مهسا احمدی چندی پیش توانست طی سفری 15 روزه به کلمنا در روسیه و تنها طی یک هفته، مدارک عالی سقوط آزاد را از گروه ویژه نظامی این کشور دریافت کند تا اولین دختر ایرانی باشد که به این مدرک دست مییابد. در ایران، تنها پنج نفر موفق به کسب این لیسانس شدهاند.
در شهریور ماه سال جاری، مهسا احمدی موفق شد با ٥٢ پرش، مورد تایید مربیان و گروه ویژه نظامی كشور روسیه قرار بگیرد و ٣ مدال دریافت كند.
انگار که هر کجا بوی خطر می آید دختری به اسم مهسا احمدی نیز حضور دارد: اولین دختری که در ایران از بانجی جامپینگ پریده… اولین دختری که پس از انقلاب در ایران سقوط آزاد کرده و مدرک بین المللی گرفته است… اولین دختر بدلکار ایرانی که حتی در آخرین فیلم جیمز باند حضور داشته و عالیترین جایزه بدلکاری را به خاطر شرکت در این فیلم گرفته است. او همه این کارها را کرده اما میگوید تا حالا در زندگیاش هیچ کاری که واقعاً به نظرش خطرناک بوده باشد انجام نداده است!
خانم مهسا احمدی،هنرمند و بدلکار موفق ایرانی است که تنها 24 سال سن دارد و خود در گفتگویی با ناظران خبرگزاری فرانسه می گوید:
مدرک سقوط آزاد چند رده دارد: ای.اف.اف، ای لایسنس، بی لایسنس و دی لایسنس. من توانستم با سفر به روسیه، مدرک ای.اف.اف را با دو رتبۀ ای و بی تنها ظرف 12 روز بگیرم اما چون 15 روز بیشتر ویزا نداشتم، نتوانستم مدرک بالاتر را بگیرم. گرفتن این مدرک نیاز به پرشهای زیادی دارد.
من شهریور دو سال پیش از هواپیمایی در شهر کلاله در استان گرگان چهار بار پریدم. یعنی اولین زنی هستم که بعد از انقلاب این کار را انجام دادهام.
مسلما به علت زن بودن مشکلاتی برای پریدنم وجود داشت. حتی مربی سقوط آزاد و خلبان میگفتند “تو حالا برو توی هواپیما ببینیم اصلا میپری یا نه؟” به من میگفتند که دخترهای زیادی آمدهاند و گفتهاند میخواهند بپرند اما وقتی رفتهاند توی هواپیما پشیمان شدهاند.
البته در کنار این مشکلات باید تاکید کنم هواپیمایی که باید از آن میپریدم کاملا غیراستاندارد بود. هواپیمای بسیار کوچکی بود که صندلیهایش را برای این کار باز کرده بودند. موقع پرش، در را باز کردند و گفتند بپر… در هیچ جای دنیا کسی قبول نمیکند چنین کاری بکند اما من کردم.
من کارم را از پنج سالگی با ژیمناستیک شروع کردم، اما ژیمناستیک بعد از 18 سالگی برای دخترها ممنوع است. بعد از ژیمناستیک بسیاری از رشتهها را امتحان کردم اما هیچ کدام من را به خود جلب نکرد.
تا این که با آقای آرشا اقدسی (بدلکار) آشنا شدم. مربی باشگاه بدلکاری آقای پیمان ابدی بودند. درخواست کردم وارد این باشگاه شوم اما قبول نمیکردند که یک زن را وارد این کار کنند. تست از من گرفتند، همه را قبول شدم اما باز هم راضی نمیشدند. اما من آنقدر سماجت کردم تا قبول کردند.
بعد از شش ماه تمرین، اولین کاری که قبول کردند من انجام دهم، از روی اجبار بود. دست آرشا توی گچ بود و برای تیزر فیلم رامبد جوان من به جای آرشا کارهای آکروباتیک را انجام دادم. به این ترتیب از سال 86 بدلکاری من شروع شد.
بعد کم کم کار ما شکل بینالمللی به خود گرفت.
سال 88 از ما برای بدلکاری در سریال دره گرگها که سریال معروفی در ترکیه است دعوت کردند و بعد هم ما در معروفترین فیلم ژانر اکشن ترکیه بدلکاری کردیم.
در این فیلم، آقای آرشا اقدسی ماشینی را به شکل بسیار کمسابقهای چپ کرد. کارگردان فیلم هم تصاویر آن را در اینترنت قرار داد و به این ترتیب کارگردان فیلم اسکایفال (جیمزباند) این فیلم را دیده بود و ما را برای شرکت در فیلم جیمز باند دعوت به کار کرد. احتمالا در پروژه جدید جیمزباند هم دوباره به عنوان بدلکار، حضور خواهیم داشت. به خاطر بدلکاری در این فیلم جایزۀ «اس ای جی» را بردیم که معادل اسکار برای بازیگران فیلم است.
با این که کارهایی که من انجام میدهم بسیار خطرناک به نظر میرسند، اما اگر بدانم که خطر جدی وجود دارد، دست به آن کار نمیزنم… الان آرزو دارم که یک روز از برج میلاد بپرم.
مهمترین مشکل ما این است که بدلکاری در ایران هیچ معنای تعریف شدهای ندارد. ما صنفی داریم که 207 عضو دارد اما در کل، کسانی که این کار را در ایران انجام میدهند 50 نفر هم نیستند. هیچ امکاناتی نداریم. بیمه نداریم، نحوه محاسبه حقوق مشخص نیست و صنف هم عملا هیچ کاری برای حمایت از ما نمیکند. به طور مثال ما سه سال پیش در یک سریال کار کردیم که تازه امسال یکسوم پول قراردادمان را پرداخت کردند. با این وجود هیچ امکاناتی نداریم و باید همه وسایلمان را با قیمت گزاف از خارج از ایران تهیه کنیم.