دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
فرماندهان ارتش آزاد سوريه توجه كنند كه بر اساس سناريوهاي پيش رو، استراتژي ها و تاكتيك هاي از پاي در آوردن رژيم اسد و حاميان اش را بايد برگزينند. برخلاف آن چه در اعلاميه رسمي تان خوانديد، به هيچ وجه هدف تان براي شكست رژيم اسد نبايد تصاحب زمين باشد، بلكه بايد هدف تان از پاي در آوردن دشمن از طريق “زمان” باشد و از زمين به مثابه “تله اي” براي آنان استفاده كنيد.
در سبك جنگي كه بين رزمندگان سوري با ارتش منظم اسد در جريان است، شكست دشمن از طريق تصاحب زمين قابل دستيابي نيست. چون رزمندگان سوري ارتشي نامنظم اند، در حالي كه ارتش اسد، سپاهي منظم است و براي چنين سبكي از نبرد، تصاحب زمين و رو در رويي منظم، استراتژي مناسبي نيست، بلكه از پاي در آوردن شان به كمك زمان است. همچو جنگي كه ارتش روم در مقطعي با سپاهيان منظم هانيبال در پيش گرفت و همچون نبردهاي ارتش كوچك واشينگتن (جنگ هاي استقلال آمريكا) با ارتش منظم و پرقدرت بريتانيا كه طي آن ها، ارتش هاي كوچك تر با كمك زمان، طرف مقابل را از پاي در آوردند، شما نيز بايد استراتژي تان را از اين طريق دنبال كنيد. آن زماني مهم تر جلوه مي كند كه سناريوهاي پيش روي تان را بدان بيافزاييد.
آيا اگر همين اينك تمام سوريه را تصاحب مي كرديد، جنگ پايان مي يافت؟ هرگز؛ جنگ تنها از نبرد بين شما و القاعده با ارتش اسد و حاميان اش به جنگ شما با القاعده تبديل مي شد كه باقيمانده هاي حاميان اسد (حزب الله و مزدوران عراقي) نيز به همراه القاعده با شما مي جنگيدند. بنابراين، تصاحب زمين اساساً به نفع ارتش آزاد سوريه نيست و ارتش آزاد از اين طريق نبرد چند سر باخت القاعده با حزب الله و نيروهاي بعث را برافروخته نگه مي دارد و خود را كه سلاح و تجهيزات كمتر دارد و فاقد سلاح سنگين است، حفظ كرده و تقويت و بازسازي مي نمايد. طعمه شان زمين است و تله آنان در همان تصاحب زميني سوخته است. در القصير حزب الله با تلفاتي بيش از 500 كشته و بيش از هزار زخمي (ضربه اي كه حتي ارتش پيشرفته اسرائيل تاكنون به حزب الله نزد؛ بماند كه در حمله اسرائيل به لبنان، حزب الله مدافع و در حمله حزب الله به القصير متجاوز و مزدور است)، آن هم از زبده ترين نيروهاي شان و تلفاتي كه با جنگ هاي نامنظم رزمندگان در شهر هنوز ادامه دارد، چه چيزي بدست آورد؟ شهر القصير؟ شوخي مي كنيد! خرابه اي ويران شده و خالي از سكنه كه هر چه دوست داري نامش را بگذار. سلاح ها و تداركات هم چنان از مرزهاي طولاني تركيه و اردن و كردستان (و حتي از نقاط ديگري از لبنان نيز) مي رسند. تصاحب يا عدم تصاحب آن ويرانه ها براي حزب الله، كه چيزي بر توان رزمي شان نيافزود هيچ، بر تلفات انساني جبران ناپذيرشان افزود. بگذار تا بيانديشند كه پيروز شده اند و اين موجب مي شود تا در مكان هاي ديگر نيز با سراب تصاحب زمين، باز آنان را زمين بزنيم.
براي آن كه اينك دو سناريوي پيش رو در جنگ سوريه را دريابيد، بايد ذهن نه تنها دشمنان تان كه ساير بازيگران منطقه اي و جهاني را بخوانيد. اكنون با اسناد رو شده پيرامون استفاده از سلاح هاي شيميايي توسط رژيم اسد و تأييد آن توسط همه كشورها به جز آمريكا، دو سناريو جلوي ماست. وقتي كه اسناد تركيه نشان مي دهد كه سلاح هاي شيميايي توسط يك هليكوپتر شليك شده كاملاً مشخص مي سازد كه نيروهاي اسد از آن استفاده كرده اند؛ چون رزمندگان سوري كه هليكوپتر ندارند. وقتي در مقابل اين اسناد محكم، اوباما مي گويد به جزئيات بيشتري نياز است، ترجمه آن اين است كه در سناريوهاي موردنظر آمريكا، دخالت در جنگ در اين زمان نيست. از طرفي، اوباما متوجه است كه اسد از خط قرمز ترسيمي آمريكا رد شده است و مشاوران اش به او رسانده اند كه اگر اين رفتار اسد را بي پاسخ بگذارد، پيامي غلط براي ساير كشورهايي دارد كه اوباما برايشان خط قرمز ترسيم نموده است. بنابراين، اوباما در بلندمدت ناگزير به دخالت در سوريه است. چنان كه قبلاً هم خاطر نشان كردم، آمريكا بدنبال خريد وقت و تداوم جنگ فرسايشي است تا حزب الله و ايران را در سوريه زمين بزند. اما در صورتي كه اسرائيل بتواند حمله نظامي به ايران را تا آن تاريخ عقب بياندازد. زيرا اگر تا آن زمان تكليف جنگ در سوريه مشخص نشده باشد، حمله اسرائيل، جنگي منطقه اي را صد در صد كليد مي زند و چه بسا به جنگي فرامنطقه اي نيز كشيده شود. از اين سبب، يك سناريوي اوباما اتمام جنگ در زماني نزديك از طريق دخالت ايالات متحده با كوبيدن تمامي مراكز فرماندهي و نظامي اسد است كه آن گاه رزمندگان تقريباً بدون تلفات بر سوريه مسلط مي شوند و تا آن تاريخ بايد ارتش آزاد به جنگ و گريز با ارتش اسد و خريد وقت ادامه دهد، چون تداوم جنگ در شهرها علاوه بر آن كه نتيجه جنگ را تغيير نمي دهد، بر تلفات انساني و مردمي و غيرنظاميان مي افزايد. سناريوي دوم اوباما دخالت ايالات متحده در زماني دورتر است، به شرطي كه بتواند اسرائيل را متقاعد كند كه تا آن تاريخ حمله اش را به تعويق بياندازد.
براي چنين جنگي نيز باز عامل زمان مهمتر است و بايد ارتش آزاد به جاي حملات معطوف به تصرف شهرها، به جنگي فرسايشي و حملات معطوف به كمين و جنگ نامنظم روي آورد. در هر دو سناريو نيز بايد از عمليات در شهرها تا حد ممكن پرهيز شده و عمليات به مناطق نظامي و تداركاتي بيرون از شهرها كشيده شوند. تا اين زمان هم ديديم جنگ هايي كه اسد براي حفظ يا تصرف مناطق مختلف سوريه انجام داد، موجب شد تا اندك نظاميان باقي مانده برايش را نيز از دست دهد و از اين سبب، نيروهاي ذخيره حزب الله لبنان و سپاهيان ايران را وارد نبرد كرده است. براي ضربه به نيروهاي در مضيقه اسد، “كمين” بهترين گزينه است؛ چه بسا دانه درشت ها نيز در دام تان بيافتند؛ به خصوص كه حزب الله لبنان و پاسداران ايران، شرايط منطقه اي ميادين نبرد در سوريه را نيز خوب نمي شناسند. علاوه بر كمين، از هر مكان غيرمسكوني و خرابه يا منطقه نظامي اي كه عقب نشيني مي كنيد و نيروهاي اسد و حزب الله آنجا را تصرف مي كنند، بايد به طرق مختلف منفجر شوند؛ از وسائل انفجاري كوچك و مكانيكي گرفته تا انفجارهاي مهيب از راه دور. يعني مكاني را نبايد نيروهاي دشمن تصرف كنند، مگر اين كه اندكي پس از آن منفجر شده باشند و اين بايد از اين پس تاكتيك هر عقب نشيني تان باشد.
چنين انفجارهايي نيز نبايد به هيچ وجه در مناطق غيرنظامي و حتي مكان هايي كه به مناطق مسكوني و غيرنظامي نزديك است، صورت گيرد؛ به هيچ وجه و به هيچ عنوان. حتي اگر امكان كشته شدن يك فرد غيرنظامي به همراه نيروهاي اشغالگر را مي دهيد، نبايد انفجار و بمب گذاري در آن جا صورت دهيد. رزمندگان ليبي داراي موشك اندازهايي بودند كه بر روي وانت بارها نصب مي شدند و بسيار موثر نشان دادند و براي كمبود سلاح هاي سنگين مي توانيد از آن ها استفاده كنيد و رزمندگان ليبي به همراه آن سلاح ها بايد مواضع تان را تقويت كنند.
به اين ترتيب، و با فشاري كه متحدان منطقه اي آمريكا و اخيراً فرانسه و انگليس پس از اثبات استفاده از سلاح شيميايي توسط اسد به اوباما مي آورد، او ناگزير به مداخله خواهد بود. اما براي چنين تصميمي او ناگزير است كه قبلاً افكار عمومي آمريكا را نسبت به ورود به جنگي جديد متقاعد سازد و آن ممكن نيست مگر اين كه اثبات كند، تمام تلاش اش را براي حل مسالمت آميز بحران سوريه كرده، اما اسد مانع شده و براي همين است كه آخرين تلاش صلح آميز كنفرانس ژنو2 را در دستور كار قرار داده است. به عبارتي، شركت در مذاكرات ژنو براي ائتلاف سوريه از آن روي مهم است كه برخلاف تصور ائتلاف قرار نيست طي مذاكرات اسد بر مسند قدرت بماند، بلكه قرار است كه با بن بست مذاكرات، كشورهاي حامي ائتلاف سوريه مجوز يك حمله نظامي براي نابودي اسد را كليد بزنند؛ گرچه اگر اسد خواست كنار رود كه چه بهتر و اين يك پيروزي بزرگ بدون خونريزي براي ماست.
بنابراين برخلاف تصور ائتلاف سوريه، حضور آنان در مذاكرات ژنو و درخواست آنان براي كنار رفتن اسد طي مذاكره (و نه پيش از آن) و مخالفت اسد و اصرار وي براي ماندن در قدرت، براي ورود به جنگ كشورهاي حامي ائتلاف سوريه ضروري است و شركت نمايندگاني از ائتلاف در ژنو از جنگيدن در مناطق حساس سوريه مهم تر و واجب تر و داراي دستاوردهاي آتي نظامي بيشتري است. اميدوارم قضيه كاملاً روشن شده باشد.
اما پيرامون درخواست فرمانده ارتش آزاد مبني بر اجازه ورود به لبنان براي كشيدن جنگ به خاك لبنان بايد بگويم، كه اسد يكي از استراتژي هايش از ابتدا گسترش جنگ به فراسوي مرزهاي سوريه و نجات خود از آن طريق بوده است. در حالي كه ما توانستيم، بدون فرو غلتيدن لبنان به جنگي داخلي، دولت ائتلافي حزب الله لبنان را ساقط كنيم. در صورتي كه جنگ را به لبنان بكشيد، خواسته اسد تأمين مي شود و تكليف جنگ نيز مشخص نمي شود و تجاوز غيرمشروع حزب الله به سوريه به مثابه دفاع مشروع حزب الله از خاك لبنان تعبير مي گردد. مگر اين كه بخواهيد بدون آن كه رسماً جنگ به لبنان كشيده شود، يك عمليات كماندويي شبانه موفق در مناطقي صورت دهيد كه انبار تداركات و مهمات حزب الله در آن قرار دارد و آن ها را منفجر كنيد كه با وضعيتي كه داريد بعيد مي دانم و براي اين كار به كماندوهاي ورزيده و برخوردار از پيشرفته ترين تسليحات رزمي و مخابراتي داريد. اگر رزمندگان به غير از اين طريق بخواهند از مرز لبنان بگذرند، نه تنها ضربه اي موثر به حزب الله نخواهد بود و بيشتر مردم غيرنظامي لبنان كشته مي شوند، بلكه ارتش لبنان ناگزير است كه براي دفاع از خاك لبنان به جنگ با شما روي آورد و اين يك پيروزي استراتژيك براي اسد خواهد بود كه نيرويي بي طرف را به نفع خود به جنگ كشانده است.