حسن روحانی رئیس جمهور رژیم جنایتکار اسلامی، در آستانه سفر به نیویورک، در گفتگوئی با خبرنگار شبکه تلویزیونی ان بی سی آمریکا، اعمال تروریستی جنایتکاران گروه وحشی دولت اسلامی، بخصوص بریدن سرهای دو خبرنگار آمریکائی و یک امدادگر بریتانیائی را، بی شرمانه و ناقض اصول اسلامی دانست. الزاما باید در همینجا از ایشان سؤآل بکنیم: ” آیا مرطوب کردن اندام زندانیان سیاسی در شکنجه گاههای جمهوری خبیث اسلامی، و شلاق زدن به پا و کمر مرطوب آنها که بیشتر ورم بکند و دردناک تر باشد؛ و بلافاصله بعد از این کار شنیع، واداشتن ایشان به دویدن بر روی جاده ای شنزار، که درد پای شان بیشتر نماید؛ و از پشت تیراندازی کردن به سوی آنها، که از ترس اصابت نمودن تیر به خودشان، با پاهای تاول زده از ضربات شلاقها، از روی آن شنزار که دردشان را تشدید می نماید سریع تر بدوند که کشته نشوند. و دهها مورد مشابه دیگر، با اصول اسلامی حکومت بی اخلاق و عاری از منطق و جانی جمهوری آخوندی شان هیچ تناقضی ندارد “؟!
روحانی در مصاحبه با ان بی سی، ضمن آنکه عملیات ضد بشری داعش را قویّا محکوم می کرد؛ ائتلاف تحت رهبری آمریکا، جهت مبارزه با داعش را نیز ” مضحک ” دانست. وی توضیح داد که از نظر ارکان دین و فرهنگ اسلامی، قتل یک انسان بی گناه به مثابه کشتن کل بشریت است. باز هم از آقای رئیس جمهور بپبرسیم: ” آیا بر اساس همین توضیح خودشان، رژیم منحط اسلامی ایشان و حکومت پلیدشان، تا کنون از بدو تشکیل تا زمان مصاحبه وی با ان بی سی، چند هزار بار کل بشریت را به کشتن داده است؟! ”
البته باید بدانیم، که سخنان او و پاسخ هائی که به خبرنگار ان بی سی داده است؛ می تواند دارای چند جنبه باشد. مطرح نمودن خودش به عنوان یک آخوند روشنفکر و مطلع، که دیدگاهی سوای سایر مسؤلان جمهوری اسلامی داشته باشد؛ نمایش برتری دادن خودش بر سایر سران رژیم، و صد البته مضحک دانستن ائتلاف به رهبری آمریکا، برای مبارزه با داعش، فقط و فقط به خاطر عدم دعوت نمودن ازایشان، برای شرکت در اجلاس کشورهائی که در این ائتلاف حضور دارند است!
شیخ حسن روحانی، همچنین با انتقاد از باراک اوباما، به خاطر عدم اعزام نیروی زمینی آمریکا به عراق برای سرنگونی داعش، ” شکست دادن تروریست ” را بدون ” فداکاری و سختی ” به پرسش کشید. با اینکه ممکن است مطرح ساختن چنین پرسشی فقط جنبه اظهار فضل و کمال داشته باشد؛ می توان ارسال این ” سیگنال ” چند معنا را، یاد آوری کننده مفیدی هم برای دو گروه خاص دانست. دسته اول رؤسای کشورهائی می باشند که با رژیم اسلامی در ایران، چه در زمینه فعالیت هسته ای آنها، و چه در رابطه با مسائل دیگر مخالفت دارند است. ولی دسته دوم، مخالفان داخلی جمهوری اسلامی، به ویژه مردم ایران می باشند؛ که باید این پیام را دست کم و بی اهمیت نگیرند؛ و از خطی که رئیس جمهور به آنها می دهد پیروی بکنند!
بدیهی است که برخی بگویند، روحانی چرا باید به طور غیر مستقیم چنین پیامی را ارسال نماید؟ در شرایط کنونی بعضی از مسؤلان حکومت آخوندی که منطقی تر از بقیه ایشان می اندیشند؛ تردیدی ندارند که عمر رژیم شان به سر آمده؛ و مدت زیادی به پایان رسیدن استبداد آخوندی در ایران نمانده است. اطلاعات شخصی روحانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. شاید که او مایل است، در آخرین روزهای عمر ننگین این خودکامگی ها، نسبت به بقیه آنها، چهره وجیه تری به خودش بدهد؛ و از بار گناه خویش بکاهد!
با هر دید و پنداری که سخنان اخیر حسن روحانی را تعبیر نمائیم؛ با توجه به رویدادهای رخ داده در این جمهوری، از زمان به ریاست رسیدن او تا این زمان، در بعضی از موارد به گونه ای ملموس اما غیر مستقیم، ضد بیانات رهبر شان را به کار گرفته؛ و با این روش به دیگران چنین رسانده، که در هیچ زمینه ای با سید علی خامنه ای، اتحاد نظر و هدف مشترکی ندارد. اگر تعبیری جز این موجود باشد، باید در شناخت سیاست های حکومت اسلامی دارندگان چنین دیدگاه هائی شک نمود. چون این را نمی دانند که سرانجام، برای بی خاصیت کردن ” تز ” حاکمیت جمهوری اسلامی، یک ” آنتی تز ” موجود درون رژیم هم به خواستاران سرنگون شدن این جانیان کمک خواهد کرد!
چنانچه چندی پیش در خبرها نیز آمده بود؛ که آیت الله یزدی از مراجع مدارس علمیه قم، از موافق بودن تعدادی از طلبه های حوزه های علمیه، با حاکمیت یک حکومت ” سکولار ” در ایران، دچار وحشت زیادی گردیده است!
محترم مومنی