تا نهم تیرماه سال جاری خورشیدی، برابر با سی ام ژوئن 2015 میلادی، حدود نوزده روز بیشتر نمانده است. در این تاریخ که پایان ضرب الاجل تعیین شده، از سوی گروه پنج به علاوه یک، برای تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی، جهت تطبیق دادن خودش با رسیدن به شرایطی است؛ که در اثر تحقق یافتن آن شرایط، همه اعضای شرکت کننده در این نشست ها، بتوانند به یک توافق جامع دست یافته و سرانجام این کلاف سردر گم را بگشایند!
در خصوص نیل به یک نتیجه قابل قبول برای همگی مذاکره کنندگان موضوع فعالیت های اتمی حکومت آخوندها، لازم است که از طرف تمامی مذاکره کنندگان و کشورهای متبوع ایشان، به این نکته توجه کامل بشود؛ که تا پیش از رسیدن موعد معین شده برای گرفتن نتیجه مورد پذیرش همه مذاکره کنندگان، ابتدا نیازهای مبرم مردم ایران، به آنچه که در این رابطه ایشان را نیز خشنود نماید؛ مد نظر خویش قرار بدهند. به همین خاطر، ضرورت نخست ایجاب می کند، که تمامی تصمیمات به دست آمده در این نشست ها، به ویژه در گردهمآئی آنان در تاریخ مقرر، به نتایجی منجر شود، که پیش از دولت و حاکمیت رژیم اسلامی، مصلحت هائی که الزاما باید برای در نظر گرفتن آسایش ملت ایران به آنها پرداخت؛ در اولویت قرار بگیرند. سپس به آنچه که میان 1+5 و تیم مذاکره کننده جمهوری آخوندی می گذرد و خواهد گذشت بپردازند!
چون که ظاهرا، آنچه که طی یازده سال اخیر در تمامی نشست هائی که تا کنون به انجام رسیده، به اموری که سود و زیان ملت ایران را هم در نظر بگیرند؛ کوچک ترین نقشی در نشست های مورد نظر نداشته اند. به طور مثال: اعضای مذاکره کننده، در اواخر فروردین ماه امسال، با منتشر نمودن بیانیه ای، که از به وجود آمدن یک تفاهم مورد قبول همه شرکت کنندگان در این نشست های متعدد خبر می داد؛ چنین به نظر می رساند، که بالاخره خود اعضای مذاکره کننده هسته ای نیز، از به طول کشیدن این ماجرا خسته شده باشند؛ و می خواهند که هرچه زودتر سر و ته این قضیه را هم بیاورند. به همین دلیل مخالفان هسته ای شدن جمهوری اسلامی، ضمن تعیین کردن تاریخ ضرب الاجل مقرر، که در آن به دریافت نمودن پاسخ نهائی تیم مذاکره کننده رژیم آخوندی نائل بشوند؛ یکی از سخت ترین شروط ممکن را برای ایشان معین نمودند. شرط شان هم این بود، که سران این حاکمیت اشغالگر، با توجه به بیانیه منتشر شده از سوی همگی شان، که در رابطه با به تفاهم رسیدن همه گفتگو کنندگان هسته ای، برای گرفتن تصمیم نهائی، در مورد خنثی نمودن دوسوم از ذخیره های اورانیوم غنی شده آنها، که با درصد بالا تولید کرده اند؛ آخوندها را ملزم ساخته اند، که تا از حجم آنچه که تولید و ذخیره نموده اند بکاهند؛ و نمایندگان مذاکره کننده از سوی شش قدرت بزرگ جهان، تمامی یا بخشی از تحریم های صادر شده خودشان علیه جمهوری اسلامی را، یا کاملا حذف نمایند؛ و یا تا پایان یک موعد مقرر دیگر(پس از اطمینان یافتن آنها از عملکرد حکومت اسلامی در این رابطه)، توافق جامع خودشان را، با گرفتن تصمیم های جدید، پیرامون نتیجه نهائی از حدود یازده سال نشست های پی در پی، به تصویب طرفین مذاکره کننده برسانند!
فرض محال محال نیست، فرض می کنیم که همه این نتیجه ها حاصل بشود؛ کجای آنها گوشه ای یا همه سود و زیان مردم ایران را در بر خواهد گرفت؟ یا اصولا اگر حتی با این شرط نشدنی و بسیار مهم، موضوع اینگونه حل و فصل بشود؛ آیا این همان راه حلی است که منافع ملت ایران را نیز مد نظر داشته باشد؟
منطقی ترین پیش فرضی که در این موقعیت می توان به آن پرداخت؛ این است که آیا قدرت های بزرگ دنیا، با به دست آوردن چنین نتیجه ای، آنقدر به حکومت اسلامی اعتماد دارند؛ که همه آنچه را که آخوندها به ایشان ارائه بدهند؛ را با طیب خاطر از ایشان بپذیرند؟!
اگر چنین اطمینانی را نسبت به سران خودکامه حکومت اسلامی دارند؛ و اگر هر چه که آخوندها بگویند مورد قبول شان واقع می شود؟ باید به ایشان گفت: آنچه که در یک سرزمین ماندگار است، ملت آن می باشد، نه حاکمیت آن کشور. چون حکومت ها که ثابت نیستند و می آیند و می روند؛ و ملت یک مملکت است که از ازل تا به ابد، در آن مرز و بوم می ماند و به زندگی خویش ادامه می دهد. بنابراین، اصل قابل قبول این است، که در هر زمینه ای ابتدا مصالح و منافع یک ملت را به نظر آورد؛ و حقوق مادی و معنوی ایشان را، برتر از آنچه که به حکومت شان مربوط بشود دانست!
اگر این نکته مورد پذیرش تان نباشد، بدون تردید شما همدست ملاها می باشید. چنانچه همدست ایشان نیستید، و اگر دموکرات نمائی تان، فقط یک ژست بین المللی نیست؛ و اگر جز به منافع خود و همدستان خویش، به چیز دیگری نمی اندیشید؛ مردم میهن اشغال شده ما، که تمهیدات سیاسی شما آنها را به این روز سیاه نشانده است. در این حقیقت هیچ تردیدی ندارند، که سر شما و سر آخوندها در یک آخور است؛ و همگی تان در یک طویله با یکدیگر حشر و نشر دارید!
محترم مومنی