کسانی که در صدر لیست تروریست ها هستند، نمی توانند مشاور متحدان تان باشند
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
باید هم از ژنرال های ارتش آمریکا تشکر کنم که به “صراحت و سرعت” دفاع مسئولانه خویش را از متحدان شان در جنگ سوریه اعلام کردند (که اگر همین سرعت و صراحت در عراق صورت گرفته بود، حداقل دلخوری کردهای عراق از آمریکا پیش نمی آمد و طرف رژیم ایران را وقیح نمی ساخت)، و هم از کنگره آمریکا که برخی از شبه نظامیان مورد حمایت رژیم ایران را در دستور کار پیگیری نقض حقوق بشر و جنایت جنگی بین المللی به مثابه نیروی تروریستی در دستور کار جدّی شان قرار دادند. با این همه، “برای دقت در کارآیی تصمیمات شان باید ملاحظاتی اعمال گردد”.
چند نکته پیرامون دخالت ارتش آمریکا در درگیری های عراق هست که اگر در نظر گرفته نشود، جایگاه متحدان آمریکا در عراق تضعیف شده و جایگاه رژیم ایران و مزدوران شان در عراق تقویت می شود. نخست، دخالت موثر برای جلوگیری از درگیری دو متحد آمریکا در تقابل غریب الوقوع ترکیه با کردهای سوریه را شاهد بودیم که انتظار می رود، همین واکنش را در درگیری بین نیروهای عراقی با نیروهای کردستان عراق را داشته باشید. دوم، در عراق ما شاهد تنها درگیری دو نیروی عراقی و اقلیم کردستان به مثابه دو متحد آمریکا نیستیم، بلکه نیروی سومی به عنوان شبه نظامیان مورد حمایت رژیم ایران را شاهدیم که چه در آغاز درگیری ها و چه “اینک در تداوم شان”، نقشی مخرب بازی می کنند. “درست فردای پس از سخنرانی پرزیدنت ترامپ” (و نه پس از همه پرسی و آن را تنها بهانه و پوشش تصمیم شان ساختند)، فرماندهانی از سپاه قدس ایران به عراق رفتند و دستور حرکت حشدالشعبی عراق با تسلیحات و تجهیزات آمریکایی (با تانک های آبرامز!) را به سوی کرکوک دادند؛ اما این همه ماجرا نبود. درست ساعتی پس از این تحریک به سراغ متحدان شان در اتحادیه میهنی کردستان رفتند و (در عین ریاکاری و با نقاب متحد و دوست) به آنان گفتند که نیروهای عراقی می خواهند کرکوک را تصاحب کنند و آنان می خواهند وساطت کنند تا خونریزی نشده و با تخلیه آرام آن مناطق موافقت کنند. سپس سراغ دولت عراق رفتند و به آن ها گفتند که نیروهای پیشمرگه اتحادیه میهنی با عقب نشینی بدون درگیری آن مناطق موافق اند، و تنها برای این که آن مناطق به تصرف پیشمرگه های حزب دموکرات عراق در نیایند، باید نیروهای عراقی به سوی مرزهای مناطق مورد مناقشه پیش روند و بدون درگیری آن مناطق را تصرف نمایند. به عبارتی، فتنه با مأموران رژیم ایران در عراق آغاز و با “دودوزه بازی چند سره شان تا بدین جا رسید که می بینید”. سوم بی طرفی یک ابرقدرت نسبت به حمله نظامی یک متحد به متحد دیگر، یعنی حمایت ضمنی از مهاجم. تصورم بر این است، آن چیزی است که معنایش را همگان خوب می فهمیم.
اما چرا سپاهیان رژیم ایران، درست پس از سخنرانی پرزیدنت ترامپ چنین تصمیمی برای عراق گرفتند؟ اندک ملاها و مأموران رژیم ایران طی نشستی سرّی بدین نتیجه رسیدند که با عدم حمایت دولت آمریکا از برجام، باید برای مقابله “پیش دستانه با جنگ رسمی آتی آمریکا” در خاک ایران، “جنگ غیررسمی شان را در زمین متحدان آمریکا در منطقه” آغاز کنند. این اقدامات شان تنها به عراق هم محدود نماند و حمله موشکی به ریاض توسط مزدوران شان در یمن نیز موردی دیگر بود. در سوریه نیز نزد اسد رفتند و او را تحریک کردند تا تصمیمی را که با نظر روسیه برای گفتگو با متحدان کرد-عرب های شمال سوریه جهت خودمختاری در مناطق تحت تسلط شمالی سوریه گرفته اند، ملغی کنند و آنان می توانند چون عراق، آن سرزمین را نیز از دست متحدان آمریکا بیرون بکشند؛ که دیدید پس از آن، مقامات سوری به سرعت تغییر نظر دادند و تهدید کردند که مناطق شمالی را به زور زیر سلطه می برند.
بسیاری از اطلاعاتی که توسط متحدان تان به شما در منطقه داده می شود، برحسب آشنایی آنان به شرایط و تغییرات میدانی است که به وقوع می پیوندد (و استراتژیست های وزارت خارجه تان از کیلومترها و حتی یک تاریخ دورتر یا ولو اقامت کوتاه در خاورمیانه نمی توانند به آن دست یابند) و اندکی از پشت پرده تصمیماتی که گرفته می شود و شما از آن بی اطلاع هستید، “اخباری صحیح و دقیق” دارند و بسیاری تنها برای گمراه سازی شما ساخته و سازماندهی می شود. به صرف لبخند وزارت امور خارجه هم حل نمی شوند؛ چنان که وزارت امور خارجه آمریکا با دخالت در بحران اقلیم با دولت فدرال عراق، نه تنها مسئله را حل نکرد، مانع اقدام به موقع ژنرال های آمریکایی شد و دستاوردش به عنوان حفظ متحدی دیگر (دولت عراق) این است که هم چنان آنان را پررو کرده که به تلفن های وزارت امور خارجه تان هم جواب نمی دهند (و از وزارت خارجه آمریکا تنها به رئیس جمهور عراق زنگ می زنند)، گویا آمریکا نیازمند کمک نخست وزیر و دولت عراق است!؟ و هم رهبران دیگر متحدتان را به شکلی جدّی به فکر در تجدیدنظر در روابط آینده شان با شما ساخته است. اشتباه نکنید؛ بدون اجازه رژیم ایران، هیئت های شیعه عراقی که برخی از آنان هنوز پیوندهای بسیار قوی با ملاها و پاسداران ایران دارند، هرگز نمی توانستند به عربستان روند و از دلارهای آنان برای ساخت و سازهای ویرانه های عراق کمک بگیرند. رژیم ایران برای تداوم جنگ در سوریه به همراه تحریم های جدید آمریکا، فهمیده که توان سازندگی عراق و سوریه را ندارد و حالا که تسلط کامل بر نهادهای امنیتی عراق دارد و خیالش جمع است، “می خواهد از دشمنانش در راه اهداف خودش در منطقه بهره برد”. عجیب تر این که آمریکا برای متحدان واقعی (و نه خیالی) خودش برای هر نوع کمکی معمولاً شرط و شروطی می گذارد، ولی “بدون شرط به عراق قول جلب سرمایه های کشورهای عربی و عربستان را داده است”!؟ دیدیم که در همین بحران لبنان، دولت عراق سفر آتی ولیعهد عربستان به عراق را ملغی کرد. بنابراین، شیعیان عراقی برخلاف نقابی که زده اند، همچنان هنوز از ایران دستور می گیرند (محض اطلاع استراتژیست های از شما که اگر واقعاً تصور می کنند می توانند با جلب سرمایه گذاری عربستان در عراق، دولتمردان شان را از ایران دور کنند!). حداقل برای کمک های عربستان به عراق شرطی هم گذاشته نشده و ملغی کردن حشدالشعبی حداقل کاری بود که برای اعتمادسازی اولیه می بایست می کردند، چه رسد وزارت امور خارجه آمریکا به آنان بابت این همه شیطنت های شان جایزه هم بدهند و با فشار به اقیلم کردستان، مجبور به دادن امتیاز (درحقیقت باج) به دولت فدرال شوند.
از همه مضحک تر، این است که در اعتراض به دولتمردان آمریکایی که رفت و آمدهای فرماندهان سپاه قدس را در عراق قابل توجیه نمی یابند، دولتمردان عراقی می گویند: به نیروهای حشدالشعبی که توسط مجلس عراق قانونی اعلام شده، مشاوره می دهند!! از کی تاکنون کسانی که از زمان دولت پیشین آمریکا تا امروز در صدر لیست تروریست های سپاه قدس ایران قرار دارند، می توانند برای یک متحد آمریکا به عنوان مشاور استخدام شوند؟ بد نبود، این دولتمردان ریاکار عراقی این کشف مهم شان را در اختیار ارتش پاکستان هم قرار می دادند تا در پاسخگویی به آمریکا نسبت به حضور تروریست های القاعده و طالبان در جوارشان، بگویند آنان مشاور ما (پاکستان) هستند و جای نگرانی نیست! کسانی را که دولتمردان عراقی اگر واقعاً متحد آمریکا هستند –و نه تنها وقتی سلاح می خواهند و برای حمایت در مقابل دیگران زور ایران را کافی نمی بینند، سراغ آمریکا بیایند- و رسماً و قانوناً در آمریکا در لیست تروریستی قرار دارند، به جای دستگیری و تحویل دادن، در کمال وقاحت می گویند به ما مشاوره می دهند؟! (دیگه چی؛ پس همکاری با تروریست ها هم به لیست اتهامات تان افزوده شد) به صراحت به شما بگویم، با این بازی های معکوس در منطقه، شما نیاز نیست تا به وسیله کشوری دیگر از منطقه اخراج شوید، شما معتمدترین متحدان تان را دلسرد و کم توان می سازید و روشن ترین متخاصمان و دشمنان تان را عملاً در منطقه تقویت می کنید و قوت می بخشید و حتی وقیح می سازید؛ و “با تداوم این وضع”، خودتان داوطلبانه از خاورمیانه خداحافظی خواهید کرد. می بینید که تقریباً تمامی متحدان تان (حتی مصر و عربستان هم) به سوی روسیه متمایل شده اند و من امیدوارم با فرض رویگردانی از شما به سوی روسیه و چین بروند، و نگرانم به سوی ویرانگرترین نیروها کشیده نشوند؛ چنان که قطر می رود.
می خواستم از کنگره آمریکا هم به خاطر پیگیری جدّی پرونده تروریست های شیعه عراقی مورد حمایت سپاه قدس و سپاه بدر رژیم ایران تشکر کنم. داستان قانونی کردن و نقض حاکمیت شبه نظامیان رژیم ایران در منطقه، الگویی مشخص دارد: نخست پنهانی آنان را نفوذ داده و تقویت می کنند، سپس وقتی به اندازه کافی قدرتمند شدند که توانستند حاکمیت ملی کشورهای هدف را نقض کنند، علنی می سازند و سپس تر با پیگیری قانونی سازی شان از کانال های رسمی، آنان را بر تمام کشور رسماً مسلط می سازند تا نهادهای بین المللی هر گاه خواستند آنان را مورد تحریم قرار داده یا دستگیر کنند، بگویند: آنان در کشور قانونی هستند و نمی توان نهادهای رسمی ما را در لیست تروریستی قرار دهید. الگوی رشد و نضج حزب الله لبنان و حشدالشعبی عراق “عیناً مثل هم و بر اساس همین الگوست”. کاری را که سال ها پیش به موقع در لبنان نکردیم، اگر اینک به موقع در عراق انجام ندهیم، با یک فاجعه بزرگتر روبرو خواهیم شد و به پالس های متحدان دروغین تان در عراق اگر دلخوش کنید، همان بر سر متحدان واقعی تان می آورند که در لبنان آوردند. نیروهای حشدالشعبی عراق که دولتمردان -ریاکار و دوزه باز- عراقی به شما به عنوان نیروهای مردمی معرفی می کنند که با فتوای آیت الله سیستانی به میدان آمدند، “زیر چتر فرماندهان سپاه قدس و سپاه بدر” (که رسماً به عنوان شاخه عراقی سپاه قدس از ایران حقوق دریافت می کنند) بردند و اگر صداقت داشتند، باید یا فرماندهان شان را عوض می کردند یا نیروهای عراقی را زیر چتر ارتش عراق می بردند که با این پیشنهاد آمریکا نیز مخالفت کردند. حشدالشعبی که با نام های مختلف و متعددی در عراق فعالیت می کنند، فقط نیروی شبه نظامی نیستند که “خطرناک تر و ویرانگرتر، نیرویی ایدئولوژیک اند”. گروه خراسانی که مستقیم از روضه خوان های ایرانی دستور می گیرند و اصلاً نام شان (خراسانی) برحسب تفسیری (دروغین) از روایت شان در نبرد آخرزمان است که سرداری خراسانی ظهور می کند (البته جایی در روایات نیامده که هم معتادند و بی سوادند و هم دزد بیت المال و فاسد و از هر نظر-عقلی و جسمی- چلاق!). کتائب حزب الله عراق (شاخه عراقی حزب الله لبنان که حتی فرماندهانی که تعلیم شان دادند، از حزب الله لبنان اند) که از نام شان پیداست چه کاره اند، به اضافه عصائب اهل حق، تنها کافی است اظهارات رسمی شان پیرامون همه وقایع در عراق و منطقه را در رسانه های منطقه بخوانید تا دریابید که تندروتر از حزب الله لبنان اند؛ چون تازه کارترند. از همه خطرناک تر سپاه بدر عراق است که شاخه ای از سپاه قدس ایران در عراق است که فرماندهان شان در زمان جنگ ایران-عراق در ایران آموزش دیده اند و اصلاً هنوز حقوق شان را از ایران و سپاه قدس هر ماه دریافت می کنند.
سخنم پیرامون تصمیمات کنگره آمریکا این است که ضمن حمایت از تصمیمات کارا و موثر شما، فریب متحدان دورغین تان را نخورید که هر یک از نیروهای تحت حمایت رژیم ایران در عراق را به صورتی از لیست تروریستی تان خارج کرده و عملاً کم اثر سازند. گروه موسوم به جنبش نجبای عراق که در لیست شما قرار گرفته اند، تنها گروهی کوچک از شبه نظامیان عراقی (هم در عراق و هم سوریه می جنگند) هستند و باید علاوه بر آنان، تمامی گروه های حشدالشعبی را بدون استثناء –حتی سپاه بدر- در لیست تحریم و پیگرد قانونی قرار دهید که هم در اقدامات مذکور و هم فجایعی که در مناطق سنی نشین صورت دادند و هم ربایش و آزار و اذیت مخالفان و سایر اقوام و اقلیت ها، همه کاره هست اند، زیر ضرب بروند. اجازه ندهید که کسی، گروهی از آنان را به شکلی برای تان بزک کند، همچنان که در زمان انقلاب سیاه ایران، نیروهای ایدئولوگ و رهبران بیمار ایران را برای کارتر بزک کردند و زمانی همه فهمیدند که چه دسیسه ای در میان بود که دیگر دیر شده بود.