هنوز متهمان اسیدپاشی ها در شهر اصفهان دستگیر نشده اند؛ که در شهر جهرم به دختران و زنان آنجا، به شدت با چاقو حمله می شود. حجت الله رضائی، فرماندار جهرم که رئیس شورای تأمین این شهر نیز هست؛ از دستگیر شدن عوامل حمله با چاقو به زنان و دختران جهرم، که در طی مدت سه روز به انجام رسیده خبر داده است. طی روزهای گذشته، خبرهائی مبنی بر حمله با چاقو به شش زن در جهرم در نزدیکی شیراز منتشر گردیده است. بر اساس گزارش های منتشر شده در این رابطه، پنج تن از این زنان بی دفاع، که مورد حملات وحشیانه ضاربان سنگدل قرار گرفته اند دانشجو هستند. اما فرماندار جهرم، فقط به این موضوع اشاره کرده، و در مورد تعداد عواملی که به این کار ددمنشانه دست زده اند چیزی نگفته، حتی نام این تبهکاران را هنوز به خبرگزاری ها اعلام نکرده است !
همزمان با فرماندار جهرم، امام جمعه این شهر، خواستار در نظر گرفته شدن اشّد مجازات، برای متهمان این پرونده شده است. وی در سخنانی گفته: ” امروز دشمنان نظام، در پی هر بهانه ای، برای زیر سؤآل بردن کشور هستند( منظور وی از کشور، همه مسؤلان ریز و درشت و مهم و بی اهمیت رژیم آخوندی است.)؛ و از مردم و دانشجویان استدعا داریم، که هیچ بهانه ای به دست دشمن ندهند.” !
به بیان ساده، می توان از حرفهای این شیخک نتیجه گرفت؛ که این نامردمان، به طور غیر مستقیم دلیل روی دادن چنین اتفاقات شوم و وحشیانه ای را، مردم جهرم به ویژه دختران و زنان این شهر می داند؛ و تردیدی ندارد، که اینها خودشان به دست این جنایتکاران بهانه می دهند؛ که به آنها با چنین توحش بی رحمانه ای حمله بشود. از مهرماه گذشته، حملاتی به زنان اصفهان از طریق اسیدپاشی ها آغاز گشت؛ که موجب نگرانی های زیاد و اعتراضات فراوانی از سوی مردم اصفهان و سراسر ایران گردید. در این حملات، چهار زن آسیب زیادی دیدند؛ و شایعات فراوانی هم مبنی بر ارتباط داشتن این اسیدپاشی ها با نوع حجاب زنان در ایران مطرح شد!
مسؤلان بی مسؤلیت حکومت پلید اسلامی، هنوز قائله اسیدپاشی ها خاتمه نیافته، گروه اراذل چاقوکش خودشان را به درون شهرهای کشور اعزام نمموده اند؛ تا موضوع اسیدپاشی ها را، تحت الشعاع مورد جدید( حملات با چاقو به زنان ایران) قرار بدهند. چیزی هم نخواهد گذشت، که وسیله قتاله دیگری را، برای ترساندن و آزار رساندن به مردم ایران، بخصوص به زنان دلاور میهن مان، توسط تبهکاران مزدور حکومت بی هویت اسلامی، راهی مناطق دیگری از مملکت بنمایند. تا دامنه ی این رذالت های دردآور و کشنده حکومتی را، به بقیه نقاط ایران گسترش بدهند!
عوامل را که معرفی نمی کنند؛ پس باید نتیجه حتمی و بدون چون و چرا گرفت؛ که اینها نوکران تهی مغز و بی اراده خودشان می باشند؛ که برای به انجام رسانیدن اینگونه نامردمی های ددصفتانه علیه مردم ایران، به سوی ایشان اعزام می گردند. اگر غیر از این باشد که نیست، چگونه است که بعد از دو ماه و اندی، هنوز حتی یک مجرم در ارتباط با اسیدپاشی ها را، دستگیر و به مردم معرفی نکرده اند؟!
پاسخ بسیار ساده و روان می باشد؛ خیال این اشغالگران متجاوز، از بابت عدم تکان خوردن های مردم کاملا راحت است؛ فرزندان ایشان را به عناوین مختلف، به بهانه جنگ تحمیلی، به نبرد با عراقی ها فرستادند و به شهادت رسانند. برای مرزبانی از همه حدود و ثغور کشور، فرزندان مردم را، به دست قاچاقچیان مواد مخدر به قتل می رسانند. در مراکزی که انبار مهمات جنگی و افزارمندی های اتمی است؛ که هر آن ممکن است مورد حمله از ما بهتران واقع بشوند؛ در بیم و هراسی کشنده، از امکان روی دادن چنین خطرهائی نصفه جان می کنند. توسط سپاهیانی که تاجران رسمی مواد مرگزای مخدر می باشند؛ و به دست خودشان، انواع مواد کشنده مخدر را، به داخل کشور می آورند؛ و بچه های همین مردم را به وادی اعتیاد های کشنده می کشانند. اینها همه را درون لفافه های فریب و ریا به انجام می رسانند. اما در کمال وقاحت و به صورت آشکار، بقیه عزیزان مردم را، به بهانه های واهی و بی اساس، به جوخه های دار می کشند و اعدام می کنند. اما جز تعداد معدودی از مردم، هیچ کدام دیگر کوچکترین اعتراضی به این یاران و شاگردان اهریمن نمی کنند!
وقتی هم که عده ای میهن دوست و دلسوز، از این سوی جهان از مردم می خواهند؛ که بیش از این سکوت نکنند، و تن به نکبت حضور آخوندهای تازی تبار در کشورشان ندهند. با خشم و به گونه اهانت آمیز می گویند: ” نفس تان از جای گرم در می آید؛ خودتان در جای راحت و امن نشسته اید؛ و برای مردم ایران نسخه می پیچید. ” !
خیر عزیزان، این امور نسخه پیچی و یاوه سرائی و بیهوده پرانی نیست. فرزندان ما را که نمی کشند؛ اینها نوردیدگان و عزیزان دلبند شمایند؛ که به دست و با نیرنگ های آخوندهای حکومتی و ایادی وحشی ایشان، در عنفوان شباب و آغاز بهره بردن از جوانی و زندگی شان، دار هستی را به اجبار قاتلان حکومت اسلامی رها می کنند؛ تا از نزد شما به دیار باقی شتاب شان بدهند!
برون مرزی ها، که با عنایات پروردگار یکتا، دچار دغدغه های آب و نان و کرایه های سرسام آور خانه، تأمین مخارج سنگین تحصیلات فرزندان خودشان، و هزینه های درمانی خود و خانواده شان نیستند. اگر به پاخیزی شما را، برای ایستادن در برابر کسانی که اینهمه بلایا را بر سرتان می آورند مطرح می سازند؛ دست شان از درون میهن کوتاه می باشد. بسیاری از اینها بیش از سه دهه می گذرد؛ که در دیار غربت به سر می برند؛ و یک بار هم به داخل ایران سفر نکرده اند. آنهائی هم که گاهی می توانند به دیدار نزدیکان خویش به داخل ایران بروند؛ فقط می روند، چون ستمگران رژیم منفور اسلامی، بسیاری از این مسافران را، به بهانه هائی که ریشه در حقیقت ندارند؛ دستگیر نموده و راهی شکنجه گاه های دژخیمان قوه قضائیه جمهوری ننگین اسلامی می نمایند. و جلوی بازگشت آنها را می گیرند. مگر آنکه با سپردن وثیقه های چندصد میلیونی، به طور موقت آزاد شان کنند!
من این دو حرف نوشتم، چنان که غیر ندانست
تو هم به رسم امانت، چنان بخوان که تو دانی !
محترم مومنی