بعضی ها مانند آقای حسین باراک اوباما رئیس جمهور دموکرات ایالات متحده، با ژست های دیپلماسی مآبانه، خود و دولت شان را در مقابل یلان دو مجلس سنا و نمایندگان کشور خویش، پاسخگوی همه عواقبی خواهند نمود؛ که بعدها از نتیجه به دست آمده از مذاکرات هسته ای با رژیم آخوندها نصیب شان خواهد شد. اکنون مرادشان این است، تا در رهگذر توافق با سران حکومت آخوندی، برای مهار نمودن فعالیت های اتمی ایشان، ضمن آنکه مدتی طولانی، کارهای تمام خبرگزاری های جهان را، به گزارش های جنجالی نتیجه مذاکرات قرار بدهند. نام نیکوئی هم از کارنامه عملکردهای خود و دولت اش، در دو دوره ریاست جمهوری در آمریکا، در دفتر تاریخ این کشور ثبت نماید!
در این رابطه چقدر موفقیت نصیب وی و همکاران او خواهد شد؛ سخنی است که خیلی هم نیاز به صبر کردن و انتظار کشیدن ندارد. چون در حالی که دو دزد بر سر مالی که به سرقت برده بودند؛ با یکدیگر مشاجره می کردند، و بر سر تقسیم نمودن آن به جان همدیگر افتاده بودند. دزد سوم از این موقعیت به نفع خودش استفاده کرد؛ و جنس دزدیده شده را سرقت کرد و با خود برد!
امروز خبر بسیار مهمی در جهان مخابره شد؛ که مفهوم آن یکباره ضرب المثل ” دو دزد با هم دعوا می کردند، دزد سوم مال شان را زد و برد ” به یادم آمد. خبر مورد نظر مربوط می شد به بازگشائی دوباره دفتر نمایندگی بریتانیای کبیر در ایران. فکر می کنم که این خبر، بسیاری از سیاستمداران برجسته دنیا را هم شگفت زده نموده باشد. زیرا در حالی که مردم گیتی، بی صبرانه منتظر بودند؛ که به زودی پس از به تصویب اکثریت رسیدن، توافق جامع هسته ای در کنگره ایالات متحده و مجلس شورای اسلامی در ایران، خبر افتتاح مجدد سفارت آمریکا در ایران را بشنوند؛ گزارش ناگهانی بازگشائی دوباره سفارت انگلیس در ایران، برق ده فاز را به جان آنها انداخت!
شاید سخنان اخیر خامنه ای، که خیلی محکم و پر صلابت هم بیان نموده بود؛ حاکی از دلگرمی وی به موضوعی بود که امروز خبرش در همه جا انتشار یافت. رهبر جمهوری اسلامی اخیرا گفته است: ” آمریکائی ها می خواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در آمریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست؛ وسیله ای برای نفوذ در ایران بسازند. ما این راه را قاطعانه بسته ایم. و با همه توان بالای خود، اجازه نفوذ اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی، و یا حضور سیاسی در ایران را به آمریکائی ها نمی دهیم. ” !
هر رویدادی در این جهان بزرگ، به هر شکل و با هر معیار و یا هر موضوع و هدفی که طرح و اجرا بشود؛ هم موافقانی خواهد داشت و هم مخالفانی، که در بخشی از آن و یا با همه اش، با همدیگر توافق و یا اختلاف نظر داشته باشند. مخصوصا اگر آن امر خاص، کلیت ویژه ای را در بر بگیرد؛ تا جائی که طیف وسیعی از دنیا و ساکنان آن را هم، مشمول شرایط مثبت یا منفی خودش بنماید؛ مدت های طولانی، بیشتر مباحث مربوط به آن، در میان همگان جاری و مطرح می ماند. این وضعیت تا زمانی ماندگار است، که موافقان و مخالفان آن مسأله، ناگهان با امر تازه ای مواجه بشوند؛ که همه موضوعی که آنها بر سر آن به مشاجره لفظی پرداخته بودند؛ را تحت الشعاع خودش قرار بدهد!
به دلیل اهمیت زیادی، که موضوع مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی با 1+5 در اجتماع جهانی یافته است؛ قابل پیش بینی بود، که این مورد نیز موافقان و مخالفان خودش را داشته باشد. در باب مذاکرات هسته ای پنج به علاوه یک با مذاکره کنندگان از سوی آخوندها، و نتیجه حاصله از آن نیز چنین اختلاف نظرها و یا توافقاتی پدید آمده است. با آنکه بررسی آنها هیچ لزومی نداشته و ندارد؛ اما برخی از دیدگاه ها، به ویژه نظریات مسؤلان ارشد کشورهای شرکت کننده در این نشست ها، آنقدر جالب توجه هستند، که بررسی آنها خالی از حسن نیست!
نوشتم ” حسن ” ، نه به آن معنی که به توافق رسیدن آنها و نتیجه ای که از آن به دست خواهد آمد؛ و یا دوباره گشائی دفتر نمایندگی پیر استعمار در ایران، در بر گیرنده محسناتی برای مردم ایران و مملکت ما خواهد بود. بلکه ” حسن ” آن در این است، که آن دسته از مردمی در گیتی، به ویژه هم میهنان ما در سراسر جهان، که از چنین رویدادی(به توافق رسیدن آخوندها با 1+5 و بخصوص با آمریکا)، اظهار شادمانی و طرب می کردند و می کنند. شاید در اثر شنیدن حرف های روز دوشنبه 26 امرداد 1394 خورشیدی خامنه ای، و در بوق و کرنا رفتن خبر امروز 20 آگوست 2015 میلادی، که بشارت می دادند به زودی سفارت انگلیس در ایران باز گشائی خواهد شد. دست کم چند لحظه بنشینند و با خودشان یک جلسه یک نفره تشکیل بدهند. چرا فقط سه روز پیش از انتشار افتتاح دوباره سفارت انگلیس در ایران، خامنه ای با چنان لحن تندی به آمریکائی ها(که مقصود وی اوباما و هیأت مذاکره کننده از سوی او بودند) می تازد و به آنها چنین اولتیماتوم شدیدی را می دهد؟!
نگوئید، باز هم سخنان ” دائی جان ناپلئونی ” را مطرح می کنیم. خودتان به این امر با دقت بیشتری توجه بفرمائید: ” آفتاب آمد دلیل آفتاب ” زیرا خبر امروز، خود دلیل آشکاری بر پنهانکاری های انگلیسی ها دارد. جز این نیست که در امر سیاست و سیاست گزاری، هیچیک از دولتمردان دنیا، هنوز به گرد پای این کفتار پیر هم نمی رسند. در حالی که همچنان با مذاکره کنندگان همسو بودند و آنها را همراهی می نمودند؛ در خفا با سران حکومت ننگین اسلامی، که ” هم از توبره می خورد و هم از آخور” مراوده های آنچنانی داشته اند. چون که آقای اوباما و همکاران او، طفل نوپای حکومت سلطنتی انگلیسی ها هستند؛ و به قول معروف هنوز بسیار کوچک اند. از خیلی وقت پیش تر، هر یک از این دو کشور، در یک مسابقه سیاست گزاری جهانی شرکت مستمر داشته و دارند. نتیجه به حساب آمده این مسابقه برتری جوئی، فعلا یک به صفر به نفع انگلیسی ها تمام شده است. حال از این پس آمریکائی ها چه هنری از خود نشان خواهند داد؟ خدا آگاه است!
محترم مومنی