نشنال اینترست، نوشته است: «جمهوری اسلامی با اعدام نوید افکاری، بر امید به اصلاحات داخلی خط بطلان کشید؛ و حکم اعدام خود را امضاء کرد.»!
آقای روبین در این یادداشت، با اشاره به اعدام چندین هزار زندانی به دست حکومت جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۷ و اعدام دهها هزار زندانی و مخالف رژیم خود در طول چهلویک سال حیات رژیم معتقد است: «هر چند شمار کشتهشدهها، با توجه به گستردگی موارد نقض حقوق بشر در ایران، تبدیل به آمار شده است؛ اما تأکید میکنم که اعدام نوید افکاری برای جمهوری اسلامی بسیار گران تمام خواهد شد.»!
نویسنده این یادداشت با اشاره به اهمیت دو ورزش فوتبال و کشتی برای مردم ایران، اولی را بیشتر مطلوب طبقه تحصیلکرده و نخبه و دومی را هم محبوب قشر کارگر میداند و میگوید: «جمهوری اسلامی نیز مانند دیگر حکومتهای ارتجاعی، افرادی را که نگاه بینالمللی دارند پس میزند؛ و ادعای مشروعیت خود را، بر حمایت طبقه تهیدست و کارگر بنا میکند»؛ او در این رابطه میافزاید: «اما اعدام نوید افکاری نشان میدهد؛ که رژیم از تلاش برای راه یافتن به قلب و اندیشه پایگاه اصلی خود (طبقه تهیدست و کارگر) دست برداشته و بر قساوت تکیه کرده است.»!
آقای روبین همچنین معتقد است: «اعدام نوید افکاری در سطح بینالمللی نیز تبعات دیگری هم در حوزه هائی مانند ورزش را نیز در پی خواهد داشت. اعدام یک ورزشکار قهرمان، چیزی نیست که نادیده گرفت؛ و میتواند منجر به محرومیت ایران از مجامع بینالمللی شود.»!
مایکل روبین همچنین نوشته است: «بسیاری از دیپلماتها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی معتقد بودند؛ که اصلاحطلبان ایران میتوانند، کشور را تغییر دهند؛ اما اعدام نوید افکاری بر این تفکر خط بطلان کشید.»!
او با اشاره به واهمه «حکومت» از «مردم ایران» و هر قهرمان زندهای که ممکن است؛ مردم ایران را کنار همدیگر جمع کند میگوید: «نسل بعد رهبران ایران ممکن است از درون زندانهای جمهوری اسلامی برخیزد.»!
نویسنده در پایان این مطلب، اعدام نوید افکاری را نشاندهنده ضعف و وحشت و انزوای رهبران ایران میداند و مینویسد: «مورخان، از روز اعدام نوید افکاری، بهروزی که خامنهای به امید برای اصلاحات پایان داد؛ و بهجای آن، حکم اعدام جمهوری اسلامی را امضاء کرد یاد خواهند نمود.»!
رادیوی دولتی آلمان هم در گزارشی اعلام کرده است: با توجه به شواهد بهدستآمده، نمیتوان اعدام نوید افکاری را، اجرای یک حکم قضائی تلقی کرد؛ و این کار بیشتر یک جنایت فجیع است؛ که ظاهراً باهدف زهر چشم گرفتن از معترضان و دهنکجی به افکار عمومی بینالمللی انجامشده است. سفیر آلمان هم دیروز (چهارشنبه شانزدهم سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی)، پسازآنکه در توئیتر خود نوشت: «عمیقاً از اعدام نوید افکاری متحیر شدیم. پذیرفتنی نیست که برای خاموش کردن صداهای مخالف، قوانین اساسی حقوقی نادیده گرفته شوند. دو برادر نوید هنوز در زندان هستند؛ و به همبستگی ما نیاز دارند.» به وزارت خارجه جمهوری اسلامی احضار شده است!
بر اساس برخی از گزارشها، در وزارت امور خارجه رژیم به سفیر آلمان گفتهشده است: «مداخله در قوانین، مقررات و رویههای قضائی مستقل جمهوری اسلامی بههیچوجه قابلقبول و تحمل نیست؛ و از سفارت آلمان انتظار میرود که حد و حدود وظایف دیپلماتیک خود را شناخته و پا از آن فراتر نگذارد.»!
البته که واکنشهای انسانی افراد معروف و صاحبنظر، بهخصوص برخی از سیاستمداران دیگر کشورها، بهویژه در ممالک غربیها در این زمینه، میتواند بیانگر اهمیت بیگناهی شادروان نوید افکاری و سایر مردم ستمدیده ایران در مجامع بینالمللی باشد؛ اما آیا بسنده کردن به ابراز چنین دیدگاه هائی از سوی ایشان کفایت میکند؛ که کلیت رژیم جانی جمهوری اسلامی، به قول آقای «مایکل روبین» محکوم به اعدام گردد؛ و به دار نابودی خویش آویخته بشود؟!
و …… آیا وظایف نمایندگان ممالک دنیا در سازمان ملل متحد، فقط شرکت کردن شان در جلسات عمومی این سازمان به گونه صوری میباشد؟ و ایشان نمیتوانند نسبت به تضییع شدن حقوق بشر در یکی از این کشورهای عضو، از دبیر کل این سازمان عریض و طویل بخواهند؛ که با توجه به اینهمه ظلم و توحش یک حاکمیت دیکتاتوری نسبت به ملت آن سرزمین را، به آنها گوشزد بکند؛ و چنانچه این درخواست بینالمللی از عاملان چنین فضاحتهای اجتماعی در یک دیار، دارای پاسخ پذیرش و عمل نمودن به آن نباشد. این عضو غیرمعقول و دشمن بشریت را، از عضویت در این سازمان بهاصطلاح ملل متحد حذف نمایند. تا موجب عبرت گرفتن سایر دیکتاتورهای جنایتپیشه در بقیه کشورهای جهان گردد؟!
یک ملت بیپناه و بیسلاح و اسیر، چگونه میتواند بازهم ریسک بزرگسالهای ۹۶ تا ۹۸ خورشیدی را تجربه کند؛ و دوباره صدها یا هزاران جوان خود را به کام ضحاک زمانه بی اندازد؟ آری بدون تردید حرکت سرنگونی رژیم ددمنش آخوندی، میبایست که از درون مملکت آغاز بشود. بهشرط آنکه خیال مردم به پا خاسته ایران، نه از کمکهای سایر دولتهای قدرتمند جهان که هدفشان تأمین نمودن سود بیشتر برای خودشان است. بلکه از یاریهای سازمانی مانند ملل متحد که به سبب نام آن، متعلق به ملتهای دنیا میباشد آسوده گردد؛ که سازمان ملل متحد، جهت دفاع مردم ایران از حقوق همهجانبه شان در مقابل زورمداری های رژیم منحط آخوندی در کشور ایشان، به یاریهای تمام و کامل این سازمان امید داشته باشند!
محترم مؤمنی