مردم شریف اصفهان ضرب المثل جالبی دارند که می گوید: « گز را باید با گز شکست » آنانی که گهگاه کام شان را، با انواع تولیدات بومی متعدد کشور عزیزمان، مانند گز اصفهان ، سوهان قم ، باقلوا و پشمک و قطاب یزد ، نان برنجی قزوین و کرمانشاه ، یوخای کرمانشاه ، سوهان حاجی اصفهان و ….. شیرین می کنند. روش های خاص خوردن هر یک از فرآورده های سنتی مان را می دانند. شما اگر یک عدد گز دایره ای مغز پسته ای اصفهان را بخواهید میل بفرمائید؛ نمی توانید آن را درسته در دهان تان بگذارید و بخورید. بنا بر این لازم است؛ که ابتدا آن را بشکنید و سپس تکه های آن را داخل دهان تان بگذارید. برای این کار، اگر از ابزار سنگین مانند قندشکن استفاده نمائید. آن گز دایره ای خیلی ریز و کوچک می شود؛ و جذابیت جویده شدن اش کاهش می یابد. مدل صحیح تقسیم نمودن یک قطعه گز دایره ای خوشمزه اصفهان این است؛ که دو قطعه گز را در دو دست خود بگیرید؛ بعد با گز داخل دست راست تان، کمی محکم بر گزی که در دست چپ شما هست بزنید. خواهید دید که گز زیرین به راحتی به چهار قسمت مساوی تقسیم می شود. در این صورت، فرد می تواند؛ هر بار یک قطعه از آن گز را به دهان بگذارد و حالش را ببرد!
در اصل، حقیقت این قضیه چنین است؛ که با این روش سنتی، می توان یک همجنس را به جان همجنس خودش انداخت؛ و به این ترتیب، آن را نابود کرد. تا به راحتی بشود؛ ایده پیروزی را، نوش جان دیدگاه آزادیخواهی نمود؛ و نتیجه مطلوب آن را به دست آورد. در اصفهان نصف جهان ما رایج است؛ که در مسائل سیاسی، از خاصیت این عمل استفاده بکنند؛ و یکی از هم جنسان دشمن را به جان وی بیندازند. تا بتوانند به آسانی او را شکست بدهند. بر این منوال است، نابود کردن قوم پلید ملا و آخوند از هر درجه و مقامی که باشند. ما ملت بدون عبا و عمامه تا کنون نتوانسته ایم؛ از این شگرد برای سرنگون نمودن این رژیم ددمنش استفاده کنیم. اما خوشبختانه هم جنسان خودشان( طلاب و اساتید حوزه های علمیه قم ) که در مدارس فقهی قم، مشغول فرا گرفتن دروس دینی، یا آموختن آن به طلبه های مدارس علمیه در این شهر می باشند. همین موضوع را، مانند علم عزاداری های روز عاشورا در محرم، به هوا بلند کرده اند. در راهپیمائی روز دوشنبه ۲۲ بهمن امسال شان، بر روی پلاکارد های متوسطی، که برخی از طلبه ها و اساتیدشان در دست داشتند نوشته بود: « ای آن که تو عامل گرانی *** تا عید خدا کند نمانی » ؛ که بدون تردید مرادشان رئیس جمهور کنونی رژیم، ملا حسن روحانی بوده است!
آنها به طور آشکار و بسیار روشن و روان، هر اهانتی را که خواسته اند؛ خطاب به حسن روحانی، علی لاریجانی ، و علی مطهری فریاد زده اند. البته از آنجائی که جماعت آخوند بسیار رند و حیله گر تشریف دارد؛ چه بسا که این طلبه ها و اساتید شان نیز، بوی سرنگونی رژیم منفور اسلامی به مشام شان رسیده باشد؛ و چون تردیدی در سقوط آن ندارند. چنین نمایشی را به راه انداخته اند. تا که در فردای سرنگونی کاخ بیداد جمهوری ننگین اسلامی ملاها در ایران، اینها بتوانند سرشان را بالا نگه بدارند و به مردم بگویند: « ما نیز با شما در براندازی این حکومت ضد بشری هم آوا بوده ایم!
اکنون همه آخوندهای حکومتی، به درستی به وخامت اوضاع جمهوری ضد ایرانی شان پی برده اند. به وضوح هم می دانند؛ که اگر دهان این طلبه ها و استادان شان را نبندند؟ لطماتی که از سوی ایشان بر پیکر رژیم شان خواهد رسید. از آنچه که قرار است توسط آمریکا و اسرائیل بر سرشان آورده بشود؛ بسیار کوبنده تر و خطر آفرین تر خواهد بود. زیرا اینها به طور کامل، هم جنسان خودشان را می شناسند؛ و می دانند که با چه زبانی با آنها مراوده داشته باشند. تا بتوانند با هزینه کردن مبالغی که از دارائی مردم ایران به یغما برده اند؛ را به این هم جنسان خویش رشوه بدهند. تا چند صباحی بیشتر بر بقای عمر اهریمنی رژیم شان بیفزایند!
یک طلبه چه تخصص هائی را دارد؟ قرآن خوانی، آموختن زبان عربی در حد درست تلفظ نمودن آیات قرآن ، و خواندن کتاب های دعا، که نویسنده های این قشر از خود بر جا گذاشته اند. اخیرا آشکار گشته، که حکومت جنایتکار رژیم آخوندی، تعداد چهل و پنج هزار از طلبه های مدارس دینی کشور را، در مؤسسات مختلف وزارت نفت به کار گمارده است. این تعداد افراد بدون هرگونه تخصصی در باره نفت و مشتقات آن، چه کاری در مراکز کاری خود می توانند انجام بدهند؟ مگر این که در ادارات گوناگون این وزارتخانه مهم، مسؤولیت دفاتر « سیاسی – عقیدتی » آنجا را به عهده خویش بگیرند. تا چنانچه فردی از کارکنان آن بخش، نیاز به توجیه شدن در باره یک مشکل فقهی را داشته باشد؛ آخوندک مربوطه به داد آن نادان برسد؛ و چشم و گوش وی را در مورد اصول و فروع دینی اش روشن نماید. یا آن که در محل خدمت خود( که صدها طعنه به هر چه ناخدمتی است می زنند ) انجمن اسلامی آنجا را تشکیل بدهند. تا در بسیاری از موارد، مانند انواع جاسوسی ها در میان کارکنان آنجا را به گوش رؤسای مربوطه برسانند. یا برعکس، همه حواس شان به عملکردهای مدیران و معاونان آنان باشد. تا چنانچه کاری در جهت مخالف منویات رهبری یا سرکردگان سایر مراکز حکومتی و دولتی باشد. را به وزارت اطلاعات گزارش کنند. تا به شیوه خودشان، تکلیف ایشان را روشن کنند. البته در قبال چنین خدمات خداپسندانه ای!!! دستمزدهای چشمگیر و کلانی هم از دولت و بقیه زیر مجموعه های قوه مجریه رژیم آخوندی دریافت کنند!
هنگامی که خبر مربوط به راهپیمائی طلبه های مدارس حوزوی قم را مشاهده نمودم؛ و شعار نوشته شده بر روی پلاکاردهائی را که در بالای سرشان گرفته بودند و به زبان هم بیان می کردند را شنیدم: « ای آن که تو عامل گرانی ****** تا عید خدا کند نمانی » ؛ که طرف مورد حمله شان نیز، ریاست قوه مجریه جمهوری اشغالگر اسلامی شان بود. با خود اندیشیدم؛ شاید یکی از دلایل به کار گمارده شدن چهل و پنج هزار طلبه غیر متخصص در وزارتخانه نفت جمهوری اسلامی، بسته نگاه داشتن زبان و دهان آنها، نسبت به انتقاد ایشان به عملکردهای کلیت رژیم هم جنس خودشان(ملاها) است؛ تا که میزان نارضایتی خویش از بی عدالتی های سردمداران حاکمیت بری از خصائص انسانی جمهوری پلید اسلامی برسانند. چه بسا در این رهگذر، سرانجام « گز تلخ و بی خاصیت رژیم » ، به دست « گزهای هم جنس خودشان» به قسمت های غیر قابل ادامه حیات منفورشان تقسیم گردد؛ و کاملا بشکند و نابود شود. تا از این پس، هیچ اثری از آثار این حاکمیت ضد بشری باقی نماند!
محترم مومنی