در شرایطی که هزاران خانواده همواره سربلند ایرانی، یا در حال قرض کردن میلیون ها تومان پول، از آشنایان و خویشان و دوستان خود، جهت پرداخت کردن به دادسراهای زندان های پیوسته بدنام حاکمیت رسوای اسلامی، به خصوص بدنام ترین شان اوین و فشافویه در استان مرکزی، و دیگر زندان های داخل سایر استان های ایران، برای تحویل گرفتن اجساد زیر شکنجه کشته شده عزیزان شان می باشند؛ که هر چه زودتر بدن های نازنین و بی جان این دلیر مردان و زنان دلاور ایرانی را خاکسپاری کنند. که البته با شرط های غیر منطقی مسؤلان سنگیندل و دژخیمان جلاد حاکمیت جنایتکار آخوندی مستقر درون زندان ها نیز مواجه می شوند. شروطی که به آنها حکم می نمایند؛ تا پس از پرداخت کردن آن مبالغ سنگین، پیکر بی جان عزیزان خود را، تحویل بگیرند و کاملا خاموش و بدون جلب توجه دیگران به خاک تیره بسپارند!
یا در موقعیتی که صدها ایرانی جان بر لب رسیده دیگر، که در این رابطه با زخمی شدن اعضای خانواده شان، و بستری گشتن آنها در برخی از بیمارستان های مملکت، که در جریان تظاهرات معترضانه اخیر، علیه سه برابر شدن بهای بنزین، و نیز سرایت بازتاب این کردار رذیلانه و تصمیم نابخردانه سران غیر متخصص و نادان سه قوه در جمهمری ننگ آفرین اسلامی، بر نرخ سایر کالاهای مورد معامله روزانه شهروندان داخل مملکت، و گران تر گشتن بقیه اقلام مورد نیاز مردم، ایشان را به خیابان های کشور کشاند؛ و تعداد زیادی از این معترضان، یا به ضرب گلوله های جلادان جنایت پیشه رژیم اشغالگر ملاها، و یا با ضربات تبر مزدوران آن، کشته و مصدوم گشته و در بیمارستان های مملکت بستری شده اند مواجه می باشند!
یا کسانی دیگر از ایرانیانی که جهت رسیدگی به پرونده های عزیزان دستگیر شده شان، اسیر آمد و شدهای فراوان به مراکز به اصطلاح قانونی در ایران کنونی هستند. جنایتکاران مامور در نیروهای انتظامی و بسیج و سپاه پاسداران جمهوری همواره شرور آخوندی، بدون کم ترین شرم و آزرمی به همدیگر می تازند. تا که گروه خودشان را، در ارتباط با مسابقه وحشیانه ی آدم کشی و راه انداختن حمام خون در کشور، برنده به وجود آوردن چنین فاجعه های ضد مردمی، و مغایر با شؤنات انسانی معرفی نمایند!
و این جریان شرم آور(مجادله های نظامیان اسلامی) در حالی است؛ که نیروی انتظامی و سپاه پاسداران و بسیجی ها، به گونه کاملا وقیحانه و ننگ آفرینی، در حال جدال با همدیگر می باشند؛ که کدامیک از این گروه های ناانسان و اهریمن تبار و تنفر برانگیز، بیشتر از دو گروه جلاد و خون آشام این حاکمیت جانی پرور و بری از خصلت های انسانی، تعداد زیادتری از مردم به ستوه آمده ایران را، به قتل رسانده و از حیطه زندگی و هستی پیوسته افتخار آمیز ایشان خارج نموده اند؟!
وقتی که این سیه دلان تاریک اندیش و جنایت پیشه را، جلاد های ددمنش و یاوران حاکمیت ابلیس زاده رژیم می نامیم؛ بعضی ها بعد از مطالعه دلنوشته های نویسندگان میهن پرست چنین نگارش هائی، به آنان خرده گیری می کنند؛ که…. چرا اینهمه الفاظ سخیف و ناسزاهای متفاوت و تحقیرآمیز را، در نگاشته های خودتان، که در ارتباط با کنش های ددمنشانه دست اندرکاران رژیم همواره پلید جمهوری ننگین دامان اسلامی است را به کار می برید؛ و آنها را با اضافه نمودن چنین لقب های حقارت آمیزی می نامید و به آنان حمله می کنید؟!
می بایست که به عرض شان رساند: مگر غیر از این است ، که عاملان کشتارهای کنونی و جان باختن صدها ایرانی میهن پرست در کشورمان، و یا مجروح سازندگان بخش عظیمی از هم میهنان دلاورمان ، همچنین دستگیر گشتن هزاران ایرانی جان بر کف و آزادیخواه توسط ماموران جانی نیروهای نظامی جمهوری بدسگال و بدنام و بد ذات ملاها در ایرانزمین، و دستگیر شدن بسیارانی از هم میهنان مبارز و حق طلب ما، به دست یگان های ویژه و کاملا وحشی، و لباس شخصی های جلاد حکومت تبهکار آخوندی در ایران کنونی، که عوامل اصلی به وجود آمدن چنین ننگ بزرگی هستند. هم برای خود ایشان، و نیز برای اربابان قدرت پرست و جاه طلب آنان، جز لکه های سیاه خباثت بر موجودیت ناانسان و ضدبشری آنان نیست؟ مگر جز این است، که سوگواری مردم ایران در ارتباط با از دست دادن عزیران خود در این برهه زمانی، روایتی از بدترین نوع یک حاکمیت مستبد و دیکتاتوری نیست و نخواهد بود؟ موردی که چهل سال تمام از شروع شدن اش می گذرد. و اگر به حال خودشان رها بشوند؛ هیچگاه هم پایانی نخواهد داشت؟!
آیا می توان تصور نمود، پس از ده سال که از به قتل رسیدن جوان ناکام شادروان « ستار بهشتی » که زیر شکنجه های چنین مامورانی جان سپرد می گذرد؛ هنوز مام دلاور و میهن پرست و حق طلب آن جوان برومند، بانوی دلیر و رشید و شایسته ایرانزمین، بانو گوهر عشقی رنجدیده، حتی یک روز هم به یاد عزیز از دست رفته خود نباشد و برای مظلومیت او نگرید؟!
مگر می توان تصور نمود؛ که بانوان شجاعی مانند نسرین ستوده و نرگس بانوی محمدی، که سالهای طولانی از اسارت ایشان درون شکنجه گاه های رژیم مخوف اسلامی می گذرد. حتی یک لحظه در شبانه روز نیز، از فکر عزیزان خود به ویژه فرزندان نازنین خویش غافل باشند؟!
مردم شریف ایران بسیار غیرتمند و میهن پرست هستند. حتی اگر تک تک مزدوران این رژیم جهنمی، با سلاح های آتشین یا سرد خویش، در مقابل آزادیخواهان به پا خاسته ایرانی بایستند؟ حتی چنانچه قاسم سلیمانی خبیث و جانی، نیروهای وحشی و ددمنش دست پرورده خودش، افراد گروه جنگلی « حشد الشعبی » را نیز، جهت یاری رساندن به اربابان سپاهی و حکومتی خودش به ایران آورده باشد؛ و آنها را با نام « یگان ویژه » به درون خیابان های مملو از مبارزان و حق طلبان ایرانی گسیل نموده باشد. باز هم هیچکدام شان نمی توانند؛ بر روی اراده های آهنین جوانان مبارز و میهن پرست ایرانی، تاثیرات منفی گذاشته، و آن دلیران بی بدیل را، از راهی که برای به وجود آوردن مراتب آزادی و رهائی هم میهنان شان، از سلطه ی تازی تباران اهریمن محور حکومت منفور آخوندی برگزیده اند. گمراه نموده و به بیراهه بکشانند؟!
چرا که نزدیک به چهل و یک سال، از اسارت آنان نزد جاهل ترین مسلمان های جهان، و جانی ترین حاکمیت های استبدادی و بی اعتبار گیتی می گذرد؛ و با اشغال گشتن سرزمین اهورائی ایشان، و اسارت هم میهنان دربند آنان، که اعتبار و شرافت ایرانی شان را، اینگونه در خطر قرار داده است. به امور دیگری بپردازند؟ چنانچه این جوانان برومند ایرانی، برای رفع کردن چنین دردسر بزرگی از میان خود و بقیه هم میهنان شان، با سینه های سپر کرده و برافراشتن قامت های رسا و سرو آسای مردانه خویش، در برابر دشمنان ایران و ایرانی، ناگزیر باشند؛ که تا مدت مدیدی بردباری نمایند؛ و به چنین مبارزات نابرابر ادامه بدهند. تا که شاید در این رابطه، باری دیگر آخوندهای جنایتکار و ضد ایرانی جمهوری منفور اسلامی را، با تمامی بی خردی هائی که دارند. وا بدارند، که چنین بهانه جدیدی را به دست مردم آزادیخواه ایران بدهند. تا این ملت شجاع و میهن پرست، جهت باز پس ستاندن سرزمین اهورائی خودشان، و نجات دادن ملت آریائی آن، از چنین ننگ بزرگی رها سازند. به اراجیف برآمده از دهان های کثیف نظامیان مزدور رژیم جنایتکار آخوندی وقعی ننهند؛ و منتظر بمانند تا که مشخص گردد؛ کدامیک از گروه های نظامی و امنیتی و وحشی نامبرده در بالا، به عنوان عاملان اصلی سرکوب مردم مبارز و به پا خاسته ایرانی، برنده دریافت کردن چنین جام افتخار آمیزی، از سوی رهبر جانی و حیله گر و خبیث حاکمیت منفور اسلامی شان گردد؟!
خیزش اخیر مردم به ستوه آمده ایران، به آن معنا نبوده و نیست؛ که چند روزی به میدان های مبارزه علیه جانیان اشغالگر میهن شان بروند. و…….. پس از کشته شدن تعداد زیادی از جوانان کشورشان، زخمی و زندانی گشتن افراد بی شمار دیگری از مبارزان، دوباره مهر سکوت بر لب بنهند؛ و منتظر بروز فاجعه های دیگر باشند. فریب نخوریم و آگاه باشیم؛ که ماجرای کنونی خیزش مردم رشادت پیشه ایران در مقطع زمانی کنونی، پیامدهای دو حرکت پیشین شان، در سال های ۸۸ و ۹۶ است؛ که بدون تردید این بار به ثمری که که در انتظار آن هستیم خواهد رسید. زیرا: « تا سه نشود بازی نشود» !
محترم مومنی