امر به معروف زبانی، امر به معروف عملی !

0
157

در فرهنگ اصیل پارسی معمول این است، که دادن اندرز و پند به دیگران، از سوی کسانی صادر بشود، که دست کم میان سال باشند و مجرب. این بدان مفهوم است، که فرد گیرنده نصیحت، با توجه به سن و سال اندرز دهنده، بر تجربه داشتن وی تردید نکند؛ و پند او را با طیب خاطر و از صمیم دل پذیرا باشد. یکی از اصطلاحاتی که جهت اشاره به آدمهای مسن مورد استفاده قرار می گیرد؛ این است که به آنها ” دنیا دیده ” می گویند. دنیا دیده کسی است، که در طول عمر خویش موارد بسیاری از بد و خوب های زندگی را تجربه نموده است؛ و آسان تر از افراد جوان می تواند، نتایج حاصل گشته از یک کار انجام یافته را، تجزیه و تحلیل و حلاجی کند. این گروه از آدمها، اگر هم لازم باشد، که مورد خطائی را به انجام دهنده آن اشتباه تذکر بدهند؛ به خوبی می دانند، که از چه روشی استفاده کنند؛ و با چه نوع الفاظی این مهم را به انجام برسانند!

از پس از روی دادن بدترین پیشآمد تاریخی در کشور باستانی ما، و بعد از شکل گرفتن یک کودتای مذهبی – سیاسی در کهن دیار ایرانزمین، و استیلای مصیبت جانگداز حاکمیت رژیم آخوندی بر ما و مملکت مان، و جایگزینی مشتی حیوانات آدم نمای دین محور، به جای انسان های شریف و ایراندوستی، که در نظام حکومتی پیشین در ایران، دست اندر کار اداره نمودن مرز پر گهر این سرزمین اهورائی بودند. قوانین بشری و مقررات برخاسته از رعایت حقوق انسانها در کشورمان، دستخوش دگرگونی های زیادی شدند؛ و بسیاری از آنها جای خودشان را، به قوانین عصر حجری و ضدبشری آئین قتل محور اسلام ناب محمدی دادند!

برشمردن همه دگرگونی های پدید آمده در این رابطه، در این مختصر نمی گنجد؛ و نیاز به تهیه متن طولانی تری دارد. اما از آنجائی که در برهه کنونی، و بر مبنای رخدادهای آزار دهنده فراوان در ایران اشغال شده، ناگزریم که یکی از رایج ترین و ملموس ترین و مهمترین این رویدادهای شوم را مورد بررسی اجمالی قرار بدهیم. یکی از مواردی که در دین اسلام، و بخصوص در میان گروندگان به مذهب تشیع این آئین، به روابط اجتماعی مردم ارتباط می یابند؛ و تعدادشان هم بسیار زیاد هستند؛ مورد تحلیل قرار داده؛ و به بررسی آن بپردازیم. اما در میان همه اینها، مسأله تذکر دادن به خطاکاران درون اجتماع، بیش از بقیه آنها شایع و رایج است. که متأسفانه مضرات فراوانی را هم برای مردم ایران به وجود آورده اند؛ و سبب ایجاد اختلالات روحی – روانی ایرانیان نیز گشته اند!

در سراسر گیتی، البته غیز از کشورهای مسلمان نشین، و ممالکی که حاکمان آن به دگماتیسم مذهبی مبتلا می باشند؛ آزادی های فردی و اجتماعی برای ساکنان آن سرزمین ها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نوع پوشش و آرایش و رفتار اجتماعی مردم آنها، از موارد کاملا خصوصی ایشان تلقی می گردند؛ و فقط به خود آن افراد مربوط می شوند؛ که با چه وضعیت ظاهری به درون اجتماع آمد و شد بکنند. ولی همانطوری که همه می دانند؛ این امر مهم در کشور آخوند زده ایران، رعایت که نمی شود بماند؛ بلکه دستآویز مهلکی برای آزار دادن به مردم شده؛ که به وسیله این ابزار، بیش از پیش به اذیت کردن شهروندان ایرانی بپردازند!

از جمله این نادیده گرفته شدن حقوق انسانها، نزد مسؤلان حکومت واپسگرای اسلامی، تذکرات نابجای دینمداری بی منطق و خرافه پرستانه به دیگران است. تا جائی که این امر را، وسیله ای برای ایجاد ترس و وحشت در میان مردم نیز کرده اند. آنهائی که به این امور ضد بشری می کوشند؛ استدلال شان این است، که این مورد در قرآن آمده است. اما از آنجائی که مردم به زبان عربی که قرآن با آن نوشته شده تسلطی ندارند؛ ترجمه ناصحیح سرفصلها و آیات آن را می خوانند و فرا می گیرند. این ترجمه ها لغت به لغت است، و خواننده غیر عرب آنها، جملاتی را که جنبه اصطلاح و ضرب المثل را دارند؛ درک نمی کنند و نمی فهمند!

می گویند امر به معروف( تذکر به انجام دادن اعمال خوب ) و نهی از منکر( تذکر به دوری جستن از کارهای بد ) در قرآن آمده است. اما نمی گویند که این تفسیرهای شخصی مترجمان قرآن، که بیشتر ایرانی و افغانی و پاکستانی می باشند؛ مواردی هستند که مفسر، با توجه به رأی شخصی و برداشت فردی خودش، آن را ترجمه و تفسیر به رأی نموده است. زیرا آنچه که در قرآن مربوط به دو موضوع امر به معروف و نهی از منکر می گردد؛ ارتباط می یابد به تبلیغ دین اسلام نزد پیروان ادیان دیگر، و آشنا کردن آنها با آئین اسلام، و جلب و جذب دیگران به سوی این دین بوده است. نه آنکه هر کسی به خودش اجازه بدهد، که به تمام مردم، برای نوع پوشش و آرایش و سایر مراوده های اجتماعی ایشان تذکر بدهند!

نمایندگان مجلس آخوندی، که بعد از ماجرای اسیدپاشی ها بر شهروندان اصفهانی، که از سوی کارگزاران جمهوری منفور اسلامی، به این کار شنیع جنبه امر به معروف و نهی از منکر را داده اند؛ در آخرین جلسه خودشان در مجلس آخوندی، مورد عجیبی را به رسمیت شناخته، و آن را به تصویب هم رسانده اند: ” ارائه مجوز به کسانی که امر به معروف زبانی می کنند. “! از این مصوبه و تصمیم نمایندگان مجلس معلوم می شود؛ که اصولا این کارها( امر به معروف و نهی از منکر)، صد در صد به دو نوع تقسیم می شوند؛ که ما تا کنون نمی دانستیم. اما نمایندگان مردم در مجلس، به این موضوع اذعان دارند؛ که اینها دو نوع می باشند. 1- امر به معروف زبانی  2- امر به معروف عملی !

نوع اول نیاز به تخصص داشتن ندارد. یعنی هر ” ننه قمری ” می تواند و اجازه دارد؛ که در هر شرایطی به دختر و پسر جوان شما، به همسرتان و ….. دستور زبانی بدهد؛ که آنها چه بپوشند و چگونه وارد اجتماع بشوند. چنانچه فرزندان و همسران و … شما به دستورات زبانی ” آمران به معروف و ناهیان از منکر ” توجهی ننمایند و بدان عمل نکنند؛ آنگاه موقع به کار گرفته شدن نوع دوم آن، یعنی امر به معروف عملی پیش می آید. در این نوع امر به معروف، نوکران و مزدوران سران ریز و درشت حکومت اهریمنی اسلامی، افرادی را به استخدام خویش در می آورند؛ و به آنها مجوز عملی می دهند. که تا بدون استفاده کردن از زبان شان، دست های شوم خویش را به کار بگریند. و ظرف محتوی اسید سوزاننده را، از زیر لباس خویش بیرون آورده، و بر چهره لطیف و زیبای زنان و دختران ایرانی بپاشند!

محترم  مومنی

مقاله قبلی«ماهی و گربه» ایرانی برگزیده استرالیایی‌ها
مقاله بعدیموج جدید اقدامات سرکوبگرانه علیه زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.