ایران و آژانس به درک بهتری رسیدند !

0
131

درک بهتر؟ این عبارت را، به ویژه در مورد مسائل مربوط به موضوعات مورد گفتگو، میان مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، با سران و مسؤلان رژیم منحط آخوندی در ایران، چگونه باید تفسیر و تحلیل نمود؟ به یاد مانده های ملت ایران از مذاکرات مستمر پیشین میان ” محمد البرادعی” مدیر کل قبلی این آژانس با جمهوری اسلامی، که همواره با دریافت کردن هدیه های نقدی از سران این حکومت قدرت پرست، جریانات فعالیت های هسته ای ایشان را، منطبق با قوانین آژانس بر می شمرد. می تواند همان ذهنیت سابق را، در باره ملاقات آقای یوکیو آمانو، مدیرکل فعلی این آژانس، و گفتگوی اول او با علی شمخانی رئیس شورای عالی امنیت ملی رژیم، و بعد با حسن روحانی رئیس جمهوری حکومت اسلامی، را در افکار مردم ایران و نیز سایر ملل جهان عینیت ببخشد؛ که آیا ایشان هم مانند همتای پیشین خود محمد البرادعی، از هدایای نقدی آخوندهای رژیم واپسگرای جمهوری پلید اسلامی خوششان می آید یا خیر؟!

بدیهی است، که آدم های بهره مند از نیروی مثبت بها دهی به خصیصه های انسانی موجو در یک فرد پاک سرشت، هرگز به گرفتن یا دادن رشوه به دیگران استقبال نخواهد نمود. آیا آقای آمانو هم از ویژگی های یک انسان کامل برخوردار است یا خیر؟ بدون داشتن قصد کوچکترین اهانتی به ایشان(زیرا به خوبی و به درستی هیچ شناختی نسبت به وی و خصائص وجودی او نداریم)، فقط به بررسی یک حقیقیت برخاسته از زمینه های واقعیات در دنیای امروز می پردازیم!

بهره مندی مالی ساکنان کنونی گیتی، به ویژه در این برهه زمانی، که مردم همه جای جهان با گرفتاری های اقتصادی رو به رو می باشند؛ تقریبا امری اجتناب ناپذیر شده است؛ به همین خاطر انتظاری نمی رود، که کسی از دریافت نمودن یک مبلغ کلان، که باد برای او به ارمغان آورده باشد چشم بپوشد و آن را نادیده بگیرد. مخصوصا در شرایط کنونی ایران عزیز ما، که به بستری بزرگ از رودخانه سودرسانی، به همه دنیا غیر از خود ملت آن تغییر موقعیت داده است؛ و سران تهی مغز و جنایتکار این رژیم منفورو جهنمی، با عملکردهای بری از مدیریت صحیح خودشان، شرایط این تغییر موقعیت ناخوشآیند برای میهن ما را به وجود آورده اند. چشم آزمندی همه جهانیان، به بهره کشی از موهبت های فراوان این خطه ی زرخیز گشوده تر از همیشه نیز شده است!

دیروز (جمعه سوم ژوئیه 2015 ) یوکیو آمانو مدیر کل کنونی آژانس بین المللی انرژی اتمی، با منتشر کردن بیانیه ای در باره سفر روز پنج شنبه خودش به ایران، و گفتگوهای ویژه او با برخی از مسؤلان جمهوری اسلامی نوشته است: ” معتقدم دوطرف(مراد وی گروه پنج به علاوه یک و آخوندهاست) در مورد برخی راه های پیش رو، به درک بهتری رسیده اند؛ هرچند لازم است کارهای بیشتری انجام شود. ” !

به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی همچنین در بیانیه اش افزوده است : ” ما همچنین به مذاکرات آتی میان ایران و 1+5 ، در باره برنامه جامع اقدام مشترک ایشان، نظارت آژانس و راستی آزمائی اقدامات مرتبط با فعالیت های هسته ای، تحت چنین توافقی پرداخته ایم. ” !

هدف سفر کردن آقای آمانو به تهران و ملاقات وی با مسؤلان رژیم آخوندی به قول آژانس، سرعت بخشیدن به مذاکرات جاری حکومت ایران با 1+5 ، و رفع ابهامات آژانس در مورد فعالیت های گذشته اتمی رژیم بوده است. آن بخش از ابهاماتی که گفته می شود، مربوط باشد به اتهامات ابعاد نظامی داشتن فعالیت های اتمی آخوندها مد نظر آنها است. در همین رابطه، عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه جمهوری ننگین اسلامی، که هم اکنون در وین به سر می برد؛ در مورد این سفر به خبرنگاران گفته است؛ با توجه به گزارشاتی که از ایران دریافت کرده، و نیز گزارش هائی که همکاران آقای آمانو به وی داده اند؛ نشان می دهند که این سفر، سفری موفق و حرکتی رو به جلو بوده است. پیش تر هم در اواخر روز پنج شنبه، که یوکیو آمانو به ایران سفر نمود؛ رضا نجفی نماینده کنونی آخوندها در آژانس بین المللی انرژی اتمی ، گفت و گوی مدیرکل آژانس در تهران را ” مفید و سازنده ” دانسته بود؛ و گفته است که دو طرف(آقای آمانو و مسؤلان رژیم) در این گفتگوها به ” تفاهم کلی ” رسیده اند !

” گفتگوهای مفید و سازنده ” و ” تفاهم کلی ” را چگونه معنا بکنیم؟ آیا ممکن است که شامل همان معانی باشد، که در سفرهای محمد البرادعی به ایران برای گفتگو!!! با سران رژیم آخوندی صورت می گرفت؟ اگر پاسخ تان منفی است؟ چرا این سفر باید در آخرین روز نشست مذاکره کنندگان صورت بپذیرد؟ آیا ابهامات مربوط به اتهامات حکومت جانی پرور اسلامی، در باب ابعاد نظامی داشتن فعالیت های هسته ای ایشان، در همین روزهای جاری به عمل آمده است؛ که آقای آمانو، به عنوان مدیرکل این آژانس، عجله فرموده و به سرعت خودش را برای رفع این ابهامات به تهران رسانده است؟!

اصل ماجرای شکل گرفتن این مذاکرات طولانی، که یک دهه و اندی از انجام شدن نشست های مستمر آن می گذرد؛ ابعاد نظامی داشتن فعالیت های هسته ای آخوندها بوده است. و آقای یوکیو آمانو نیز چند سالی است که مسؤلیت مدیرکلی آژانس را بر عهده دارد. چرا تا کنون ایشان به فکر رفع این ابهامات نبوده اند؟ آیا اکنون از بیم به انتها رسیدن این مذاکرات، و کوتاه ماندن دست ایشان از ….. زحمت این سفر را به خودشان داده اند؟!

شاید هم این قضیه، فقط همان مطلبی است که در بالا آمد؛ که همه اهالی گیتی، به جز خود مردم ستمدیده ایران، مجازند که از مواهب بسیار در میهن ایشان بهره مند گردند. چرا که در این مرز پرگهر، کسی نیست که به راستی بر این مملکت دل بسوزاند؛ و آن را از چنگال تعدادی آخوند بی لیاقت و جلاد و پول پرست برهاند!

” یا رب روا مدار، که گدا معتبر شود

گر معتبر شود، ز خدا بی خبر شود” !

محترم مومنی

مقاله قبلیانتقاد ساندرا بولاک از رفتار رسانه‌ها و سینما با زنان
مقاله بعدییوکیا آمانو در بدو ورود به وین: با همکاری ایران فکر می کنم بتوانیم تا پایان امسال گزارشی را درباره ابعاد نظامی احتمال صادر کنیم
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.