امروز ساعت دو بعد ازظهر، وزارت اطلاعات؛ نوشتاری از محمد نوری زاد

0
300

محمد نوری زاد منتقد نظام در تازه ترین نوشتار و روزنوشت خود می نویسد:

نمی دانم ” برادران ” امروز با من چه خواهند گفت. شاید بگویند: رویت را کم کن برو بچسب به زندگی ات. یا بگویند: بیا، این وسایل و ابزار کارت، بردار و برو. یا بگویند: این آخرین اخطار است وگرنه ما می دانیم وتو! یا ازهمانجا به جایی که خودشان تدارک دیده اند ببرندم. یا نه، بگویند تو که اینقدر اینجا را دوست داری بیا به جمع خود ما بپیوند و با خود ما کارکن. چه می دانم! احتمالش هست. چرا که در قاموس ” برادران” هر کاری شدنی است. و هر حرفی نیز امکان رد و بدل شدن دارد. من اما خواسته هایم مشخص و بی اعوجاج اند. به آنها می گویم:

یک: کامپیوترها و وسایل کاری ام را پس بدهید. صحیص و سالم. و بی کم و کاست. اگر ناقص باشند تحویل نمی گیرم. و اگر محتوایشان نیز پاک شده باشد تحویل نمی گیرم.

دو: مسئله ی ممنوع الخروجی من و همسر و فرزندم را حل کنید.

سه: ممنوع الفعالیت بودن مرا مرتفع کنید. کار هیچ، معامله هیچ، به یک گالری بنویسید من بتوانم آثار هنری ام را درآنجا به نمایش بگذارم.

چهار: یک درخواست دیگر: بازجوی بی ادب وفحاش و بزن بهادر مرا بیاورید من یک نیم نگاهی به قد و بالایش بیندازم.

پس بقیه ی زندانیان چه؟ خودشان؟ اموالشان؟ میرحسین؟ همسرش؟ کروبی؟

می گویم: من فعلاً سرم بکار خودم است. هنر بکنم همینها را پیگیری کنم و پس بگیرم. داستان دیگران بماند برای حرکت های بعدی. یا با خودشان یا خودم به تنهایی. راستی، اگر فردا ساعت دو رفتم و باز نیامدم، شما اجازه ندهید چراغی را که در این مُلک روشنایی گرفته، به مزبله اندازند.

محمد نوری زاد

بیست و چهارم دیماه نود و دو – تهران