اسرائيل تحت فرمان تندروها در مسير خودزني؛ ما به بازي هاي درست در صفحه فلسطين ادامه مي دهيم

0
275

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

بازي هاي درست و حساب شده ما چنان تندروهاي اسرائيلي را سردرگم كرده كه بدون اين كه متوجه باشند، اينك به “بازي هاي تخريبي” در اسرائيل كشيده شده اند و به خودزني روي آورده اند! اگر تا ديروز مسأله اين بود كه فلسطين را بايد دريافت، حالا با بازي هاي ويرانگر تندروهاي اسرائيلي در چارچوب كشور اسرائيل، بايد اسرائيل را دريافت.

آنچه تندروهاي اسرائيلي از اسرائيل مي خواهند بسازد، كشوري به شدت از نظر قومي-ديني و ملي تند و تيز و افراطي است كه اگر آنان نفهمند كه چه مي كنند، عقلا و دورانديشان اسرائيلي (و كساني كه تاريخ خوانده باشند) خوب مي فهمند كه چه جهنمي در انتظار همه شان است و اين همان راهي بود كه هيتلر و دولت هاي فاشيست اروپايي رفتند و در ابتدا نيز با تهييج احساسات ملي گرايانه، دستاوردهاي مثبتي در عرصه داخلي داشتند، اما آينده ثابت كرد كه اين پاداش كوتاه مدت تنها طعمه اي است براي هر جاه طلبي در تاريخ كه چنين راه شتاباني را برگزيده باشد. براي دولت هاي اسرائيل در گذشته اگر مسئله زياده خواهي ها و اشغال فلسطين مطرح بود، اكنون موضوع اسرائيل به مثابه “يك كشور دموكرات و با حقوقي برابر براي همه شهروندان”، مطرح است كه با سوق يافتن اسرائيل به سوي تهييج احساسات قومي وديني، آن كشور را به سوي “فروپاشي” مي برد؛ فروپاشي اي از درون و تهي كردن يك ملت از تمام تنوع قوي، ديني، مذهبي و با تمام تكثرشان و زدن و تصفيه يك ملت در جهت يك ايدئولوژي ثابت (راهي كه حاكميت در ايران پس از انقلاب 57 رفت و به همين سبب ما در ايران در اكثر زمينه ها دستخوش عقبگرد شده ايم و البته رژيم در شرف فروپاشي).

با آن كه نگاه خيرخواهانه ما براي هم مردم فلسطين و هم مردم اسرائيل بايد باشد، اما ما به جز توصيه و شطرنج حساب شده مان كار ديگري براي اسرائيل نمي توانيم بكنيم، و اگر سياستمداران منتخب مردم، مايل به كشاندن اسرائيل به مهلكه اي اند كه ذكرشان رفت، مختارند (اين گوي و اين ميدان) و ما به همان “استراتژي گام به گام” مان ادامه مي دهيم. اسرائيل نيز اگر تا پيش از اين با فلسطينيان و اعراب خارج از چارچوب ارضي اسرائيل مشكل داشت، با تصويب اسرائيل به مثابه كشوري يهودي، از آن پس با فلسطينيان و اعراب داخل كشور اسرائيل مشكل جدّي خواهد يافت و آنان حتي اگر دست به مبارزه مسلحانه نبرند، مدعي سرزمين هاي شان در چارچوب اراضي 1948 خواهند شد (مقامات تندروي اسرائيل مي توانند آن را پيش بيني بشمارند يا تهديد؛ هر طور كه خودشان مايل اند!)؛ چون اسرائيل اينك حقوق شهروندي شان را نقض كرده است و هيچ ملتي حاضر به پذيرش تبعيض در بلندمدت نخواهد شد، چه مقامات اسرائيل خوش شان بيابد چه نيايد و چه متحدان اسرائيل بپسندند و چه نپسندند. متحدان اسرائيل تنها كاري كه از دست شان برمي آيد، رشته اي از سياست هاي تنبيهي و تجويزي عليه سياست هاي تندروانه برخي از سياسمتداران اسرائيل است و بايد به آنان بفهماند كه اگر هدف از مذاكرات شان اتلاف وقت است، جامعه جهاني بيش از اين منتظر نخواهد ماند و به سوي تشكيل كشور مستقل فلسطيني خواهد رفت؛ كشوري كه پس از تصويب در سازمان ملل، حالا بدنبال استقلال كامل خود است.

اما ما در صفحه فلسطين به بازي هاي “درست و چندوجهي” مان ادامه مي دهيم كه تا همين حالا نيز برايمان دستاوردهايي حتي بيش از برآورد داشته است. رگبار آراي مجالس اروپايي است كه به سوي كشور مستقل فلسطيني يك به يك صادر مي شود. ما منتظر آراي ساير مجالس كشوري هاي اروپايي، “شوراي اروپا” و همين طور “دولت هاي اروپايي” نيز مي نشينيم تا يكي از بزرگترين بحران هاي قرن گذشته را با همين “ديپلماسي و رأي هاي انساني” حل كنيم و در صورت نااميدي از صلح، اين تفنگ ها هستند كه براي حل مشكلات صداي شان بلند مي شود و اين به نفع هيچ كس نخواهد بود و ما سياستمداران “همواره بايد” از جنگ اجتناب كنيم و بدان متوسل نشويم، مگر اين كه “پس از آزمودن همه راه ها”، ناگزير به عنوان “آخرين راه” بدان تن دهيم. درگيري هاي اخير در فلسطين نيز ثابت كرد كه چقدر همگان روي آتش زيرخاكستر نشسته اند و تنها “صلحي پايدار و نه صرفاً آتش بسي موقت” مي تواند امنيت هم فلسطينيان و هم اسرائيلي ها را تأمين كند و هر ميزان از برتري سلاح ها هرگز تضمين كننده امنيت هيچ كس نيست. يهوديان اسرائيل نيز اگر مطالباتي براي عبادت و مراسم شان در قدس دارند (و حتي موضوع معبد سليمان؛ معبد سوم) راه زور را آزمودند و ديدند كه آن به ميزاني خطرناك است كه مي تواند به جنگ هاي بي پايان و بيهوده مذهبي حتي فراسوي مرزهاي اسرائيل كشيده شود و تنها از طريق “صلحي پايدار” است كه آن مقدور خواهد بود و بي شك هر انعطاف واقعي (و نه ساختگي) از طرف آنان با انعطافي از طرف مقابل همراه خواهد بود و تنها پس از توافقي دو يا چند جانبه عملي است.

محمود عباس كه با پشتيباني اتحاديه عرب به سوي شوراي امنيت گام گذاشته، از بابت درخواست پرزيدنت اوباما و كري براي تأخير در اقدام اش خيلي نگران نشود و به پرزيدنت اوباما عنوان كند كه تنها در صورتي كه آمريكا قول دهد كه، درخواست فلسطين براي عضويت دائم در سازمان ملل و قطعنامه رفع اشغال فلسطين توسط اسرائيل را در شوراي امنيت وتو نكند، حاضر است مدتي ديگر نيز به خاطر درخواست شان صبر كند و گرنه از هر گونه تأخيري معذور است، چون جواب اعضاي ديگر تشكيلات خودگردان و ملت فلسطين را براي تأخير بيشتر نمي تواند بدهد.

فراموش نكنيم كه دو سال آينده تنها براي خروج كامل تمام سربازان و نهادهاي اسرائيلي از سرزمين هاي فلسطين بر اساس مرزهاي 1967 است و رسميت يافتن عملي كشور فلسطين و مراودات و معاملات با فلسطين به مثابه يك كشور توسط كشورهاي مختلف غربي بايد هر چه زودتر صورت گيرد.