولت آمریکا، با به امضاء رساندن چنین توافقی از حامیان تروریست ها در دنیا به حساب خواهد آمد. ” !

اگر مردم گیتی، به ویژه دست اندرکاران امور سیاسی، با نگاهی واقع بینانه به این موضوع بنگرند؟ هرگز و به هیچ دلیلی نباید اجازه بدهند؛ که چنین معاهده شومی به تصویب نهائی برسد؛ و رخدادهای پر خطری که امکان روی دادن آن در دنیا و به ویژه در خاورمیانه بسیار زیاد است به وقوع بپیوندند !

شاید که مردم عادی دنیا در خوابی مصنوعی فرو رفته باشند؛ آیا مردمان مسؤل و صاحب نظران دنیا نیز در چنین بی خیالی مفرطی به سر می برند؛ یا آنکه خودشان را به خواب زده اند؟ منطقی نیست و چنین هم به نظر نمی رسد؛ که همه آنها، مخصوصا اعضای سازمان ملل متحد نیز در خوابی اینچنین سنگین فرو رفته باشند. که بخشی از جهان، و نیز شاید همه دنیا در خطر انقراض نسل بشر، به دست جنایتکاران بین المللی تحقق بیابد؛ و ایشان چنین غیر منطقی و ظالمانه خودشان را به خواب بزنند؛ و در این رابطه هیچ اقدام مثبتی را انجام ندهند !

آیا دبیر کل سازمان ملل متحد، و بقیه اعضای ثابت آن، البته بدون شش قدرت بزرگ گیتی، که خودشان از جمله دارندگان ” حق وتو ” در این سازمان می باشند. حسّ مسؤلیت شان را از دست داده و خودشان را به خواب زده اند؟ و یا دلائل دیگری نمی گذارند که آنها به وظایف قانونی خودشان در این رابطه عمل بکنند؟!

بدیهی است، در صورتی که آنها همچنان در این خواب مصنوعی باقی بمانند؛ و توافق نامبارک هسته ای میان شش قدرت بزرگ دنیا با سردمداران رژیم منحط و واپسگرای آخوندی در ایران را، خطر آفرین و ظلم به بشریت به حساب نیآورند. بازندگان نهائی این معاهده ننگین و تروریست پرور، نه فقط مردمان مظلوم جهان، بلکه خود این اعضای کور و کر و لال، به ویژه کشورهای صاحب امتیاز ” حق وتو ” ، که چنین خفت بزرگی را برای خودشان تدارک می بینند. نیز از زمره ی بازندگان و شکست خوردگان مشهورترین ننگ قرن بیست و یکم خواهند بود؛ که حیثیت و آبروی تاریخی این سازمان، همه اعضای آن را نیز، به طوفان بی مسؤلیتی های خودشان، دچار بی اعتباری و بدنامی بگردانند !

محترم مومنی

مقاله قبلی۶۵ کشته و ۱۵۴ زخمی در سقوط جرثقیل در مکه؛ ۱۲ ایرانی در میان زخمی ها
مقاله بعدیکودک غرق‌ شده سوری را جابجا کرده بودند! به همراه تصاویر
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.