اعجاز رئیس جمهور دولت اعتدال!

0
121

 حسن روحانی کارنامه پنجاه روز ریاست جمهوری خودش، در ارتباط با روابط بین المللی را در رسانه های جمهوری اسلامی منتشر نموده و گفته، که کار پانصد روزه را در طول پنجاه روز انجام داده است. اولا معلوم نیست که او این عدد پانصد روز را به چه دلیلی و با کدام موضوعی برگزیده؛ دوم هم کدام روابط بین المللی؟!

یک سخنرانی از روی یادداشت خواندن در مجمع عمومی سازمان ملل متحد را روابط بین المللی می داند؟ یا یک مکالمه کوتاه و مرموز تلفنی با باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا چنین تعبیری را به روحانی داده؛ تا اینقدر این دو مورد در نظرش بزرگ جلوه بکند که بگوید: ” کار پانصد روزه را در طول پنجاه روز انجام داده است.” ؟!

برای ما که کاملا با بلوفهای مسؤلان جمهوری عقب مانده اسلامی آشنائی داریم؛ چنین سخنانی جدید و اعجاب برانگیز نیست. اما احتمالا برای خود رئیس جمهور دوره یازدهم این حکومت، آکنده از اعجاز جلوه نموده، که توانسته در چنین مجمعی حضور بیابد و این دو فقره کار بسیار معمولی را به انجام برساند!

می دانیم که اخیرا هاشمی رفسنجانی، سخنانی در رابطه با به کار گرفتن روش جدید اداره مملکت، با نام از خود درآورده اش که آن را ” شورای فقها ” نامیده، در مقابل حاکمیت ” ولی فقیه ” مطرح نموده است. پایه های مذاکرات دوطرفه میان ایران و آمریکا،( که به طور غیر مستقیم مورد درخواست هر دو سوی قضیه است ) زمینه های آن توسط محمد جواد ظریف در سفر اخیر وی به آمریکا چیده شده؛ با ” در باغ سبز نشان دادن ” روجانی به رئیس جمهور آمریکا، که با او تلفنی گفتگو نموده؛ کاملا بر روی سطح یک جاده صاف و بدون دست انداز قرار گرفته است. تنها موردی که ممکن است در این میانه سدی ایجاد بکند؛ و برای این حضرات ( رفسنجانی، خاتمی، روحانی، ظریف و همه آنهائی که به اصلاح طلبان اتصال می یابند) مشکل آفرین باشد؛ مخالفت های خامنه ای به عنوان رهبر، ولی فقیه و حاکم بلامنازع کنونی در این حکومت استبدادی است؛ که ظاهرا با ایجاد هر گونه رابطه ای با آمریکا مخالفت دارد!

اما آقایان نامبرده که شاید هم صرفا سیاستمدارانه مایل به ایجاد روابط دیپلماسی با آمریکا هستند( چون به خاطر درون منگنه ی فشار تحریمها قرار گرفتن همه رابطه های اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی با دیگران) ایشان را به این نتیجه رسانده، که هیچ چاره ای جز نزدیکی به ینگه دنیا را ندارند؛ و باید به هر وسیله ای که شده دوباره با آنها رابطه های دوطرفه اقتصادی و سیاسی برقرار بکنند.!

اما خامنه ای که به هیچ عنوان به مصالح کلی رژیم نمی اندیشد و به فکر منافع شخصی خود و خانواده اس می باشد؛ نه تنها چنین عملی را جایز نمی داند، بلکه اصلا به آن فکر هم نمی کند. از اینرو اشخاص نامبرده بالا در نظر دارند؛ که باری دیگر در حکومت شان ” گز را با گز ” بشکنند. یعنی با به وجود آوردن یک جریان متشابه با رهبری کنونی رژیم آخوندی خویش ( شورای فقها) را پایه گذاری بکنند؛ سپس آسان و بدون دردسر سید علی خامنه ای را هم کنار بگذارند. ولی از وجودش به طور ظاهری و تصنعی استفاده بکنند. یعنی چنین شورائی را با اجتماع چندین آخوند مجتهد حوزه های علمیه به وجود بیاورند؛ اما خامنه ای را هم در کنارشان جای بدهند. اما چون خامنه ای هرگز درس خارج فقه اسلامی را نگذرانده است ( یکی از واحدهای مندرج در دروس علوم دینی، که هر فقیهی باید بگذراند تا بتواند مجتهد واجد الشرایط بشود؛ و کتاب ” توضیح المسائل ” خودش را بنویسد و برای مقلدان خویش منتشر نماید. بنابراین خامنه ای به دلیل پاس ننمودن ” درس خارج ” در مقابل مجتهدانی که قرار است شورای فقها را تشکیل بدهند؛ به خاطر ندانستن قوانین حوزوی و دینی، که آنها می دانند و اونمی داند؛ نخواهد توانست کوچکترین عرض اندام و ابراز وجودی در باره مسائل فقهی بکند. اینگونه خواهند توانست به طور عملی، او را از حیطه اختیار خارج بگذارند. از آن پس خامنه ای قادر به دادن دستورات حکومتی نخواهد و کناری گذاشته خواهد شد!

سپس این شورا که ظاهرا دارای اختیارات مطلق خواهند بود، اما در باطن گوش به فرمان رفسنجانی و گروهش هستند؛ قواعد قبلی را که به وسیله خمینی وضع گردیده و توسط خامنه ای پی گرفته شده اند را لغو خواهند نمود. یکی از این قوانین هم، لزوم نداشتن هیچگونه رابطه ای با کشور و دولت آمریکا می باشد، که با وجود شورای فقها بدون اعتبار خواهد شد!

بدیهی است پس از ایجاد رابطه مجدد با ایالات متحده، گام نهادن به سوی ایجاد توافق های دو سویه میان آنها بر سر متوقف کردن فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی نیز آغاز خواهد شد؛ و در این رهگذر نتیجه ای که به دست خواهد آمد، محو نمودن قطعنامه های حاوی تحریمها خواهد بود. تنها موردی که می تواند لاشه نیمه مرده این رژیم مفلوک را به جنبش در بیاورد؛ و روح تازه ای به کالبد آن برساند. همین رفع تحریمهای بین المللی در مورد حکومت اسلامی، گامی بلند به سوی موفقیت های آتی ایشان را فراهم می کند؛ که نتیجه منحوس اش، ادامه حیات ننگین این رژیم و بقای حکومت مشتی نادان در میهن ما را به بار خواهد آورد!

اکنون متوجه می شویم که چرا روحانی به صراحت اعلام می دارد، که کاری پانصد روزه را در طول پنجاه روز نخست ریاست اش به انجام رسانیده است. کاری که دیر یا زود با مصلحت اندیشی های همین حضرات، رخت عملی شدن را می پوشد؛ و این حکومت ننگین و متحجر را هم تازه نفس می گرداند. آرمانی که رفسنجانی به کمک خاتمی به بقیه ایشان القاء کرده اند؛ و امیدوارند که تحقق هم بیابد!

در مقام مقایسه، وقتی یک سال در حالت عادی(کبیسه نبودن آن) 365 روز است؛ پس پانصد روزی که آقای روحانی به روشنی به آن اشاره نموده (یعنی یک سال و صد و سی و پنج روز دیگر)، باید طول می کشید تا او در دولت یازدهم می توانست چنین اعجازی را جلوه گر نماید؛ ولی به تعبیر وی کار پانصد روزه در پنجاه روز فیصله یافته است!

جای تأسف است که دشمنان خارجی و خانگی ما با چنین دقتی مشغول ادامه دادن به فتنه گری های خودشان نسبت به کشور ما و ملت آن هستند؛ آنوقت بسیاری از ما که ظاهرا دلمان خیلی هم برای این مملکت و ملت آن می سوزد؛ همه کارهائی را که می توانیم در رابطه با نجات ایران و ایرانی از یوغ اسارت رژیم اسلامی انجام بدهیم؛ را کناری گذاشته ایم؛ و مترصد آن هستیم که یکی از ما اشتباهی از او سر بزند؛ آنگاه ما به خرده گیری از او برخیزیم و خودی نشان بدهیم!

خزان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

 

مقاله قبلیجان ماگارو در “شکست‌ناپذیر” بازیگر آنجلینا جولی شد
مقاله بعدیواکنش ظریف به تیتر دیروز کیهان
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.