علی سوادکوهی، دوست نزدیک محمد مختاری یکی از جوانان معترض که در ۲۵ بهمن ماه ۸۹ براثر اصابت گلوله کشته شد، در مصاحبه ای گفت که به دلیل انتشار عکسها و فیلمهای محمد مختاری احضار، بازداشت و سپس ناچار به ترک ایران شده است.
محمد مختاری، ۲۲ ساله و دانشجوی مهندسی معدن روز ۲۵ بهمن سال ۱۳۸۹ در جریان راهپیمایی هواداران جنبش سبز براثر اصابت گلوله ماموران کشته شد. علی سوادکوهی درباره روز ۲۵ بهمن ماه ۸۹ که محمد مختاری کشته شد، گفت: «دوشنبه بود، دوشنبه شبها ساعت ۱۰ ما با محمد میرفتیم فوتبال. صبح محمد زنگ زد گفتم بیا سمت ما، چون فراخوان داده اند احتمالا بازار زود تعطیل می شود. میخواستیم برویم خیابان منیریه، لباس ورزشی بخریم. حول و حوش ۱۲ ظهر اوضاع خیلی وحشتناک بود به ما هم گیر دادند که باید مغازه را ببندیم. به محمد زنگ زدم که نیا، اینجا وضعیت خیلی بد است همه را می زنند و گارد ایستاده. ساعت ۲و نیم زنگ زدم گفت حول و حوش میدان امام حسین هستم. من برگشتم خانه حول و حوش ساعت ۵ و نیم و ۶ زنگ زدم گفت میدان انقلاب هستم. گفت ما داریم برمیگردیم خانه و شب میآیم فوتبال. قرار مان ساعت ۱۰ شب بود. نیامد. یکی از بچهها زنگ زد گفت محمد را زدهاند. به من نگفتند با تیر زدهاند. آخر شب فهمیدم بیمارستان امام خمینی است. گفتند دکتر گفته می رود اتاق عمل تیر را درمی آورند و زنده میماند و ممکن است فلج شود و .. اما محمد برای همیشه رفت.»
علی سوادکوهی ۳۴ ساله و از دوستان نزدیک محمد مختاری تا هنگام کشته شدن او در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بود، به کمپین گفت که در اولین سالگرد کشته شدن محمد مختاری، در خیابان توحید در تهران، محلی که دوستش مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود بازداشت شد، از حضور در تجمعات و رفتن به بهشت زهرا منع شده و مغازهاش را پلمپ کردند.
بعد از کشته شدن محمد مختاری در تجمع اعتراضی ۲۵ بهمن ماه ۸۹ که با فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران جنبش سبز شکل گرفته بود علی سوادکوهی دل نوشته، عکس و فیلمهای بسیاری در فیسبوک شخصی خود از دوست نزدیکاش منتشر کرد که به گفته او از رسانههایی همچون بی بی سی و صدای امریکا بازپخش شد.
او گفت: «بعد از اینکه محمد شهید شد به خاطر عکسهایی که از او در فیسبوک منتشر میکردم و پستهایی که درباره او مینوشتم از پلیس امنیت مداوم احضار میشدم مدام زنگ میزدند که این عکسها را نگذار اینها را ننویس تا ۲۵ بهمن ماه ۹۰ که اولین سالگرد محمد بود سر خیابان توحید مرا بازداشت کردند دقیقا همان جایی که محمد شهید شد. ۴ نفر بودیم ما را گرفتند و بردند پلیس راهنمایی رانندگی سر خیابان توحید. خیلیها را گرفته بودند. موبایل مرا آنجا گرفتند و گفتند برو فردا بیا پلیس امنیت خیابان ملک.»
علی سوادکوهی ۲۶ بهمن ماه ۹۰ در «پلیس امنیت» نیروی انتظامی تحت بازجویی قرار گرفته و به کمپین درباره جزئیات این احضار و بازجویی گفت: «رفتم گفتند تجمع کردی گفتم من داشتم میرفتم سر کارم که بازداشتم کردند. اما گفتند نه، تو همان جایی بودی که محمد کشته شده. از من تعهد گرفتند و گفتند که حق شرکت در مراسمها و تجمعات را نداری و حق نداری بهشت زهرا بروی، تعهد دادم و آزاد شدم اما آبان ماه ۹۱ یعنی چند ماه بعد ریختند مغازه ما را پلمپ کردند. من مغازه کامپیوتری داشتم در بازار رضا، چهارراه رضا. مرا بردند وزرا و سوال و جواب کردند و باز انتقال دادند به پلیس امنیت ملک. غروب بردند دادسرای کشیک و نامه بازرسی خانه را گرفتند و مرا بردند خانه. فیلمبرداری کردند و خانه را زیر و رو کردند. هیچ چیزی پیدا نکردند اصلا نمی دانم دنبال چی میگشتند. مرا باز بردند بازداشتگاه وزرا. شب آنجا بودم روز بعد دادسرای خیابان بخارست بردند وثیقه ۱۵ میلیون تومانی بریدند. برادر من جانباز بود و فیش حقوقی او را قبول کردند و من آزاد شدم.»
به گزارش خبرنامه ملی ایرانیان به نقل از کمپین بین المللی حقوق بشر دز ایران؛او ادامه داد: «مغازه من سه ماه پلمپ بود. لوازم شخصی ام و لپ تاب و همه آنجا بود و اجازه نمی دادند بروم بردارم. گفتند باید مغازه ات را عوض کنی مغازه شده پاتوق و در نهایت ما را مجبور کردند مغازه را جمع کنیم. خانه را هم عوض کردم بس که احضار میکردند. نمی توانستم دیگر کار کنم مغازه ام را از دست داده بودم. دوستان صمیمی ام هم دیگر سراغ من نمی امدند. می ترسیدند. توی بازار وقتی پلیس می آید و مغازه پلمپ می شود اعتبار کاری از بین میرود. من حتی یک دفتر داشتم رفتم آنجا کار کنم اما دیگر نشد. مدام احضار می کردند پلیس امنیت که چرا فلان کردی چرا بهمان کردی و .. در نهایت شهریور ماه ۹۴ از ایران خارج شدم.»
علی سوادکوهی دلیل این برخوردها با خود را انتشار عکسها و فیلمهای محمد مختاری میداند. علی سوادکوهی گفت: «ما نزدیک ۸ هزار عکس با محمد داشتیم و من این عکس ها را منتشر میکردم. خانه من و محمد یک میدان فاصله داشت محمد میدان ۳ نارمک زندگی می کرد و من میدان ۲ نارمک. از حدود سال ۸۲ با هم دوست بودیم. دوست صمیمی بودیم تا ۸۹ که محمد را کشتند. فکر نمیکردند این همه عکس و فیلم و نوشته از محمد منتشر شود. به همین خاطر شروع به آزار و اذیت من کردند. عملا به من می گفتند که شما درباره خدا و پیغمبر بنویس هیچ کاری با تو نداریم اما درباره محمد یک کلمه هم ننویس و از اینکه آن موقع صدای امریکا و بی بی سی از فیسبوک من عکسها را پخش کردند خیلی ناراحت بودند. حتی یک مدت اینقدر به من فشار آوردند که فیسبوکم را دی اکتیو کردم.»
علی سوادکوهی گفت که به دنبال آزار و اذیت، و احضار و بازجویی های مکرر سرانجام شهریور ماه ۱۳۹۴ مجبور به ترک ایران شده و در حال حاضر در کشور ترکیه به سر می برد. پرونده کشته شدن محمد مختاری و نیز صانع ژاله دانشجوی دیگری که در روز ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ با گلوله مستقیم ماموران کشته شد تاکنون رسیدگی نشده است.