دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
شروع خوبي بود براي آشتي ملي اقوام و اديان و مذاهب مختلف در تركيه كه حقوق انساني برخي شان به شكلي تاريخي ناديده گرفته شده بود. درست است كه آن بخش بزرگي از خواسته هاي برخي از احزاب و اقليت ها را تأمين نكرد، اما همان گونه كه نخست وزير تركيه گفت، آن قابل تغيير و اصلاح مجدد بوده و مي توان طي گفتگو به توافقات بيشتري دست بافت. دولت تركيه توجه كند كه از همين واكنش تقريباً تمامي اقليت هاي تركيه مي توان دريافت كه آن حتي براي بسته اول پيشنهادي كافي نبوده و بايد طي مشاوره با نمايندگان شان، همين بسته اول تكميل شود و به وعده پيرامون بسته دوم موكول نشود؛ چون بي شك بدون تغيير همين بسته اول، به آشتي ملي كه هدف از اين اصلاحات قانوني است، نخواهيد رسيد و معضلات گذشته به زعم گذشته باقي خواهند ماند. نكته كليدي كه از آن سوي، اقليت هاي تركيه بايد مدنظر داشته باشند اين است كه منش تحميلي خواسته هاي حكومتي به اقليت ها در تركيه نه تنها كنار گذاشته شده كه دولت هم به آنان گوش مي دهد و هم شروع به تغييرات در قانون اساسي و اصلاحات در ساختار حكومتي و مسئوليت پذيري مدني كرده كه تعدادي را اينك پذيرفته و تعدادي ديگر را نيز باز قابل گفتگو و پذيرش برحسب فصول مشترك مي شمارد. كردها گرچه توقعات بيشتري داشتند، اما چنان كه نخست وزير اشاره كرد، آن وحي منزل نيست (بماند كه وحي منزل بر پيامبر نيز در طول بيست و سه سال تغيير كرد) و بايد از طريق گفتگو به موارد ديگر در همين بسته اول بپردازيد، نه محكوم كردن و تحريم نمودن، آن هم وقتي كه دولت اسلام گرا، مسيري درست را برگزيده است. در خاورميانه با اين كه ما از تبعيض هاي ريشه اي رنج مي بريم و با وجود آن كه بيش از هر زمان ديگر نسبت به كسب شان نزديك شده ايم، اما با وجود آن، راه حلي ناگهاني و انفجاري كه همه خواسته هاي مان را تأمين كند، نداريم و بايد با گام هاي مشخص و ممتد به آن ها برسيم و اگر هر اقليت يا اكثريتي بخواهد همه خواسته هايش تأمين شود، هم به آن نخواهد رسيد و هم تنها موجب درگيري هاي مجدد و نااميدي از راه هاي مسالمت آميز خواهد شد و يك فرصت تاريخي ديگر از كف خواهد رفت. اگر به حقوق همين حزب حاكم نگاه كنيد، آنان سال هاست كه چون همه اسلام گرايان خواهان برداشتن قانون ممنوعيت حجاب بوده اند، اما با آن كه حدود يك دهه قدرت را در دست داشند، تازه اصلاحات را اعمال كردند و بدون تعجيل ايستادند و به همراه حقوق ساير اقليت ها – از جمله كردها، پيگيري اش كردند و حتي اين قانون جديد حجاب نيز تمام و كمال خواسته هاي شان را تأمين نكرده، و ممنوعيت در برخي از مراكز كشوري و لشكري برداشته نشده است. مهمتر از همه، آنچه خواسته اند، نه تنها در تضاد با دموكراسي و جمهوريت نيست، كه در جهت شان و كسب حقوق معوقه شان است. با اين كه، نگارنده بر اساس تحقيقات و مستندات متعدد مدعي است كه حجاب به شكل كنوني، هرگز در صدر اسلام توصيه نشده، كه برعكس همچون ساير خصايصي كه امروزه آن را به غلط جزو هويت اسلامي مي دانند، آن ها درحقيقت جزو هويت جاهليت عرب بودند كه دقيقاً پيامبر اسلام براي دعوت مردم جهت دوري از آن آداب و سنن بسته و متعصب و متحجر مبعوث شد؛ با اين وجود، بر اين باورم كه آنان همچون هر انساني آزادند تا خود برگزينند و تصميم بگيرند كه چه بپوشند و چگونه بپوشند و نه دولت و نه هيچ كس ديگر، حق ندارند كه حق انتخاب آزاد و تصميمات مربوط به زندگي خصوصي شان را از ايشان سلب كنند و در آن دخالت نمايند.
بنابراين، كردهاي تركيه و پ.كا.كا كه روند خروج چريك ها را از خاك تركيه متوقف كرده بودند، بايد از سر گيرند و از آنجا به مناطق كردنشين سوريه روند و براي تأمين امنيت آن مناطق مستقر گردند (بخشي از توصيه هايي كه به شما مي شود، “آينده نگري” است و اگر بدان توجهي نكنيد، دودش توي چشم خودتان مي رود)؛ و احزاب كرد گفتگو با دولت تريكه را جهت تكميل بسته پيشنهادي اول در دستور كار قرار دهند. چون سياستمداران كنوني تركيه حسن نيت شان را نشان دادند و ما قرار نيست كه با چنگ و دندان نشان دادن به تفاهم برسيم. مذاكرات احزاب ترك و كرد و علوي با دولت تركيه بايد ادامه يافته و تلاش براي تغييرات لازم در قانون احزاب براي شرط ورود به مجلس از حداقل 10% به 5% يا غيره و تغييرات تفاهمي ديگر پيرامون قانون انتخابات و احزاب تعقيب شود كه خيلي مهم اند و آرايش سياسي آينده تركيه را تعيين مي كنند. اما درخصوص، قانوني كه حق تدريس به زبان مادري را تنها در مدارس خصوصي مجاز مي شمارد، مقامات تركيه بايد توجه كنند كه كلاس هايي اين گونه كه تنها محدود به اقليت ها برگزار شود، اگر در فضايي جدا از ساير اقوام آموزش داده شود مي تواند به افزايش تمايلات قومي و مذهبي افراطي منجر شود و اتفاقاً اگر آن در مدارس عمومي صورت گيرد، به بخشي از هويت و مليت كشورتان بدل خواهد شد و در اين خصوص مي توانيد از مشاوره مردم شناسان و جامعه شناسان و به خصوص قوم شناسان بهره بريد. كردها در كنگره اي كه در پيش دارند بايد كليه اين مسائل را به بحث و تبادل نظر با يكديگر بگذارند و همين طور راهكار حقوقي لازم جهت تشكيل كنفدراسيوني از دول كردهاي خودمختار كه هر يك در عين ماندن در چارچوب ارضي كشور متبوع شان، با يكديگر يك “كنفدراسيون” جديد را تشكيل دهند كه از طرف سازمان ملل به رسميت شناخته شود. اين به آنان كمك خواهد كرد كه بدون آن كه به دام تجزيه بيافتند، هويت تاريخي چندگانه شان را حفظ كنند؛ بخشي كه به كردهاي هر يك از كشورهاي متبوع مربوط مي شود و با ملل آن كشور يكي است و بخشي كه به فصل مشترك كردهاي ساكن در كشورهاي مختلف برمي گردد كه هر دو بعدشان بايد لحاظ شوند و ناديده نگردند. تشكيل دولت موقت و انتخابات مناطق كردنشين سوريه نيز بايد هم در كنگره در دستور كار باشد و هم هر چه زودتر تشكيل و برنامه ريزي شود؛ چون معلوم نيست كه كي كنفرانس ژنو2 به نتيجه برسد يا نه.
در اين ميان، وضع علوي هاي تركيه و تأمين خواسته هايشان كمي پيچيده تر و دشوارتر است. از سويي، در اصلاحات اخير وضع شان چندان تغييري نكرده و از سويي، برخي از خواسته هايش اگر بدرستي شناخته نشوند، مي تواند به فاجعه اي براي تركيه بدل شوند كه امروزه افغانستان و پاكستان بدان دچارند و از ديگر سوي، حقوق انساني و مذهبي آنان نيز بايد رعايت شود. اين از آن سبب مهم است كه همزمان توجه كنيم، خانقاه ها و مراكز مذهبي شان، چون روش مريد و مرادي دارند، در فاصله تنها يك دهه به راحتي چون بسياري از كشورهاي ديگر مي تواند طيفي از متعصبيني كه كوركورانه فرامين پير و قطب و مرادشان را تبعيت مي كنند، پرورش دهند كه چيزي نخواهد گذشت كه نه تنها جنايات كور را براي مردم تركيه به بار بياورد كه حتي بزرگترين قربانيان شان، همان علوي ها باشند. اين حرف اصلاً مبالغه نيست، اگر يك نگاه به خاورميانه بياندازيم و درخواهيم يافت كه اسلام گرايان تندرو گرچه قبلاً ديگران را قرباني مي كردند، اما اينك بزرگترين قربانيان اين جنايات كور خودشان شده اند و مراكز اصلي اين ترورها و بمب گذاري هاي كور از دشمنان شان دور شده و به مساجد و مراكز ديني و مراسم مذهبي شان رسيده است. آن زماني كه “دنيا ديده ها”ي مذهبي شان به اينان گفته بودند، كه اگر اينك باد بكاريد، در آينده طوفان درو خواهيد كرد، و چاه كن عاقبت خود در چاهش خواهد افتاد، باور كرده بودند، امروزه شاهد كشتار بي وقفه شان در خاورميانه نبودند. باري، آزادي هاي ديني و مذهبي علويان تركيه و همين طور سايرين نيز بايد به گونه اي باشد كه اشخاص را به گزينش و تفكر آزاد دعوت كند و كرامت انساني را لگدمال نسازد، نه اطاعت كور و تقليد كوركورانه. از اين سبب، به جاي مدارس مذهبي بايد مدارسي كه علاوه بر دروس ديني، علوم جديد و دانش هاي روز نيز تدريس شوند، گشايش و گسترش يابند و خانقاه هاي علويان مي توانند همان ميزان فعاليت و آزادي داشته باشند كه مراكز سني مذهبان پس از اصلاحات آتاتورك داشتند. اقدامي نيز كه براي بازپس دهي اراضي سرياني هاي تركيه صورت گرفته، بسيار مناسب بوده و بايد اقدامات مشابهي درخصوص ارامنه نيز صورت گيرد. بي شك در گذشته به سبب درگيري هايي كه بين ارامنه و ارتش تركيه وجود داشته و از ترس تجزيه، پاره اي از حقوق ارامنه تركيه تضييع شده و ما گذشته را نمي توانيم عوض كنيم، ولي حال و آينده را براي جبران آن مي توانيم. علاوه بر آن، دولت تركيه هر گام كوچكي كه براي تأمين حقوق ارامنه بردارد، به شكل حركتي بزرگ از سوي اتحاديه اروپا ارزيابي مي شود و عملاً چند برابر آن به نفع مردم و كشور تركيه نيز خواهد شد.
درضمن، دولت اسلام گراي تركيه دقت كند كه ما براي اين صلح تاريخي مان، تا حد زيادي مديون اوجالان هستيم و نقش او نه تنها در اين توافق انكار ناپذير بوده و بدون توصيه او، پ.كا.كا اسلحه را زمين نمي گذاشت، چه رسد كه به توافق برسيد، كه در آينده نيز به حضور اوجالان نياز خواهيم داشت و او خواهد توانست بسياري از بحران هاي احتمالي را حل كند و عدم حضور وي موجب مي شود كه توافق امروزين با يك حادثه يا حتي جابجايي رهبران احزاب كرد، چه بسا بر هم خورد و تمام رشته ها، پنبه شود، ولي حضور اوجالان كه از هر نظر در نزد كردها از محبوبيتي كم نظير برخوردار است، مي تواند مانع از آن شود. علاوه بر اين، همان گونه كه بسياري از تغييراتي كه در بسته اول اعمال شده، جنبه “هويتي” دارند، آزادسازي اوجالان، به خاطر هويت كاريزماتيك اش نزد كردها و نقش اش در مصالحه كردها، بسياري وزنه سنگيني نسبت به هر انعطاف ديگرتان براي كردها خواهد بود و بي شك او و سياستمداران ترك را كه به چنين مصالحه اي رسيدند، به شكلي مشترك جدي ترين كانديداي صلح نوبل خواهد ساخت. درضمن، آزادي زندانيان كرد، به خصوص روزنامه نگاران و كساني كه براي اظهارات شان و آزادي بيان، به زندان افتاده اند، بسيار در باورپذيري اصلاحات تان توسط مخالفان كليدي است و گرنه آن در حد خواسته هاي حزب اسلام گراي عدالت و توسعه ارزيابي مي شود كه براي ردگم كني، تغييراتي را در خصوص ساير اقليت ها نيز همراه كرده اند.
اما پيرامون حزب عدالت و توسعه تركيه بايد بگويم كه اين اصلاحات تاريخي و انعطافي كه در مقابل اقليت ها از خود نشان داديد (و البته نه در اين حدي كه اكنون پيشنهاد شده و در صورتي كه به توافق نهايي با نمايندگان احزاب و اقليت ها برسيد)، بهترين كارنامه اي است كه در تاريخ تركيه براي خود به جاي گذاشتيد و گرچه رشد اقتصادي مطلوب تان در يك دهه پيش باارزش است (و اقدامات تورگُت اوزال آغازگر اصلي اين توسعه ممتد تركيه نوين بود)، اما در غبار زمان آن به تدريج كمرنگ و حتي فراموش مي شود و اين تأمين حقوق اقليت هاست كه مي ماند. آن موفقيتي براي اردوغان نيز هست كه برخلاف لحن دستوري و انعطاف هاي رندانه اش در يك سال گذشته، اينك با طمأنينه و متين و البته اين بار تا حد زيادي با صداقت، اصلاحات اعمال شده را شمرد و حتي گفت كه اين ها همه قابل تغيير بيشتر و گفتگوست. از او چنين رفتارهاي پخته اي انتظار مي رفت و مي رود كه اميدوارم همين گونه تداوم داشته باشد و به نقش مسئولانه خود در منطقه و با همكاري كشورهاي عربي بازگردد. دو نكته بايد مورد توجه اردوغان و حزب عدالت و توسعه قرار گيرد. نخست دوپاره گي اجتماعي و فرهنگي تركيه شرقي و آسيايي با تركيه غربي و اروپايي است. آن اگر به شكلي مناسب جذب كليت تصميمات كشورتان نگردد، در آينده ابعادي جديد از قطبي شدن را شكل مي دهد. به نظر مي رسد، مطلوب ترين راه براي اين كه همواره با اكثريتي اندك، قطبي بر قطبي ديگر پيروز نشود و همواره تنها احزاب و دولت هايي در يك سوي اين قطب برنده نشوند، و طيف ديگر و مردم طرفدارشان مغبون نشوند، روش فدرال است و نه تغيير از نظام پارلماني به رياستي و حتي نظام رياستي مي تواند اين قطبي شدن را تشديد نيز بكند؛ چون در نظام پارلماني احزاب ناگزير به ائتلاف هستند و به همين سبب ناگزير به اتخاذ نظر احزاب ديگر تا با خروج شان دولت سقوط نكند. سيستم فدرالي هم به شما كمك خواهد كرد كه از قطبي شدن شرقي – غربي، آسيايي – اروپايي، لائيك – اسلام گرا، ترك – كرد، سني- علوي در كشورتان فاصله گرفته و در هر دوره اي كه قطب برنده (يك نيمه) بر سر كار است با اعتراضات مدني و متعدد از سوي قطب بازنده (نيمه ديگر) كه مي تواند بسيار براي تركيه بحران آفرين باشد (آن هم به شكلي مداوم) مواجه نشود و هم تنوعات و تفاوت هاي همه اقوام و اديان و تفكرات را در قالب ايالاتي مستقل در كليت قلمرو سرزميني و سياسي تان حفظ و در عين بالندگي گوناگوني هاشان جذب كنيد. علاوه بر اين، آن براي آينده رو به رشد و توسعه كشورتان و پيوستن تان به اتحاديه اروپا نيز كليدي است.
امروزه از سوي برخي از اسلام گرايان شنيده مي شود كه بهتر است پيوستن به اتحاديه اروپا را رها كرده و به ريشه هاي تاريخي و ارزشي مان برگرديم! واقعيت آن است كه اين ديدگاه بزرگترين تهديد برايتان است و نه تنها در راستاي برنامه هاي طراحان “كمربند سبز” و “خلافت اسلامي” است، كه براي شما و آينده تان، مضرر و حتي فاجعه است. فاجعه است، چون نگاه به گذشته، يعني پسرفت، عقب ماندگي و رشد تعصب و تحجر كه اينك در خاورميانه مي بينيد. معطوف شدن به ريشه هاي قومي و ديني تان از آن هم خطرناك تر است و نه تنها به نفع تان نيست كه حتي جاه طلبي هاي ملي گرايان و اسلام گرايان را در عمل محقق نمي كند كه منجر به اشاعه و تعميق قوميت گرايي و احساسات تند و كوري مي شود كه به تبعيض و جنون ملي و تعصب و تحجر قومي و مذهبي منتهي مي شود و شانس بياوريد كه به تجزيه تركيه منتهي نگردد؛ حتي اگر در ابتدا كمي تمايلات قوم مدارانه، منطقه و كشورتان را ارضاء كند. در مدينه فاضله گذشته تان، هيچ نيست مگر نوستالژي تاريخي كه همچون هر نوستالژي ديگري سرشار از دروغ هاي شيريني است كه به خود مي گوييم. اگر به جاي روياهاي نوستالژيك به اين واقعيت تاريخي توجه كنيد كه در امپراطوري اسلامي، بسياري از حقوق انساني همگان ناديده گرفته مي شد و سلاطين عثماني، خود را چنان مطلق العنان مي پنداشتند كه خود را نسبت به هر تصميمي در جان و مال و ناموس همگان مجاز مي شمردند و اگر امروزه همان سلاطين عثماني كه نام پل هاي مدرن تركيه را بر سرشان مي گذاريد (كه از دستاوردهاي دوران مدرن و سكولار تركيه اند، نه دوران عثماني ها) زنده بودند، بدون تعارف (و با پوزش) اگر ناموس هر يك از اسلام گرايان قلمروشان را مي خواستند، بايد دو دستي تقديم مي كرد و حتي اگر مخالفت مي كرد، تغييري حاصل نمي شد، جز آن كه اول سر به نيست مي شد و سپس ناموس اش را از دست مي داد!! (واقعيتي بس تلخ) حقوقي كه در تركيه به سوي مدرنيته پس از آتاتورك، بسياري از آن ها محترم شمرده شد و مابقي را رسالت نسل هاي امروز و فرداي شماست كه محقق كنيد. توجه كنيد كه هر ملتي همواره گذشته و تاريخ اش را با خود دارد، حتي اگر حافظه تاريخي اش را با خود نداشته باشد. شما از تاريخ گذشته تان مي آيد و خواسته و ناخواسته، آن با شما و در شماست، همان گونه كه ريشه ها و ارزش هاي گذشته تان نيز، اما اگر به همان معطوف شويد، در آن مي مانيد، در آن در جا مي زنيد و قطعاً عقب مي مانيد (اين ها حاصل تجارب ملل مختلف طي قرن هاست و كاري نيست كه كسي براي اولين بار انجام دهد تا نتيجه اش را نتواند از پيش دريابد؛ مثل ملاهاي نادان ايران كه به سبب بي سوادي و كله شقي و حتي خيره سري، تمامي اشتباهات فاجعه آميز گذشتگان را خود با آزمون و خطا تجربه كردند و تازه فهميده اند كه چه غلطي كرده اند)؛ در حالي كه بايد برعكس، مدام بدنبال تازه هايي باشيد كه در گذشته و تاريخ تان نبوده، اما به زودي آبستن اش خواهد شد و بخشي از هويت كسب شده جديدتان خواهد گشت و اين آينده بهتر را كه در روياهاي تركيه ديروز نيز نمي گنجيد، امروز براي نسل هاي آينده به هدف بدل سازيد.
از اين آرمان ها كه درگذريم، در عرصه عملگرايي نيز دورنماي روشن تان در همين حفظ هويت چندگانه تان طي عضويت در اتحاديه اروپا از يك طرف و نقش هاي مسئولانه در منطقه از طرف ديگر است. شما با حفظ هويت دوگانه آسيايي و اروپايي و پلي بين آن دوست (و منظور از پل تنها از منظر جغرافيايي نيست) كه مي توانيد بهتر از هر شرايطي ديگر منافع كشورتان را تأمين كنيد. تا زماني كه نقشي موثر و مسئولانه در منطقه بازي كنيد و بتوانيد در مقابل الگوهاي متحجر اسلامي، الگويي امروزين از اسلام عرضه كنيد كه نه با زندگي مدرن منافاتي دارد و نه در زندگي خصوصي مردم دخالت مي كند و مبلغ جهل و جنايت نيست، كه منادي انسانيت و حريت است، براي اروپا و غرب باارزش خواهيد بود (جداي از منافعي كه نفس اين راه درست براي شما داراست و اينك موضوع بحث مان نيست) و تا زماني كه پلي هستيد بين اروپا و تزريق آن بخش از هويت مدرن و اروپايي تان به آسيا و سياست هاي منطقه اي تعاملي و “نه معطوف به جاه طلبي” (و به دور از خواب هاي امپراطوري عثماني)، موفق و پيشرو خواهيد بود. به بيان واضح تر، راه درست، نه چسبيدن به هويت آسيايي صرف يا هويت اروپايي صرف تان است، كه توجه و پرورش و بهبود همزمان هر دو بعد از هويت تان در كنار يكديگر است كه متأثر از تعاملات كشورها و ملل منطقه و همسايگان است. عضويت در اتحاديه اروپا و پيوستن تدريجي تان -و اتفاقاً اگر عضويت تان كامل نباشد، چه بسا بتواند به شما كمك كند كه بهتر از پس بحران هاي اروپايي و فرار از آن ها برآييد؛ به خصوص بحران هاي اقتصادي آن. سياستمداران و روشنفكراني كه راه عضويت تركيه به اتحاديه اروپا را علارغم دشواري هايش در طول اين سال ها رها نكردند، كاملاً هم به اهميت بعد هويت اروپايي تان و هم تأثير عملي آن عضويت بر زندگي مردم و آينده تركيه آگاه بودند و شما نيز رسالت تاريخي تان اين است كه تا جاي ممكن آن را با صبر و گام به گام دنبال كنيد و خواهيد ديد كه به سبب دستمزد ارزان، كارگران ماهر و پشتكار مردم تان و ارتباط ويژه تان با آسيا و اروپا، به يكي از موفق ترين كشورهاي اتحاديه اروپا و موثرترين كشورهاي خاورميانه و منطقه بدل خواهيد شد؛ و باز تأكيد مي كنم، به دور از جاه طلبي كه تنها موجب انزواي تان خواهد شد.