این خلبان 26 ساله اردنی نبود که به آتش کشیده شد؛ این اسلام ناب محمدی بود که از اعتبار ساقط شد!

0
191

بدون تردید، پدر و مادر داغدار خلبان جوان اردنی، که زنده زنده در قفس فلزی توحش و بی رحمی داعشی ها به آتش کشیده شد؛ تا مدتهای مدیدی خواب به چشمان شان راه نخواهد یافت. نامسلمان های وحشی و درنده خوی داعشی، اعمال صد در صد ددمنشانه آکنده از وحشیگری شان را ادامه می دهند؛ و گروه ائتلاف به رهبری ایالات متحده، هنوز هیچ عملکرد کوبنده ای علیه این ناانسانها را تحقق نبخشیده اند!

تا به کی باید در انتظار ماند، و عملیات وحشیانه این جانی ترین تروریست های قرن حاضر را مشاهده نمود؟ این جنایتکاران، افراط های ضد بشری شان را، حتی از مرز میان قساوت قلب و شقاوت اندیشه نیز گذرانده اند. آنقدر وقیح نیز تشریف دارند، که فیلم و تصاویر زنده زنده سوزاندن خلبان اردنی را، بر روی سایت های خبری منتشر می کنند. اینها دیگر چه مخلوقی هستند؟ یک آدم چگونه می تواند، همنوع خودش را با چنین وضعیتی به قتل برساند؟ بعضی از آدمها، اگر شاهد کشته شدن یک حیوان به دست قصابی که این کار حرفه وی است باشند( قربانی نمودن یک گوسفند یا گاو جلوی پای مسافران از زیارت خانه خدا! برگشته)؛ چند روزی حال شان خوب نیست، و از اینکه شاهد انجام شدن مراسم کشتار یک موجود زنده بوده اند؛ متأسف و نادم می شوند. چگونه است که این تبهکاران برخاسته از دامان اسلام ناب محمدی، اینچنین هستند و به راحتی و با بدترین نوع جنایت، انسان های بی گناهی را به قتل می رسانند؟!

دولتمردان کشورهای بسیار توسعه یافته، که با امکانات فوق تصور مردمان عادی جهان، می توانند در مسافت های چندین هزار فوتی در جو کره زمین، با وسایل پیشرفته ای که دارند؛ از سرنشینان یک اتومبیل که در یک خیابان در جائی درون یک کشور متوقف است؛ فیلم و عکس تهیه کنند. حتی تشخیص بدهند، آنچه که درون فنجان در دست ایشان می باشد، چای است یا قهوه، چطور تاکنون مرکز فرماندهی این جانیان را شناسائی نکرده اند؟!

آنها که می توانند به آسانی، محل سکونت جنایتکار نامی ” اسامه بن لادن ” را شناسائی کرده و به داخل آن نفوذ کنند؛ و با وجود محافظانی که در آنجا هستند، وی را به قتل برسانند. چگونه از یافتن کسانی که همه آثار جنایات شان را، بر روی وب سایت های مشخصی منتشر می نمایند عاجز هستند؟ در زمانه ای که بسیاری از پلیس ها و کارآگاهان زبده جهان، جهت یافتن یک مجرم از کوچکترین نشانه ای نیز به نتایج بسیار خوب و یاری رساننده ای می رسند؛ چگونه نمی توانند از سرنخ همین رسانه های اینترنتی، که همه مشخصات کاربران خودشان را در اختیار خویش دارند؛ به آدرس و محل اختفای این جانیان پی ببرند؟!

نمی توانند یا نمی خواهند؟ چنانچه که بخواهند، با امکاناتی که دارند اجازه نخواهند داد؛ که این افراطیون سرشار از خشونت و توحش، همچنان به کارهای غیر انسانی خودشان ادامه بدهند. مگر آنکه، مسأله نتوانستن در میان نباشد؛ و این مورد برخاسته از قضیه خواستن آقایان باشد. چون می توانند آنها را به مرحله نابودی برسانند؛ و دنیا را از وجود شرارت آفرین آنها نجات بدهند. اما محقق شدن چنین امری، به مصلحت آقایان و سیاست های خارجی ایشان نیست!

مگر آنکه انجام پذیرفتن این اعمال وحشیانه، بدان لحاظ برنامه ریزی شده و به وجود آمده اند؛ که مراد اصلی اربابان ایشان، ایجاد تنفری عمیق در دلهای مردم جهان نسبت به دین اسلام و پیروان کر و کور و لال این آئین باشد. شاعر گفته است: ” اسلام به ذات خود ندارد عیبی، عیبی اگر است، در مسلمانی ماست “!

شما را نمی دانم، ولی خودم برای بررسی چند موضوع مهم در یک امر پژوهشی، می بایست که چندین بار کتاب به اصطلاح آسمانی مسلمانان، قرآن را مطالعه بکنم. افراطی ها می گویند: ” هیچ خشک و تری نیست، که در قرآن نیامده باشد. ” و یا ” قرآن کتاب همه زمانها است، از آغاز آفرینش تا انتهای آن ” ؛ لطفا بروید مطالعه کنید، همه قرآن را بدون هرگونه تعصبی بخوانید؛ در تمامی آن، حتی یک بار هم واژه < مو > به هیچوجه نیامده است. از رعایت حجاب هم که می گوید، ابتدا به مردان دستور می دهد، که بر چشمان شان حجاب تقوی = تقوا( ترس از خدا جهت دوری جستن از گناه ) بپوشانند. سپس هم به زنان مؤمنه اندرز داده، که دامان های شان بلند باشد و گریبان شان را تا جائی بپوشانند؛ که خط بالای میان دو پستان آنها را بپوشاند. یعنی به وضوح در این کتاب، هیچ اشاره ای به نام مو و پوشاندن آن نشده است. وقتی که چنین دستوری برای پوشاندن موی زنان نیز در این کتاب نیامده باشد؛ اینهمه اراجیف مربوط به حجاب اجباری زنان مسلمان از کجا آمده اند؟!

تمام این سختگیری ها به مردم، و دروغ بستن ها به خالق هستی، از نهاد نژاد پرستانه مردان مسلمانی است؛ که زن ستیزی بدون انکاری دارند بر می خیزند. آنها به زن به چشم شریک زندگی و همراه و یارموافق خویش نمی نگرند؛ بلکه او را کنیزی می پندارند، که روزهایش را در مطبخ، و شبهایش را درون بستر همسر زورگوی خودش سپری کند!

این فقط یک مثال از همه تمثیلاتی است، که مسلمانهای مبتلا به دگماتیسم مذهبی، جهت رساندن اعتبار مردانه شان به عرش اعلا، زنان نیکوخصال و پاک سرشت خود را، تا به پائین ترین درجه بی اعتباری درون خانه و اجتماع حقیر می گردنند. در رابطه با بسیاری دیگر از قوانین بشری هم، این غرق شدگان در مرداب جنون آفرین دینمداری، پیرو دستوراتی از همین کتاب آسمانی خویش می باشند؛ که در سراسر آن دستورات به قتل رساندن دیگر مردمان صادر گشته است. آنها اجازه دارند به بهانه کافر بودن افراد( به راحتی می توانند همه را کافر بنامند) جان آنها را بگیرند، و با فجیع ترین شکل ممکن آنها را به قتل برسانند!

عده ای وحشی تر از درندگان بیابانها و جنگلها، چون می خواهند خودشان را به عنوان مسلمان های برتر نیز مطرح کنند؛ از انجام دادن هیچیک از این کارهای غیرانسانی غفلت نمی کنند. چه داعشی باشند و چه طالبانی، چه القاعده ای باشند و چه اسلامی آخوندی، چه الشبابی باشند و چه حوثی و بوکوحرامی، این گروههای خطرناک، کار کسانی را که دین اسلام را، حائلی میان انسان و مدنیت و تمدن او می دانند؛ را بسیار آسان کرده اند. آن تنفری را که مخالفان اسلام نسبت به آن در دل مردم جهان می پرورانند؛ این گروه های وحشی و جنایتکار، با سوزاندن بدن زنده یک انسان بی گناه در قفس آهنین اسلام ناب محمدی، سوزاندند و کشتند و نابود نمودند!

محترم مومنی

مقاله قبلیستاره‌ها در صف تولید دو سریال تلویزیونی
مقاله بعدیتام کروز در نقش قاچاقچی مواد مخدر بازی می کند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.