آقای اوباما در روز دوشنبه نهم فوریه، هنگامی که به اتفاق خانم آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان فدرال، در شهر واشنگتن در یک نشست خبری شرکت نموده بود. با اشاره به چگونگی پیشرفت در مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی بیان کرد؛ چنان سخن گفت که گوئی این نشست ها در حال به پایان رسیدن است؛ وی گفت که توافق دائمی با ایران، در شرایطی است که اکنون تهران باید تصمیم نهائی را بگیرد. انتشار خبرهای مبنی بر سخنان رئیس جمهوری آمریکا موجب گشت؛ که مقامات ارشد رژیم آخوندی در ایران، با تأکید بر اینکه حکومت اسلامی، گامهای لازم را در مذاکرات هسته ای با قدرتهای بزرگ جهان برداشته است. می گویند اکنون نوبت آمریکاست که قدم های بعدی را بردارد!
شیخ حسن روحانی هم در باره اظهارات همتای آمریکائی خودش، واکنشی نشان داد. او در روز سه شنبه در این ارتباط گفته که ایران در مذاکرات، گامهای لازم را برداشته است؛ اکنون نوبت طرف مقابل است که فرصت را مغتنم بشمارد. این عبارت بیان شده از سوی رئیس جمهور حکومت اسلامی ” فرصت را مغتنم بشمارد ” و آن عبارتی که رئیس جمهور آمریکا، قبل از روحانی بیان نموده بود ” اکنون تهران باید تصمیم نهائی را بگیرد ” ؛ در عین حالی که بسیار به هم شباهت دارند؛ معنای خاصز را نیز در نظر می گیرند. این دو سخن، مانند تعارفاتی است، که ما ایرانیان، هنگام ورود به جائی یا خروج از آنجا، به کسی که همراه با ما می باشد می گوئیم: ” اول شما بفرمائید ” و در پاسخ از آن فرد می شنویم: ” امکان ندارد که من پیش از شما داخل یا خارج بشوم ” !
با آنکه بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی، به اظهارات حسن روحانی اشاره نموده و آن را تجزیه و تحلیل می کنند؛ اما چون فقط به سخن رئیس جمهور رژیم آخوندی بسنده نموده اند؛ و به گفته های رئیس جمهوری آمریکا در این باره توجه کامل را نداشته اند. به نظر می رسد، فراموش کرده اند، که چنین سخنانی می توانند دو خاستگاه داشته باشند. یا صرفا یک تعارف سیاسی میان ایشان باشد؛ و یا در حال چانه زنی دیپلماسی می باشند. که تا به یاد طرف مقابل بیاورند: ” آقای فلانی قولتان فراموش نشود.” و یا به نتیجه ای که خودشان از آن باخبر می باشند؛ و مورد رضایت دو طرف نیز هست رسیده اند. اما هیچیک شهامت علنی کردن آن را ندارند، و انجام شدن این امر را به یکدیگر پاس می دهند!
وقتی اوباما می گوید ایران باید تصمیم نهائی را بگیرد. به آن می ماند، که آمریکا یا همگی گروه پنج بعلاوه یک، پیشنهاد بسیار مهمی را به مذاکره کنندگان هسته ای جمهوری اسلامی داده اند؛ و منتظر تصمیم نهائی سران حکومت اسلامی، جهت پذیرفتن یا عدم پذیرفتن آن پیشنهاد هستند. و یا گفته حسن روحانی، که معتقد است طرف مقابل فرصت را مغتنم بشمارد. در ذهن تداعی می شود، که او در حال تأکید نمودن به قدرت های بزرگ مذاکره کننده است؛ که فلان امری که به شما قول داده ایم را دست کم نگیرید؛ پس پیشنهاد ما را هم بپذیرید، تا چنین فرصتی را مغتنم شمرده باشید!
مایلم در اینجا به شیخ حسن روحانی بگویم- آقای رئیس جمهور، آنها همه فرصت ها را به موقع مغتنم می شمارند. شما بروید تنبان جمهوری اسلامی تان را بالا بکشید؛ که دارید هم چوب را می خورید و هم پیاز را. آنها در سال نکبت آفرین 57 فرصت را مغتنم شمرده بودند؛ که در نهایت نامردی، حکومت پیشین ایران را برداشتند؛ و جمهوری جنایتکار اسلامی شما را جایگزین آن نمودند. آنها، هنگامی که سولیوان در حال موش دوانی در حکومت پادشاهی پهلوی بود؛ با همکاری و همفکری های مامان الیزابت شان، و بقیه سران وقت همین پنج قدرت بزرگ دنیا، شور انقلابی ابلهانه را، بر سر مردم ساده انگار ایران انداختند؛ تا نوکرانی همانند شما را، چنین مستبدانه بر سر ملت ایران آوار نمایند؛ تا هر چه بیشتر و بهتر، دارائی های همین ملت ناسپاس را، از طریق نوکری که خودشان به او قدرت بخشیدند چپاول کنند!
اکنون که شما نیز رندی ذاتی تان را به ارباب نشان داده اید؛ چون تصمیم گرفته اند، که تاریخ مصرف شما را هم پایان بدهند. یازده سال است، که با همین روش ” دیپلماسی = چانه زنی ” ، در حال کنار آمدن با شما می باشند. چه با آنها راه بیائید و چه نه؟ فاتحه تان خوانده شده است. برای سیای آمریکا، که کم و بیش به مدت بیست سال، جهت براندازی حکومت پهلوی نقشه می کشیدند؛ کاری ندارد که حکومت ننگین اسلامی شما را نیز، با انداختن همگی تان به جان یکدیگر، از حیطه اعتباری که فقط خودتان برای حکومت تان قائل می باشید؛ به حضیض ذلت و نابودی بکشانند؛ و از صفحه روزگار خارج تان کنند!
محترم مومنی