تردید ندارم، که شنیدن این خبر: ” قطع شدن چهارده اصله درخت، و تخریب بنای تاریخی < سعدآباد > به دستور مسعود سلطانی فر، رئیس سازمان میراث فرهنگی ” نزد کسانی که نسبت به این سرزمین اهورائی، سرشار از عرق ملی و میهن پرستی می باشند؛ بسیار حزن انگیز و ملال آور خواهد بود!
این کار غیرانسانی، که اخیرا درون ایرانی که با حاکمیت رژیم سفاک آخوندهای ضد ایرانی و تازی تبار انجام گرفته است؛ ابتدا به وسیله معاون خدمات شهری شهرداری تهران تأیید شده بود. و تا کنون در همین مدت کم، چندین بار مورد تأیید یا تکذیب تعدادی از مسؤلان مربوطه، و برخی از صاحبنظران نیز قرار گرفته است؛ سرانجام توسط سرهنگ کربلائی، فرمانده یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی حکومت جانیان اسلامی در ایران رسانه ای گردیده، و تردیدها در این رابطه را خاتمه داده است!
بدیهی است که این خبر تأسف بار و خشم انگیز، بتواند هر ایرانی غیرتمند و میهن پرستی را، به شدت اندوهگین و عصبانی نماید. اما اگر افرادی که مدعی ایرانی بودن هستند، و چنین امتیازی برای خودشان را، در بوق و کرناهای متعددی هم نموده و می کنند؛ در این باره هم مانند موارد مشابه دیگر، سکوت اختیار کنند. و از کنار این مورد هم با بی تفاوتی عبور نمایند؟ با پوزش بسیار باید به آنان گفت: ” شما نه تنها ایرانی نیستید؛ بلکه در انسان بودن تان نیز می توان شک کرد.”!
این امر شنیع و ضد میهنی، که توسط مسعود سلطانی فر، رئیس بی وطن و ایران ستیز و نادان سازمان میراث فراهنگی رژیم بی تمدن و اهریمنی آخوندی، دستور شفاهی آن به مأموران سازمان مربوطه داده شده است؛ دل آدمی را به درد می آورد. که یک فرد چقدر باید نسبت به سرزمینی که در آنجا به دنیا آمده، و از آب و خاک آن استفاده می کند؛ بدون هرگونه عرق و احساسات میهنی باشد؟ که نسبت به آن هیچ حساسیتی از خودش نشان دهد. اگر یک جو شعور هم داشته باشد، باید بداند که بیشتر شهرت جهانی مملکتی مانند ایران کهن، به خاطر موجود بودن چنین بناهای ارزشمند تاریخی بوده و هست؟ هرگز به خودش و به هیچ کس دیگری، اجازه به انجام رسانیدن چنین کار ناشایستی را نمی دهد و نخواهد داد!
همه می دانیم، که پس از اشغال شدن آن مملکت باستانی و بی نظیر، به دست آخوندهای کّلاش جمهوری پلید اسلامی، کاخ زیبای سعدآباد به موزه ای مهم تبدیل شده است. دلمان به این خوش بود، که احتمالا اهمیت چنین کاخ های استثنائی و نمونه ای، که در جهان کم نظیر می باشند؛ نزد مردمان صاحب اندیشه و درک، تا چه اندازه باید باشد؛ اما همانطوری که مشاهده می شود، درک کردن و اندیشه نمودن، به ویژه در باره چنین موضوعات مهمی، که بیشتر نقش افتخار برانگیز ملیت فرد را متجلی می سازد. به طور طبیعی نباید توسط این ناانسان تشخیص داده شود. شاهد این امر نیز، آنچه هست که این بی خردان تا کنون بر سر آثار گرانبها و تاریخی میهن ما آورده اند. درست مانند داعشی های وحشی و خون آشام، که به سرزمینی که برای جنایتکاری وارد شدند؛ ابتدا بناهای تاریخی و باستانی آنجا را تخریب کرده اند. شیادان ناانسان این حکومت ملائی و رمالی، چند قدم هم از داعشی ها پیشی گرفته اند. چرا که آنها آثار سرزمین هائی را تخریب می کنند؛ که هیچگونه ادعای مالکیتی نسبت به آنها ندارند. اما مأموران ابله حکومت بی خردان در ایران، چند پله از وحشی های داعشی نیز جلو افتاده اند. چون در ظاهر امر، مدعی ایرانی بودن هستند؛ و در هر موقعیتی از نام بردن از ملت ایران، به نفع خود سودپرست شان سوء استفاده را کرده اند!
اگر به خودمان نیائیم، پس از این هم، از این دست کارهای ضد ایرانی و ضدبشری را، به هر طریق و هر حیله ای که بتوانند عملی خواهند کرد. این گونه از خبرها، که درست بر روی عصب میهن پرستی مردمان وطن پرست ایرانی آسیب می رساند. تأثیرات غم انگیزی می گذارد؛ و آنان را چنان منقلب می نماید، که تا به هر وسیله ای که برای شان امکان پذیر باشد؛ دست کم باید که داد تاریخ ملی خویش را، از چنین بی وطنانی بستانند. مضوعی با این حد از اهمیت، نباید که از جشمان تیزبین ایرانیان میهن پرست، چه در برون و چه در درون مرزهای آن سرزمین اهورائی دور بماند!
فقط کسانی چشمان خویش را بر چنین وقایعی خواهند بست؛ که یا از دسته امت های(نوکران سرسپرده آخوندهای بی سر و پا) باشند. و یا چنان در بیماری بی قید و باری و بی تفاوتی گرفتار گشته باشند؛ که نسبت به مام میهن شان، یک ارزن غیرت هم برای شان نمانده است!
محترم مومنی