به نام خداوند جان وخرد
هم اندیشگان ارجمند،
در سال 1373 درحالی که جبهه ملی ایران در تعطیلی محض قرار گرفته و از سوی مقامات کشور سعی می شد از جبهه ملی ومصدق و یارانش ذکری به میان نیاید اینجانب که در شصت سال پیش هوادار و همگام سرسخت جبهه ملی اول و از بنیانگذاران جبهه ملی دوم و عضو هیأت رهبری جبهه پس از انقلاب بودم نتوانستم این خاموشی را تاب آورم و با اینکه هیچگاه خواستار مقام و منصبی نبوده و اینگونه پیشنهادها را چه در رژیم پهلوی و چه در دولت موقت پس از انقلاب نپذیرفته بودم، صرفاً به جهت روشن نگه داشتن چراغ رفتاردموکرات منشانه و اصلاح طلبانه وپاگیزگی اخلاقی دکتر محمد مصدق تصمیم گرفتم که جبهه ملی را دروضع بسیار نامناسبی که از نظر محدودیت های حکومتی قرار داشت دوباره احیا کنم. بدین منظور پس از تشکیل یک شورای 12 نفره با هماهنگی زنده یادان علی اردلان و دکتر پرویز ورجاوند، در این کار وارد مرحلة اقدام شدم و پس از مدت یک ماه درگیری و کشمکش و احضار و تهدید از طرف دادستانی انقلاب و پافشاری سرسختانه تا حد قبول بزرگترین خطرات، جبهه ملی را با همکاری دوستان تشکیل دادم و بتدریج بر عدة این شورا افزوده شد و جبهه ملی را به راه انداختیم، بدون این که اجازه باشگاه یا دفتر یا نشریه قانونی و حداقل امکانات لازم را داشته باشیم.
اکنون مدت 20 سال است که در کنار نویسندگی و شاعری که عمدة افتخارات و نام ونشان این بنده مدیون آنهاست، همراه با یاران جبهه ملی، چراغ جبهه را با وجود پیشگیریهای مأموران امنیتی واُفت و خیزهای گونا گون روشن نگاه داشته ایم و چند صداعلامیه درمواردگونه گون با امضاهای فراوان وبیش از180 نشریه داخلی دائر بر انتقادهای سازنده منتشرکرده ایم که اگر جمهوری اسلامی به شماراندکی از آنها توجه نشان می داد، وضع کنونی کشوراینگونه دچار نابسامانی نمی گردید.
هم اندیشگان محترم. اعلامیه اخیر که منتهی به سرو صدا و بدگویی از سوی فرصت طلبان نسبت به این بنده گردید به حکم ضرورت و گذشت از موقعیت شخصی منتشر شد. زیرا اظهارات تند مأموران امنیت به گونه ای تهدید آمیز بود که چنان می نمود که اقدامات سنگینی برای تکفیرمجدداعضا جبهه ملی و تعطیلی کامل آن در آستانة وقوع است و ناچار باید برای پیشگیری ازآن توطئه ،کاری هر چند برخلاف میل و اصول باشد انجام داد و با دفع ضرر آنی راه منافع ملی را در دراز مدت هموار کرد و جبهه را از خطر رهانید. بسیار ساده لوحی می خواهد که کسی تصور کند اینجانب پس از عمری خون دل خوردن برای وطن و هفتاد سال متوالی در راه سربلندی و پیشرفت ایران قلم زدن و قدم برداشتن بدون رعایت مصلحتی و دفع ضرر، سخنی به زبان آورده باشم. من که خود از تهیه کنندگان اساسنامه جبهه ملی بوده ام چگونه ممکن است بدون مصلحتِ دفع غائله ای خلاف آن مطلبی عنوان کنم و پا بر روی حیثیت خود گذارم. بدیهی است در هنگام اقتضای مصلحت سیاسی از شئون خود مایه گذاشتن بر هر سیاست مدار وطن خواهی فرض است.
دراینجا فرصت طلبان خود را شناساندند که پیش از روشن شدن موضوع نسبت به اینجانب شروع به بدگوئی کردند. درحالیکه برخی از آنها اصولا مخالف جبهه ملی هستند و وابستگی آنان به جریانهای سیاسی و خطوط فکری که اساساً درهردو مورد بدون توجه همه جانبه به واقعیتهای تاریخی و مسائل روز به دادن شعار و کلّی گویی اکتفا می کنند روشن و مشخص است. بهتر آنست که تحلیگران تاریخی و سیاسی درنگ و تعمّق را پیشة خود ساخته و قلم را در مسیر رشد و اعتلاً میهن و مردم ایران به کار گیرند و تحریف تاریخ را وجهه همت خود قرار ندهند. بار دیگر تکرار می کنم که هر فردی دارای هر مذهب و مسلک می تواند در جبهه ملی وارد و عضویت پیدا کند.
تهران : تاریخ 12/9/1393
رئیس شورای مرکزی وهیأت رهبری جبهه ملی ایران
ادیب برومند