اگر اشتباهات رئیس جمهور آمریکا از کسی مانند محمود احمدی نژاد سر می زد؛ آنگاه تمامی مردم، این خطاها را حمل بر خامی و نادانی و ندانم به کاری وی می نمودند. اما اگر شخصیتی مانند باراک اوباما رئیس جمهور کشور ایالات متحده آمریکا، که دارای چندین دانشنامه تحصیلی سیاسی است؛ مرتکب چنین خطاهای آشکاری بشود. باید با بیان چند جمله ناخوشآیند، استراتژی سیاسی او را مورد ملامت قرار داد؟ یا آنکه به دنبال ریشه هائی بود، که موجب روی دادن چنین اشتباهاتی شده اند؟ و یا دلائل دیگری در این رابطه را جستجو کرد؟!
در کارزار مذاکرات هسته ای، که یکی از مهمترین جلسات آن، بدون کسب هیچ نتیجه منطقی، در شهر مسقط پایتخت کشور عمان در حال خاتمه یافتن است؛ فقط یک نتیجه پنهان شده در لفاف مخفی کاری طرفین مذاکره کننده قابل بحث است. و این نتیجه، همان نکته ای است که بارها از پشت پرده سن یکی از تمسخر آمیزترین تئآترهای سیاسی دنیا، خودش را به نمایش گذاشته، ولی کسی به آن کوچکترین بهائی نداده است!
این نتیجه کاملا واضح و آشکار، پایان نداشتن و به انتها نرسیدن نشست هائی با عنوان ” مذاکرات هسته ای قدرتهای بزرگ جهان، با جمهوری اسلامی ” است! چون اگر صد سال هم به طول بی انجامد؛ باز همچنان نتیجه این خواهد بود؛ که کشورهای غربی مخالف با مجهز شدن حکومت اسلامی به سلاح های اتمی، و طرفهای مذاکره کننده از سوی رژیم آخوندی، چه در سطح وزرای امور خارجه کشورهای شرکت کننده در این نشست، و چه در سطح معاونین آنها، به تنها نتیجه ای که خواهد رسید، دریافت نمودن یک توضیح واضحات، از آغاز انجام شدن این مذاکرات تا کنون خواهد بود. و آن هم این است: ” مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 ، هرگز به هیچ نتیجه راضی کننده ای نخواهند رسید!
اصولا سران حکومت اسلامی، به هیچوجه در نظر ندارند که مذاکرات را به نتیجه ای قابل پذیرش از سوی طرفین این نشست ها برسانند. اگر چنین نبود؟ چرا باید در حالی که نشست پر اهمیت مسقط شکل می گیرد؛ قرارداد جدیدی مبنی با تأسیس نمودن چند نیروگاه اتمی دیگر با کشور روسیه را به امضاء برساند؟ بدیهی است که این امر، فقط از جانب مسؤلان رژیم اسلامی و خواسته ایشان نیست. ولادیمیر پوتین همواره در کمین نشسته، که تا در موقعیتی مقتضی، ضربه نهائی را بر شکار زبان بسته وارد کند؛ تا کشورش و برنامه های آتی آن را، از رقیب همیشگی شان جلو بیندازد؛ تا با یک تیر دو نشان را مورد هدف قرار بدهد!
در شرایطی که کشورهای قدرتمند غربی، با هسته ای شدن حکومت اسلامی مخالفت سرسختانه ای را پیگیری می کنند؛ و یکی از پیشنهادهای دائمی آنها به سران جمهوری اسلامی، محدود نمودن مراکز اتمی ایشان است. بستن قرارداد ایجاد تأسیسات اتمی جدید در ایران با آخوندها، چه معنائی جز این خواهد داشت؛ که در قمار استیلا یا عدم استیلای آمریکا در خاورمیانه، پوتین سعی زیادی می کند، که نتیجه برد را به خودش، و نتیجه باخت را به رئیس جمهور آمریکا اختصاص بدهد؟!
مسائلی که در منطقه خاورمیانه رخ داده و می دهند؛ رویکردهائی می باشند، که آمریکا مایل است در برطرف کردن آنها نقش سازنده ای داشته باشد. این امر کار حضور آمریکا در این بخش از جهان را، چنانچه بخواهد درست عمل بکند مشکل تر می نماید. چون واقعیت این است، که ایالات متحده در منطقه خاورمیانه با انتخابی بسیار مشکل روبرو است. زیرا باید هم منافع خودشان را تثبیت و حفظ کنند؛ و هم آرامش و ثبات را به منطقه باز گرداند!
اما با قمار بدون برد آقای اوباما، که از بدو ریاست جمهوری اش در آمریکا، همواره روش دیپلماسی غیر مستقیم را، در ارتباط با مواجهه با ایران و سوریه به رهبری خامنه ای و بشار اسد، از هر روش دیگری مؤثرتر می دانست. اما پس از سالهای ریاست ایشان در دو دوره ای که بدان اشتغال دارد؛ تا حدود زیادی اشتباه بودن این روش به اثبات رسیده است. چون فراموش کرده بود، که همواره نتیجه هر قماری باخت است؛ حتی اگر قمارباز برنده هم بشود!
محترم مومنی