دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
پيداست كه ائتلاف سوريه متوجه وقايع روي داده نيست. متوجه نيست كه چرا پس از آن كه آمريكا و انگلستان و فرانسه تصميم شان براي ارسال كمك هاي نظامي به رزمندگان سوري را اعلام كرده بودند و روند عملي آن نيز آغاز شده بود، ناگهان در آخرين لحظات آن را قطع كردند. متوجه نيستند كه دليل واضح آن، اعلام رسمي ائتلاف سوريه مبني بر اين است كه در كنفرانس ژنو2 شركت نمي كنند. باز متوجه نيستند كه وقتي غربي ها از رهبري جديد برگزيده در ائتلاف استقبال كردند، منظورشان تغيير رويه هاي سابق بود و به محض اين كه ائتلاف جديد نيز شركت در كنفرانس ژنو 2 را رد كرد، دوباره كارها خوابيد. كشورهاي عربستان و تركيه و قطر نشان دادند كه مسئولانه هر كمكي را كه بتوانند از رزمندگان و ائتلاف سوريه دريغ نمي كنند، اما مهم آن است كه ائتلاف سوريه بتواند جلب كمك از كشورهايي كند كه در اين راه گام گذارده اند، اما حالا به سبب سياست هاي غلط ائتلاف، همه چيز را مسكوت گذاشته اند. اعضاي ائتلاف متوجه زبان ديپلماتيك غرب نيستند كه اگر غربي ها با چيزي مخالف اند، مثل كره شمالي تهديد نمي كنند، مثل سياست ندان هاي ايراني، همچو پيرزن هاي بخت برگشته، “دشمنان” را نفرين نمي كنند (كه خودشان فكر مي كنند، شعار مي دهند) و مثل سياستمداران خاورميانه، مكنونات قلبي شان را بيان نمي كنند، بلكه بسيار محترمانه و بدون اشاره مستقيم به مانعي كه ائتلاف سوريه پيش آورده، مخالفت شان را نشان مي دهند. وقتي مي گويم، ائتلاف سوريه، كساني را برگزيند كه زبان ديپلماتيك را بشناسند، يعني اين. بدون ذكر نام برخي از اشخاص، تعدادي از آنان نشان دادند كه نمي دانند كه رزمندگان سوري هستند كه قرار است، بجنگند و نه آنان و نمي فهمند كه با محكوم كردن اين و آن تنها بي مسئوليتي خودشان را ثابت مي كنند و چيز ديگري عايدشان نمي شود و برخي از آنان به درد اداره و مديريت بحران سوريه براي گذار به دموكراسي نمي خورند كه هيچ، حتي اگر يك فضاي كوچك و آرام به آنان دهيد، پس از مدتي يك فضاي توأم با درگيري و بدبيني تحويل تان مي دهند. كسي را كه براي تعامل با جامعه جهاني و غرب انتخاب مي كنيد، نبايد با اخم بيانيه بخواند (كه احتمالاً برخي از اين آقايان هنوز در فضاي انقلاب هاي كمونيستي تنفس مي كنند)، بلكه بايد دقيقاً برعكس، هر بار كه پاسخ منفي دريافت مي كند، بار ديگر با روي خوش و به شكلي جديد خواسته ها و نيازهاي مردم و ائتلاف سوريه را پيگيري كند. اگر از يك در او را بيرون كردند، از در ديگر وارد شود و اگر سر همه چيز با غرب براي جلب كمك هاي مورد نياز اختلاف دارد، بداند و بتواند بر سر «واو» و «يا» با آنان به تفاهم برسد و از طريق آن كمك هاي مورد نياز مردم و رزمندگان سوري را دريافت كرده و نسبت به مسئوليت اش عمل كند.
شناخت زبان ديپلماتيك و ديپلماسي فعال يعني اين. بي شك در كمبودهاي حاصل از تسليحات و سردي اخير حاصل شده در روابط و كمك هاي غرب به رزمندگان سوري، مقصر اصلي رهبران ائتلاف سوريه اند و بايد پيش از آن كه ديگران را به عنوان متهم تداوم كشتار در سوريه محكوم كنند، خود را مسئول رفتارهاي كودكانه و كوركورانه اي بشمارند كه ذكرش رفت. چون ائتلاف سوريه قرار نيست بجنگد، و اين رزمندگان سوريه هستند كه بايد بجنگند و ناتواني ائتلاف در جلب كمك ها، به خودسري و يكدندگي شان برمي گردد كه اينك كاملاً نمود يافته است. اگر اين مشكل را در ائتلاف سوريه حل نكنيد، در آينده نيز براي ساختن سوريه فردا دچار مشكل خواهيد شد و در حالي كه مردم نيازمند كمك ها و خدمات دولت و ساختن خرابه ها هستند، شما با يكديگر داريد دعوا مي گيرد و درون جر و بحثي هاي بي فايده فرو مي افتيد. با فرض اين كه حتي اگر نمي خواستيد در كنفرانس ژنو 2 شركت كنيد، كنفرانسي كه ماه هاي ديگر احتمالاً قرار است، برگذار شود، رد آن از اينك كاري صد در صد اشتباه بود و تنها مانع دريافت كمك هاي تسليحاتي غرب در آخرين لحظات شد. دليلي ديگر بر اين كه برخي از شما سياستمدار نيستيد. به اسرائيل نگاه كنيد. 60 سال مخالفت صلح و گفتگو با فلسطيني ها بود، اما تا همين اواخر دست اش را لو نداد و پنهان نگه داشت و اگر بازي حساب شده ابومازن نبود، هنوز نيز براي همگان آشكار نشده بود كه اسرائيل خواهان صلح نيست. به هر روي اگر تجديدنظري نكنيد، مشكلات تان بيشتر هم مي شود و ارتش آزاد ديگر از ائتلاف هم پيروي نمي كند. اين در حالي است كه تا پيش از آن، همه امور چون يك پازل يكديگر را كامل مي كردند، اما پس از خودسري و مخالفت تان با كنفرانس ژنو 2، تقريباً هيچ پيشروري اي نداشتيد و عامل تمامي اين فروپاشي ها تنها “خودسري” و حتي “خيره سري” برخي از آقايان چپ انقلابي است كه در دنياي گذشته وامانده اند و اگر نوستالژي خواندن بيانيه هاي انقلابي دارند، بهتر است به كره شمالي بروند و آنجا هر چقدر دوست دارند، از اين دست دلقك بازي در بياورند. به هر روي حتي اگر غرب كمك نظامي نيز به شما بكند، تنها يك مشكل ائتلاف سوريه موقتاً حل شده و مابقي مسائل حل نشده باقي خواهند ماند.
عملكرد كم نظير رزمندگان پس از شكست قاطعي كه به ارتش اسد و مزدوران حزب الله در حلب دادند، در حمص نيز باز خود را نشان داد و با تخريب تقيرباً كامل مانطق درگيري، آنان تاكنون نتوانستند همچون القصير حتي چند وجب خرابه بدست آورند. استراتژي تان بايد همان استراتژي القصير باشد و پس از مقاومت مكفي، در ازاي چند تل از خاك و خاكستري كه نصيب جانيان مي شود، بايد جان شان را براي آن بدهند و اين بهترين قصاص اين جانيان است كه نسبت به مردم منطقه به اسم مقاومت جنايت مي كردند. كشورهاي حاشيه خليج و تركيه بايد در صورت توقف كمك هاي نظامي غرب، نشستي براي جبران آن برگزار كنند. حل مسائل منطقه اي از اين طريق براي مديريت منطقه در آينده و خارج ساختن آن از چنگ شيطنت هاي موساد از طريق اسلام گرايان نيز تمرين خوبي برايتان خواهد بود.
به نظر مي رسد كه مخالفت فرمانده ستاد مشترك آمريكا با حمله هوايي و شروع موج دوم شان، دليلي فراتر از آن چيزي دارد كه بيان كرده است. چون در حالي كه اينك به خصوص در حمص و جاهاي ديگر درگيري، نيروي هوايي اسد نقشي بسيار پررنگ دارد و بالاترين تلفات انساني و نظامي مربوط به آن است (و من نمي دانم كه پرزيدنت اوباما نقش 10 درصدي نيروي هوايي اسد را در جنگ بر چه اساسي محاسبه كرده!!) و زدن باندهاي فرودگاه ها، نه تنها خطري براي كسي ندارد و ربطي به ذخاير سلاح هاي شيميايي اسد نمي تواند داشته باشد، مخالفت با آن تنها مي تواند دليلي ديگر داشته باشد. به هر روي، حتي اگر غرب كمك هاي نظامي نيز به رزمندگان سوري كند، تنها اندك تفاوتي را در ميادين رزم به وجود خواهد آورد و تا توان نيروي هوايي اسد را از بين نبرد، مشكل عدم جدّي گرفتن كنفرانس ژنو 2 توسط اسد و حاميان اش و حتي با فرض شركت در كنفرانس، اصرار به ماندن اسد در قدرت، به زعم سابق باقي خواهد ماند.