وکیل محمد ثلاث همزمان با درخواست اعاده دادرسی، فایل صوتی از اظهارات موکلش در توییتر منتشر کرد که در آن، با رد اتهامات و تاکید بر بیگناهی، اظهارات و اعترافات قبلیاش درباره مسوولیت قتل را ناشی از شکنجه و ضرب و جرح شدید، گیجی حاصل از ضربات و مصرف متادون توصیف میکند.
در فایل صوتی که زینب طاهری روز دوم خرداد در توییترش منتشر کرده، محمد ثلاث از اتوبوس دومی صحبت میکند و میگوید: « من بیگناهم، دو تا اتوبوس بوده است. من راننده اتوبوسی که آدم کشته است نیستم، من آدم کش نیستم، من مورچه را هم نمی کشم. ماشین من سالم بوده است و گلوله ای به من نخورده است. تمام اینها صحنهسازی نیرو انتظامی است، من پشت اتوبوسی که آدم کشته نبوده ام، آن اتوبوس دیگری بوده که آدم کشته است.»
محمد ثلاث، درویش گنابادی و راننده ۵۱ ساله ساکن بروجرد که در جریان حمله پلیس و لباس شخصیها به دراویش گنابادی در سیام بهمن ماه ۹۶ و به اتهام حمله با اتوبوس به سه مامور پلیس و قتل آنان بازداشت شد، در فرایندی شتابزده ، طی یک ماه و نیم حکم اعدامش (قصاص) صادر و در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شده است.
محمد ثلاث درباره دلیل مطرح کردن این موضوع پس از دادگاه، میگوید از ترس شکنجه و مرگ در دادگاه نمیتوانسته به خوبی از خود دفاع کند: «اگر در دادگاه اول از خودم دفاع می کردم مرا می کشتند، می ترسیدم که بگویم، در پاسگاه دو ساعت مرا زدند، ولی من «یک کلمه» گفتم که من نبودم. گفتند بزنیدش تا بمیرد و بگویید در درگیری کشته شده و من سعی می کردم که کج دار و مریز با نیروی انتظامی رفتار کنم که فقط مرا نکشند تا حرفم از نیروی انتظامی به بیرون برسد.»
این درویش گنابادی محکوم به اعدام میگوید او در روشنایی روز بازداشت شده اما زمان حمله اتوبوس مرگبار در تاریکی است: « دوتا اتوبوس بوده و زمانی که من بازداشت شدم هوا کاملا روشن بوده، در صورتی که در فیلمی که از اتوبوس گرفته اند و به من نشان دادند هوا کاملا تاریک است.
تمام اینها صحنه سازی است، فیلم را از هفت طبقه گرفته اند ولی روی آن صداسازی کرده اند که از یک متری است.»
محمد ثلاث که گفته میشود قرار است حکم اعدامش به زودی اجرا شود، خود را بیگناهی خواند که در زندان ماندگار نیست و آزاد میشود چرا که «سر بیگناه بالای دار نمیرود.»
به گزارش کمپین حقوق بشر در ایران؛ آقای ثلاث با برشمردن شکنجهها و جراحتهایی که درمان نشده باقی مانده، تقاضا کرد پزشکی قانونی او را معاینه کند چون حافظه و بیناییاش کاملا ضعیف شده است: «۱۷ قسمت از سرم را با باتوم شکستند، مغز سرم داغون شده، دچار سرگیجه می شوم، حافظه ام را از دست داده ام، من اشعار مولانا و شمس و حافظ را از حفظ داشتم، ولی الان چیزی به یاد نمی آورم. تقاضا دارم مرا به پزشک قانونی ببرند و معاینه چشم و «سی تی اسکن» کنند، چشمانم واقعا نمی بینید، و دائما دچار سرگیجه می شوم.»