دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
متأسفانه ما در لبنان درست در جهتی عکس انتظار پیش می رویم. با تحریم های بیشتر و کشیدن جریان هایی که تا حد زیادی در تقابل با حزب الله و هم پیمانان شان پیش می روند، باعث افزایش نفوذ حزب الله لبنان و رژیم ایران در لبنان می شویم. این اتفاقی بود که به وضوح چند بار رخ داد و یک مورد آن مشخصاً در لبنان به وقوع پیوست. پس از ترور حریری (پدر) با فشارهای بین المللی، سوریه –که مواضعی میانه داشت- از لبنان بیرون کشید، و نفوذ رژیم ایران –با مواضع افراطی- در لبنان قدرت گرفت. در همین بحران اخیر قطر، فشار و تحریم نسبت به قطر، منجر به گرایش قطر به سمت رژیم ایران و متحدانش گشت و حتی تحریم ها نتوانست منتهی به نتیجه ای شود که کشورهای حاشیه خلیج انتظار داشتند؛ یعنی درست عکس فشارهایی که عربستان و متحدانش آوردند. در سوریه نیز کاهش نفوذ روسیه داشت منتهی به همین دستاورد فاجعه بار برای سوریه می شد، اما با جلوگیری از آن و در جهتی عکس، با افزایش نفوذ روسیه ما شاهد کاهش نفوذ رژیم ایران هستیم که ملاها و پاسداران رژیم ایران چنان نگران شده اند، که مدام گله ای از مقامات کشوری و لشکری را به سوی اسد می فرستند (و اسد نیز به آنان دلداری داده است که آنان متحدشان را فراموش نمی کنند) تا شاید این بازی دو سر باخت برایشان تمام شود. در لبنان نیز اگر همین بازی غلط توسط عربستان دنبال شود، همان نتیجه عکس را خواهد داد.
البته مقامات عربستانی اخبار و اطلاعاتی را دارند که بسیاری ندارند، ولی واکنش شان به همان اطلاعات پشت پرده درست نیست و باید عکس رفتار کنونی شان باشد. مقامات عربستانی از طریق اسرائیل مطلع شده اند، که قرار است با شبه نظامیان رژیم ایران یک تسویه حساب اساسی شود و حزب الله لبنان در رأس شان قرار دارد. مقامات جوان عربستان نیز به خیال وفاداری به متحدشان، حریری را از دولت لبنان بیرون کشیدند! تنها منافع شما (عربستان) در لبنان همین یک شخص بود و بقیه لبنان قرار است در آتش جنگ و ویرانی بار دیگر بسوزد!؟ مزدوران رژیم ایران می خواستند حریری را ترور کنند؟ به عبارتی، می خواستند او را از صحنه سیاسی لبنان حذف کنند؟ چون بی شک با چشم و ابروی حریری مشکلی نداشتند و تنها به عنوان شخصی موثر در تصمیم گیری های لبنان خواستند وی را از صحنه سیاسی حذف کنند. اما شما هم که همین کار را کردید!! کاری را که آنان از طریق ترور نسبت به حریری نتوانستند انجام دهند، شما به عنوان دوست نسبت به حریری انجام دادید و وی را از صحنه سیاسی لبنان بیرون کشیدند!؟ حتی اگر جنگی در لبنان در بگیرد، نفوذ حزب الله در لبنان افزایش می یابد؛ همان گونه که در جنگ گذشته، موسوم به 33- 34 روزه شد (اساساً در دوران جنگ و مدتی پس از جنگ، این نیروهای نظامی و شبه نظامی هستند که نسبت به نیروهای سیاسی قدرت بیشتری در هر کشوری می گیرند). چون به عنوان نیرویی در مقابل حملات اسرائیل علیه لبنان و اعراب نشان داده می شود. در حالی که اینک حزب الله به سبب ورود به جنگ سوریه هم محبوبیت اش را به عنوان مزدور ملاهای ایران- به شدت از دست داده و هم نفرات زبده اش را در سوریه در جنگ با سایر تروریست ها، اما حتی یک ساختمان هم در لبنان ویران نشده است. به این می گویند “بازی دو سر باخت برای حزب الله و متحدانش”، “نه دل بستن به جنگی ویرانگر” توسط اسرائیل یا هر کشوری دیگر. اگر جنگ این چند ساله در سوریه و یمن توانست ریشه شبه نظامیان را بخشکاند، جنگ در لبنان هم می تواند. این همان اشتباهی است که در یمن مرتکب شدید و متحد دیرینه تان -عبدالله صالح- را با وجود مخالفت آمریکا پس از معالجه اجازه دادید به یمن برگردد و حالا نتیجه اش را می بینید. شخصی که خانواده و سرمایه اش در عربستان و کشورهای عربی است، نباید با جنگی چند ساله و کشتار و ویرانی گسترده بخواهید سر جایش بنشانید تا شاید مملکت را دوباره بدست آورید!؟ کارها برای سیاستمداران بسیار راحت تر از این انجام می شود. همین حوثی ها را ببینید، چقدر راحت تمامی فرماندهان گارد ریاست جمهوری دیکتاتور سابق را که سال ها در یمن تجربه داشتند، به راحتی حذف کردند. دعوت شان کردند که برای دریافت حقوق به یکی از ساختمان های در کنترل شان بیایند و سپس همه را دستگیر کردند. اگر تهدید می کردند و با توپ و تانک حمله می کردند، هم این نتیجه را نداشت و اکثریت فرماندهان گارد در امنیت می ماندند و عمدتاً دیگران کشته می شدند و هم بقیه نیروهای صالح را بر علیه حوثی ها مدیریت می کردند؛ درحالی که اینک نیروهای دیکتاتور سابق سردرگم اند و برخی نیز فرار کرده اند و به دیگران پناه برده اند.
باری، مقامات کشورهای عربی و به خصوص عربستان وقتی مطلع شدید، اسرائیل قرار است در آینده نزدیک به لبنان حمله کند، “باید به عنوان یک کشور عربی مهم و تأثیرگذار از اسرائیل می خواستید تا تنها به مناطقی که حزب الله و مقرهایش در غرب لبنان واقع است، حمله کنند و مبادا یک کشور –به قول خودتان عربی دیگر را ویران سازد”. این است کمک واقعی به یک متحد. این است دوست جدیدتان؟ کسی که دستورالعمل ویرانی یک کشور مهم دیگر را در خاورمیانه پیچیده است و شما را هم درگیر جنگی دیگر سازد، دوست و متحدتان است؟ شما با چنین دوستانی نیاز به هیچ دشمنی برای ویرانی مملکت خودتان و متحدتان نخواهید داشت. اسرائیل از زمان ریاست جمهوری بوش مدام می گفت ایران دو، سه سال دیگر به بمب هسته ای دست می یابد، ایران یک سال دیگر دست می یابد…؛ خوب چه شد؟! چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟ چون اسرائیل اساساً بدنبال جنگی ویرانگر در منطقه است که نه خودش، بلکه متحد بزرگش آمریکا را وارد درگیری با رژیم ایران کند و ایران نیز متقابلاً به کشورهای عربی منطقه، به عنوان متحدان آمریکا و اسرائیل حمله برد. جنگی که به برآورد محرمانه سرویس های امنیتی اسرائیل با تلفاتی کمتر از 5000 نفر از آن پیروز بیرون می آید و در مقابل تقریباً تمامی کشورهای صف اول درگیری –اعراب و به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس که بتازگی رشدی جهشی داشته اند- ویران شوند. اگر موشک های دوبرد سپاه ایران چنان که در دیرالزور نشان داد آن میزان انحراف داشته باشد (که بیشتر مایه آبروریزی شان شد)، در نقطه مقابل، موشک های برد کوتاه اش، نقطه زن است و با خطای حداکثر یک متر به اهداف اصابت می کنند. این یعنی یک نقشه حساب شده برای نابودی کشورهای منطقه خلیج به دست یکدیگر و البته اسرائیل نیز بابت همان چند موشکی که از ایران شلیک شده و به بیابان های اسرئیل سقوط کند، از سازمان ملل درخواست غرامت می کند؛ همچنان که بابت موشک هایی شلیک شده صدام به بیابان هایش هنوز دارد از سازمان ملل غرامت می گیرد! خیلی ساده لوحانه است، اگر چنین دشمن رندی را که بارها خواست غرب را وارد جنگ با ایران کند و خود را از آن دور سازد، به عنوان متحد و با اعتماد به چند گزارش امنیتی از فعالیت های مخرب رژیم نادان ایران، به عنوان دوست تصور کنید. این همان اشتباهی بود که شاه ایران درباره اسرائیل مرتکب شد (بخوانید گزارش های سرویس های امنیتی را درآن دوران که به وضوح می گویند شاه ایران در سرویس های امنیتی اش، اسرائیل را جایگزین آمریکا کرده بود) و همه دیدیم که چه بر سر او و کشورش و حتی منطقه آمد. برای مهندسی حساب شده موساد بر داعش و شبه نظامیان تروریست دیگر نیاز نیست که زد و بندهای پشت پرده را بدانید یا گزارش های محرمانه را دنبال کنید. کافی است تا ببینید با آن که بسیاری از بالاترین فرماندهان تروریست ها از کشورهای عربی و مسلمان هستند، اما جملگی این کشورها قربانی حملات تروریست ها حتی در خاک کشور خودشان بودند، و حتی غرب و آن سوی اقیانوس، آمریکا نیز از آن مصون نمانده است، ولی تنها یک کشور، آن هم در همسایگی تروریست ها حتی یک حمله تروریستی از داعش و تروریست های سوریه و مصر و سایر مناطق دریافت نکرده است: اسرائیل. گروه های وابسته به القاعده مدتی است دقیقاً در مرز با اسرائیل هستند و حتی با سنگ می توانند آن سو را هدف قرار دهند، ولی اسرائیل نه تنها هدف حملات شان نبوده که از آنان به مثابه سپری برای خود استفاده می کند! به آنان کمک های پزشکی و غیره می کند؟ کشورهایی که انواعی از کمک های تسلیحاتی و حتی فرماندهی –نفوذی- را به تروریست ها کردند و حتی از نظر ایدئولوژیک و آموزش به آن کشورها متصل اند، می بینید که از حملات تروریست ها مصون نمانده اند، و تروریست ها حتی از دست یکدیگر هم مصون نبوده اند و رزمندگان متحد سابق به سرعت به دشمنان یکدیگر بدل شدند، بعد چطور است که این همه احساساتی شده اند و کشوری را که دشمن اصلی مسلمانان-بنا به ادعای تروریست ها اسرائیل- فریاد می کنند، به خاطر چند کمک انسان دوستانه از هر نظر مراعات می کنند؟
از آن عجیب تر، رفتار عربستان نسبت به عراق است. نفوذ نه فقط شبه نظامیان رژیم ایران که حتی اکثریت بزرگی از مقامات عراقی که در زمان صدام در ایران زندگی کرده و برخی از خانواده های شان هنوز در ایران زندگی می کنند و سرمایه های شان نیز و توسط سپاه قدس حمایت می شوند و با در اختیار گرفتن سرویس های امنیتی عراق توسط سپاه بدر (شاخه سپاه قدس در عراق که از سپاه رسماً حقوق دریافت می کند) ابعادی به خود گرفته که بارها مقامات عرب و ترک منطقه بدان هشدار داده بودند، چطور با یک سفر نخست وزیر عراق که همزمان دارد از شبه نظامیان مورد حمایت رژیم ایران اینک در عراق استفاده می کند، موجب شده آن را به مثابه متحد ببینید و دل ببندید که با سرمایه گذاری در کشور عراق و آبادانی ویران کرده داعش و رژیم ایران در آنجا، عراق رژیم ایران را رها کرده و متحدتان می شود!! (خوب زرنگ اند، دادند دست شبه نظامیان مملکت را ویران کنند و سنی ها و کردها را سر جای شان نشاندند، حالا آمده اند پولش را از شما برای ساخت و ساز عراق بگیرند؛ چون ملاهای ایران که این همه پول ندارند تا برای سوریه و یمن و هزار جای دیگر خرج کنند و تازه تحریم های جدیدشان هم آغاز شده است!)، ولی کشوری چون لبنان که هم ارتشی مستقل دارد و هم سیاستمدارانی که به عربستان بسیار نزدیک ترند، باید از آن دست بکشید و با یک جنگ ویرانگر، قربانی شود، چون حزب الله در جاهای مختلف نفوذ کرده است!! حتی شبه نظامیان حزب الله نیز امروز برخلاف گذشته، پیرو چشم و گوش بسته ملاهای ایران نیستند، و اگر نمی دانید به شما بگویم، پس از گسترش جنگ در سوریه، روضه خوان های ایران برای نصرالله و حزب الله پیغام دادند که نیروهای شان را در سوریه گسترش دهند، اما حزب الله به سبب تجربه ای که در میدان جنگ داشت و تلفاتی که داده بود، برآورد کرد که آن منجر به نابودی شان می گردد، لذا پیام داد برای روضه خوان ها که حزب الله از توان دفاع از نیروهای اسد در ورای مرزهای لبنان و همین طور دمشق برخوردار نیست. اتفاقاً حزب الله پس از این تحولات، همچون سپری در مرزهای پیرامون لبنان با سوریه، موضع حفاظتی گرفت و هم مردم و دولت و حتی ارتش لبنان را از هر گونه تلفات توسط داعش و القاعده و تروریست ها حفاظت کرد. به این می گویند: “گرفتن یک بازی درست ولو از دشمن در مسیری که به نفع تان است”. نفوذ رژیم ایران در لبنان بسیار کمتر از آن چیزی است که به شما گفته اند و حتی همه سران و اعضای حزب الله نیز از دستورات و تصمیمات سپاه قدس ایران دل خوشی ندارند و همان طور که شیعیان متحد رژیم ایران در عراق که تا دیروز حتی مزدورشان بودند، امروز به عربستان آمدند تا عملاً بتوانند از ملاهای ایران در راه منافع عراق محافظت کنند، شما نیز باید رفتاری مشابه در لبنان داشته باشید و هم به شکلی مستقیم از اسرائیل و هم به شکلی غیرمستقیم از طریق آمریکا و متحدان غربی تان بخواهید که مانع چنین جنگی در لبنان شوند. اگر خواهان کاری ترین ضربه به حزب الله هستید، با حضور آنان در سوریه و حمله به مواضع شان در آنجا که بهترین و تقریباً بی هزینه ترین گزینه است، به سراغ آنان بروید و ضمن ضربه به آنان، کشور لبنان و مناطق آباد کشورهای عربی از ویرانی مصون می مانند و حزب الله تاکنون نتوانسته حتی یک حمله دریافتی از اسرائیل را تلافی کند، در حالی که در صورت حمله اسرائیل به لبنان مثل جنگ گذشته به دفاع خواهد پرداخت، اما در صورت عدم شروع جنگ با اسرائیل، افکار عمومی لبنان و اعراب نیز به نفع حزب الله نمی چرخد و آنان – و اربابان شان رژیم ایران- نمی توانند با نقاب دفاع از اعراب باز کسب محبوبیت کنند. مگر آن که اسرائیل “استراتژی غیرمستقیم اش” (که در تخصص موساد است) این باشد، همچون غزه که زیرساخت های چند ساله آنجا را طی جنگی کوتاه ویران کرد، به بهانه حزب الله تمام لبنان و زیرساخت هایش را دوباره نابود سازد!! موساد حتی در دوران جنگ سرد، سر هر دو ابر قدرت غرب و شرق را در راه منافع خودش کلاه گذاشت و در راستای منافع خودش مهندسی کرد؛ چه رسد اعرابی که سال ها سابقه رودررویی با اسرائیل را داشتند. اگر به این راحتی به اسرائیل و چند کمک امنیتی شان –که در حقیقت جنبه طعمه را برای شما داشت تا بدان ها اعتماد کنید و چون شاه ایران در دام شان بیافتید- اعتماد کنید، به جای بزرگترین دولتمردانی که عربستان و کشورهای عربی را “به سوی توسعه در همه زمینه” سوق دادند، نام تان در تاریخ بماند، خدای ناکرده به عنوان بزرگترین ساده لوحان خواهد ماند که کشورهای عربی را قربانی کردید.
بازی درست را سادات با اسرائیل داشت، با آن صلح کرد و تمامی اراضی از دست داده اش را از آنان پس گرفت، ولی بدان ها هرگز اعتماد نکرد. شاه به اسرائیل اعتماد کرد و با اتکای به سرویس های جاسوسی و ضد جاسوسی دوره دیده در اسرائیل، این اواخر به غرب هم دهن کجی می کرد، و اسرائیل هم در نامردی نسبت به او کم نگذاشت، و همان سرویس های جاسوسی تعلیم دیده در اسرائیل (ضد جاسوسی) بودند، که به جای دفاع از شاه، اسلام گرایان تندرو را طی انقلابی سیاه علیه شاه –بالای دست ساواک- مدیریت کرده تا به قدرت رساندند. بخوانید گزارش هایی که پس از سال ها از حالات محرمانه خارج شده و به صراحت از سخنان مقامات امنیتی اسرائیل خبر می دهند که می گفتند: “ما رژیم ایران را بسان یک غنیمت باارزش باید حفظ کنیم”، و از این روی بود در زمانی که آمریکا در دوران کارتر، رژیم ایران را مورد تحریم های سختی قرار داد، تجار اسرائیلی –مشخصاً شرکت های زنجیره ای برادران عوفر- کمک کردند که رژیم تازه به دوران رسیده ملاها، تحریم ها را دور بزند و سر پا بایستد.
سخنان مقامات آمریکا مبنی بر این که از بابت استعفای حریری بی اطلاع بودند، بیشتر مایه نگرانی است. در صورتی که مقامات آمریکایی “متحدان شان را زیر کنترل نگیرند”، چه بسا تمام منطقه را به سوریه و یمنی دیگر بدل کنند؛ آن هم در رقابت با رژیم ایران. “از دولتمردان و ژنرال های آمریکایی می خواهم که یک ژنرال کارکشته و میدان دیده در خاورمیانه را مسئول مشاوره با ولیعهد عربستان سازند، که 24 ساعته در ارتباط با وی باشد و هیچ تصمیمی بدون هماهنگی شان انجام نشود”.