بردی حساب شده در عراق؛ کیش و مات مزدوران ایران در عراق

0
160

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
ما به وضوح طی شطرنجی حساب شده بازی را از چند نیروهایی متباین در عراق بردیم؛ اولاً از ملاها و سپاه قدس و مزدوران شان در عراق که با تقلب انتخاباتی در عراق امید داشتند نوری مالکی را باری دیگر بر سر قدرت نگه دارند و به خصوص از سپاه قدس که تصور می کرد می تواند بر تمام عراق چمبره بیاندازد. با “قیامی خاموش در عراق”، هم مناطق سنی نشین را در عراق از دست سپاه قدس و مزدوران امنیتی شان خارج کردیم که بمب گذاری انتحاری و کور نیز در آن مناطق متوقف شد و هم روضه خوان های خرکله را وادار کردیم که چیزهای تلخ تر از جام زهر را داوطلبانه سر بکشند –که از همان قیافه اش هنگام اظهار برکناری مالکی و دولت جدید عراق که خیلی دیدنی شده بود و تو گویی اگر به اصطلاح “او را کارد می زدی، خون نمی آمد”- پیدا بود که به زور چه چیزی را بخوردش داده اند تا در عراق از این منزوی تر نشوند. البته بخشی از این شطرنج را از طریق اختلاف نظری که بین حاکمیت و دولت ایران پیش آمد، پیش بردیم و دولت جدید ایران توانست حاکمیت را متقاعد سازد که وضع در عراق بسیار اسفناک است و آن به سوریه ای دیگر بدل می شود و عملاً نه تنها منفعتی برای ایران نخواهد داشت که باید هزینه یک متحد سابق دیگر را نیز بپردازند، آن هم در این شرایط اسفناک اقتصادی و تحریم های جهانی که همین روضه خوان های بی سواد بابت کله شقی هایشان برای مملکت ایجاد کردند.

ثانیاً برد دیگرمان پیرامون کردها بود که به بسیاری از مطالبات و حقوق شان یا رسیدند یا در شرف رسیدن اند و آمریکا و اروپا را به حمایت از اقلیم کردستان و حساب روی آن به عنوان یک متحد استراتژیک متقاعد ساختیم. ثالثاً هم داعش را به سوی عراق کشاندیم و هم بیش از 40 هزار شبه نظامی عراقی را از سوریه به عراق و جبهه مقابل ارتش آزاد سوریه را از آن طریق تضعیف کردیم و داعش پس از این که در سقوط دولت مالکی نقش ایفاء کرد، حالا زمان اضمحلال شان کلید خورده که در آینده اخبار بیشتری پیرامون آن خواهیم شنید.

رابعاً سیاست آمریکا در عراق را از بازی های عملی به نفع ایران، به سوی بازی های عملی به نفع عراقیان، اقلیت ها و کشورهای عربی تغییر دادیم. به وضوح تغییر رفتار آمریکا، آن هم پس از درک درست مشکل، نشان از عملگرایی مثبت دولت آمریکا –برخلاف روضه خوان ها و پاسداران بی ناموس ایران- دارد که البته با همان سرعت نتایج مثبت آن تغییر در عراق نیز انعکاس یافت و نخست وزیر جدید عراق که تقریباً همه طرف های خارجی روی آن به اجماع رسیدند، بارزترین شان بود و تغییر جهت نبرد سنی های عراق بر علیه داعش دومین شان که امید می رود با یک آشتی ملی و در دستور کار گذاشتن بررسی اختلافات تکمیل نیز گردد. جا دارد تا از کمک های جامعه جهانی و به خصوص آمریکا و کشورهای اروپایی پس از جنایت های داعش در سنجار و شمال عراق نیز تقدیر کنم و آنان با تمام توان از همه نوع کمک دریغ نکردند و سنی های عراقی که پس از حمله آمریکا به عراق بر علیه آمریکا موضع گیری می کردند، باید این اقدامات مثبت آمریکا و غرب را نیز مدنظر قرار دهند و تلاش برای آینده ای جدید را در تعامل با آنان کلید زنند تا هم در عرصه داخلی به آغوش عراق جدید برگردند و هم در عرصه خارجی به دامن جامعه جهانی.

اما نباید فراموش کنیم که کلیدی ترین نقش را در نجات جان هزاران آواره ایزدی و کرد عراقی در منطقه سنجار، این نیروهای پ. کا. کا. و کردهای سوری بودند که بازی کردند و اگر حضور سریع و به موقع آنان نبود، زمانی نیروهای خارجی دست به کار می شدند و می رسیدند که دیگر خیلی دیر شده بود و آنان در همان شب اول حمله داعش با گذر از مرزها، مسئولیت پذیری انسانی خود را به همه نشان دادند و تصور می کنم که همگان چیزی بیش از یک تشکر یا عذرخواهی به آنان بدهکاریم و آنان در حالی که خود از هر طرف در محاصره و مضیقه بودند، لحظه ای به کاستی های شان فکر نکردند و بی قرار و سخاوتمندانه به سوی آوارگان پر کشیدند و با شتافتن به سوی شان مانع یک نسل کشی دیگر در آن منطقه شدند (و هم نیروی رزمی و هم کمک های انسان دوستانه را پیش و بیش از دیگران به آوارگان رساندند و بالغ بر 100 هزار نفرذ را با ایجاد دانالی امن از سوی مرزهای سوریه عبور دادند). این در حالی است که جامعه جهانی تنها به کردهای عراق کمک کرده و کردهای سوریه حتی برای تأمین مایحتاج زندگی در مضیقه اند (و آنان با همین اعمال شان جامعه جهانی را اصطلاحاً سنگ روی یخ کردند) و آیا در انتظار نشسته تا داعش با عبور از مرزهای کردستان سوریه، یک قتل عام دیگر راه بیاندازد تا جامعه جهانی دست به کار شود و آه و فغان و افسوس سر دهد! چون اینک تنها مسأله آزمون وجدان پذیری ما و پاسخ به افکار عمومی دولت ها به مردم شان مطرح نیست؛ بلکه جان هزاران انسان و زن و کودک در میان است!!

خامساً داعش را از سوریه به عراق کشاندیم و پس از ساقط کردن مالکی به کمک آن، تمام جامعه جهانی را بر علیه آن برانگیختیم و کاری که باید برای ابتدا اضمحلال و سپس نابودی اش انجام می شد، حالا با جدیت و اراده جهانی شروع شده است.

باری اکنون دولتی در عراق داریم که تا حد زیادی متعادل نشان می دهد، اما هنوز برای قضاوت نهایی پیرامون آن زود است؛ به خصوص که سپاه قدس و مهره های امنیتی شان که می بینند حسابی قافیه را در عراق نیز باخته اند، سعی خواهند کرد، به طرق مختلف و با ترفندهایی چند، نخست وزیر جدید عراق را نیز هر چه بیشتر به سوی خود بکشند. علاوه بر آن، نمایندگانی که اکنون در مجلس عراق حضور دارند، نمایندگان مردم برحسب آرای واقعی عراقیان نیستند، بلکه با مهندسی انتخابات توسط باند مالکی و سپاه قدس برگزیده شده اند و از این سبب خود مشروعیت ندارند، چه رسد تصمیمات و مصوبات شان. بنابراین، تغییراتی برای بازگشت مشروعیت به حاکمیت، مجلس و دولت و ارتش عراق باید صورت گیرد که همزمان خواسته های عشایر، سنی های ناراضی، انقلابیون و اقلیم کردستان عراق (همه به جز داعش) را تأمین کند. این در حالی است که ارتش باقیمانده عراق به همراه پیشمرگه ها و نیروی هوایی کشورهای غربی باید نبرد بر علیه داعش را همچنان ادامه دهند و همزمان عشایر، سنی های ناراضی و گروه های انقلابی ضمن درخواست رسمی برای تشکیل اقلیمی سنی نشین، هیئتی را برای مذاکره با دولت جدید عراق تشکیل داده و بفرستد و دولت جدید عراق و روسای فراکسیون ها نیز هیئتی را برای مذاکره و مصالحه و توافق به همراه دستور کاری مشخص بفرستند. چون عشایر و انقلابیون عراقی (و حتی داعش) در آستانه حمله به بغداد قرار دارند و آن می تواند تمام بازی ها را تغییر دهد؛ چه بهتر که تغییرات موردنظر آحاد مردم عراق بدون درگیری و از طریق گفتگو صورت گیرد و تنها در آن صورت است که برد برای همگان و یک پیروزی آشکار خواهد بود.
عشایر، انقلابیون و کردهای عراق باید دستور کاری مشخص را را دولت جدید عراق روی میز بگذارند که در رأس شان تغییراتی در قانون اساسی کنونی عراق است؛ به طوری که در عین حفظ کلیت دموکراتیک آن، با تغییراتی خواسته های همگان را تأمین کند (مثل سیستم های فدرال یا کنفدرال با حفظ یکپارچگی ارضی عراق و افزایش اختیارات ریاست جمهوری و انتقال برخی از اختیارات پست نخست وزیری به آن برای توازن قدرت در عراق و غیره). دوم باید “دولت نجات ملی” که ترکیبی از مقامات کنونی حکومت جدید عراق –یعنی رئیس جمهور، رئیس مجلس و نخست وزیر جدید عراق و معاونان شان- در آن حضور داشته باشند و افرادی منتخب از عشایر و انقلابیون نیز که مورد توافق دو طرف واقع باشند، این دولت نجات ملی را بسازند، تا در اقدامی عاجل انتخاباتی جدید با نظارت ناظران بین المللی برای برگزیدن نمایندگان مردم و سپس رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس مجلس از دل شان کلید بخورد و گرنه با این نمایندگان جعلی فله ای از طیف مالکی برای بسیاری از مصوبات آتی مجلس نیز با مشکلات متعددی روبرو خواهیم شد. کردها نیز باید هیئتی را برای هماهنگی و سر و سامان دادن به همه پرسی جهت تعیین تکلیف مناطق مورد مناقشه (و نه استقلال) به بغداد بفرستند. و همان گونه که قبلاً نیز گفته شد، سنی ها و انقلابیون و عشایر باید سعی کنند تا از طریق مذاکره و مصالحه کارها را پیس برند و اگر دولت جدید عراق در عمل همچون مالکی انعطاف پذیر نبود و با کمی تفاوت همان راه دولت مالکی را دنبال کند، (و سپاه قدس نیز باید امور عراق را به وزارت خارجه دولت ایران بسپارد و عراق را ترک کند؛ و گرنه جنازه تکه پاره شده شان آنجا را ترک می کند و همان گونه که تاکنون دیدند من با جانیان و مزدوران شان شوخی ندارم) آنان باید حمله به منظور فتح بغداد را آغاز کنند. از آنجایی که نیروهای امنیتی عراق کارنامه بسیار سیاه و کثیفی در عراق به جای گذاشتند و زمان حضورشان، هم خودشان حقوق انسانی شهروندان عراقی را به شکلی سیستماتیک زیر پا می گذاشتند و هم بمب گذاری ها و ترورهای کور تداوم داشت و اینک که مناطق سنی نشین را ترک کرده اند، هر دو متوقف شده است، پیداست که خودشان در آن خرابکاری ها دست داشتند و از این سبب “به هیچ وجه” دیگر نمی توانند به مناطق سنی نشین برگردند و باید نیروهای پلیس و مردمی و شوراهای بیداری، کنترل امنیتی آن مناطق را در دست داشته باشند و گرنه روز از نو روزی از نو. درضمن، به نظر می رسد، علاوه بر اقلیم سنی نشین، حداقل به یک اقلیم فدرال دیگر در عراق امروز نیاز هست. مناطقی از عراق که پُر است از اقلیت های قومی، دینی و مذهبی از آن جمله اند و اگر آنان را درون یک اقلیم سنی نشین ببریم، وضع آنان بهبود نمی یابد که هیچ، چه بسا بدتر شود و اقلیت ها با مشکلات جدیدتری مواجه می شوند. از این سبب، بهتر است که اقلیمی برای اقلیت ها تشکیل شود؛ این از نظر پراکندگی جغرافیایی عراق کاملاً مقدور است و شهر موصل و مناطق مختلف استان نینوا از اقوام و اقلیت های گوناگونی تشکیل شده اند و ارمنی، آشوری و کلدانی و ترکمن و شبک و ایزدی و کرد و سنی مذهب و عشایر مختلف در کنار هم زندگی می کنند که می توانند بخش های اصلی این اقلیم را تشکیل دهند؛ علاوه بر آن، بخش های جنوبی کرکوک که در زمره مناطق مورد مناقشه با کردها نیستند، از اکثریت ترکمن و ترکیبی از اقوام دیگر تشکیل شده، با اتصال به مناطق استان نینوا، تشکیل یک اقلیم (ایالت مستقل) را بدهند. شبک ها و ایزدی ها نیز که برخی از آنان، خود را کرد و برخی قومی جداگانه می دانند، با یک همه پرسی در هر ده و شهر، یا به اقلیم کردستان بپیوندند یا جزو اقلیم جدید اقلیت ها (نینوا و بخش هایی از کرکوک و غیره) شوند. شطرنج حساب شده ما باید ادامه یابد و کارها نباید رها شوند، بلکه پیگیری اهئداف و برنامه ها از طرق گوناگون می بایست تداوم داشته باشند، تا در نهایت چون یک پازل همدیگر را کامل کنند؛ “آن مسیر طولانی به سوی آزادی، عدالت و دموکراسی برای ملت هاست”.

مقاله قبلی«جنیفر لاورنس» مقابل دوربین «تارانتینو» می‌رود
مقاله بعدیحمله داعشی ها به مسجد اهل تسنن، چه معنائی دارد؟!
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.