دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
بر این باورم روزی که بانوانی با منش مادران، اکثر مسئولیت ها را برعهده گیرند جنگ از جهان رخت برخواهد بست.
امروز در جایگاهی از مبارزه برابری جنسیت و رفع تبعیض در جهان هستیم که در گذشته حتی تصور آن را نمی کردیم. تصور نمی کردیم مطالباتی که هرگز در گذشته زنان نمی دانستند که می تواند جزو خواسته های شان باشد، اینک در پیش روی دارند. تبعیض در “قانون و حقوق رسمی” نسبت به زنان تقریباً در تمامی کشورهای جهان رخت بربسته است؛ البته به استثنای معدودی از حکومت های متحجر مذهبی مثل رژیم ملاهای ایران و طالبان افغانستان که به زودی جور و جول و پلاس شان جمع می شود و همین طور متأسفانه برخی از حکومت ها در خاورمیانه که اگر می خواهند از این لیست خارج شوند راهش دادن پول به دیگران به عنوان حق السکوت نیست، بلکه تغییر رفتاری روشن و معنادار است. اما تبعیض در میدان عمل هنوز وجود دارد و تا رفع آن راه درازی در پیش داریم. بماند که برخی برای رفع تبعیض در میدان عمل، موضوع تبعیض معکوس را مطرح می کنند؛ که البته من با آن مخالفم و تبعیض به هر شکلی و با هر عنوانی را مناسب نمی بینم، چون علاوه بر فرو ریختن قبح تبعیض، دیده ام که در بلندمدت تبعیض معکوس، منجر به واکنش متقابل شده و در مواردی نتیجه عکس می دهد. نباید فراموش کنیم که زنان و مردان قرار است در این جهان کنار هم زندگی کنند و نه صرفاً دعوا بگیرند و مبارزه کنند.
باری، از اقدامات اخیر مسئولان بریتانیا و فرانسه –و همین طور وزیر امور خارجه آمریکا- در حمایت از بانوان مبارز ایرانی باید تشکر کنم که ضمن حمایت عملی از آنان، امکان دخیل ساختن شان در فرآیندهای بالای تصمیم گیری در جهان را فراهم ساختند و به فراتر از حمایت های نمادین پیش رفتند. در این میان، از گزارشات اخیری که پیرامون درخواست پذیرش پناهندگی ایزدیان و به خصوص زنان ایزدی در آلمان شده سخت شگفت زده و نگران شدم. گزارشاتی که می گفت درخواست های آنان طی یکی و دو سال اخیر تماماً رد شده و به آنان می گفتند که داعش از بین رفته و می توانند به کشورشان برگردند!! تنها کسی می تواند چنین ادعایی کند که حتی اخبار رسمی رسانه ها را دنبال نکند تا نشنود که داعش کاملاً از بین نرفته و مهم تر این که مناطقی ایزدی که از دست داعش آزاد شده، هنوز جایی برای زندگی نیست و ویرانه ای است از گذشته و البته خاطرات سوخته و دهشتناک از گذشته، به ویژه برای بانوان ایزدی که قربانی آزار و اذیت داعش و حتی تجاوز قرار گرفته اند. کافی است نامسئولانی که پرونده های ایزدیان را بررسی می کنند شخصاً و در قالب کاری به مناطق ایزدی نشین عراق بروند و از نزدیک ببینند که نه تنها آنجا جایی برای زندگی و یا گذران زندگی با حداقل امکانات ضروری نیست، بلکه حتی از نظر امنیتی هنوز ایمن نیست و چندین گروه شبه نظامی در حال رقابت وجود دارند که گاه و بیگاه با هم درگیر می شوند. کافی است مسئولان آلمانی از روان شناسان و به خصوص روانکاوان متخصص در این زمینه مشاوره بگیرند تا دریابند در چنین مواردی حتی خاطره ای از جایی که مورد تعرض قرار گرفته اند، موجب آزار روحی و روانی می شود، چه رسد بازگشت به سرزمین شان. آن ها باید بدون نگاه به گذشته، زندگی کاملاً جدیدی را آغاز کنند و سرزمینی جدید که حقوق شان به عنوان یک انسان را محترم شمارد، بهترین گزینه در این زمینه است و تک تک ما برای بازگشت شان به آن زندگی مسئول ایم.
با توجه به اهمیتی که آلمان به وضعیت پناهندگان می دهد متعجب شدم و به خصوص اصلاً انتظار نداشتم که چنین رفتاری را در زمان ریاست بانو آنگلا مرکل شاهد باشیم و در این زمینه جمله تاریخی و تکان دهنده او را خاطر نشان می سازم که گفت: «در آینده به فرزندان خود خواهیم گفت که مسلمانان به ما پناه آوردند، در حالی که مکه و مدینه به آنان نزدیک تر بود». در خاورمیانه تبعیضی تاریخی مدام رواج دارد و از ایزدیان و یهودیان، کردها و فلسطینیان، اقوام و پیروان ادیانی را نمی شناسم که بیشتر مورد تبعیض قرار گرفته باشند؛ و زنان ظلم مضاعفی را تجربه کرده اند؛ حتی از طرف هم قومی و هم دینی و حتی خانواده و نزدیکانشان. بهتر آن بود تا مسئولان آلمانی علاوه بر پناه دادن به ایزدیان، همچون دولت کنونی فرانسه، مسئولیت و هزینه ساخت و سازهای ضروری در زمینه پزشکی و بهداشتی و سایر خدمات اجتماعی در شنگال را برعهده می گرفت.
مهمترین و بارزترین انقلاب زنان در کردستان سوریه اتفاق افتاده است. بانوان چریک سوری از اقوام مختلف برای دفاع از خودشان در مقابل متجاوزان ایستادگی کردند و هم سرزمین شان و هم سایر بانوان اسیر در دست داعش را آزاد کردند. آنان به واقع کابوس داعشی ها حتی در آن جهان شدند. (چون داعشی ها باور داشتند که اگر بدست یک زن کشته شوند به بهشت نمی روند) انقلابی که بانوان در کردستان سوریه صورت بستند به اقدامات نظامی و سیاسی محدود نمی شود و در سطح اجتماعی و حتی خانواده ها صورت گرفته است و جالب این که برخلاف اکثر تحولات در وضعیت زنان در دیگر نقاط جهان، آن از روستاها شروع شده است. هر نوع کمک کاری در دفاع از این دستاوردها توسط جهانیان تنها به پشیمانی و انگ سیاه تاریخی منجر خواهد شد.
هر روز که حضور بیشتر بانوان افغان –به خصوص بانوان جوان- را در جامعه افغان از طریق رسانه ها می بینم، بیشتر مسرور می شوم و این پیروزی مقدّس اجتماعی و فرهنگی و حتی تاریخی بانوان افغان را از پیروزی های میدان رزم با متوحشین طالبان مرا امیدوارتر می سازد. هیچ مقام و دولتی حق ندارد، حقوق بانوان افغان را مستمسک معامله با طالبان سازد. کارم با طالبان تمام نشده -آن هم از طریق تروریست هایی متوحش تر از خودشان- کاری به سرشان آورم که وحوش کوه های هندوکش با حال این جانیان بگریند؛ “حجت تمام”.