از زمین نشد ؟ از هوا !

0
501

خامنه ای و مزدورانش همیشه کمک های مالی و غیره خودشان به حزب الله را ، از طریق سوریه به دست حماس و بقیه عمال شان در غزه می رساندند . از وقتی که حکومت بشار اسد در این کشور سقوط کرده است ؛ چون مرزهای زمینی به وسیله نیروهای اسرائیلی مسدود گشته اند . آنها در حال بررسی چگونگی ارسال کمک های شان از آسمان سوریه برای سرکردگان حزب الله می باشند . تا فعالیت های تروریستی خود را ادامه بدهند !

با چنین کاری آنها ناقض قوانین اخیر که برای « آتش بس » موقت میان اسرائیل و حزب الله لبنان طراحی شده خواهند بود ؛ و برخی از کشورهائی که جهت به وجود آوردن « قانون آتش بس موقت » میان این مخاصمان تلاش کرده بودند . فرستاده شدن کمک های حکومت آخوندها به حماس از راه « کریدورهای » هوائی را ، به شدت منافی اجرا شدن این برنامه دانسته اند !

یک منبع منطقه ای ناشناس در این باره به چند خبرگزاری مهم گفته است : در تهران نیز سران رژیم در حال مذاکراتی برای حل کردن این مشکل با روش های دیگر می باشند . تا انجام شدن تعهدات شان به نیابتی ها به تاخیر نیفتد !

حاکمان ایران که تا کنون سلاح های جنگی شان را از « دمشق پایتخت سوریه » به حزب الله می رساندند . اکنون که این مسیر را از دست داده اند ؛ می خواهند جهت ارسال کمک های خود به این گروه ، از فرودگاه بیروت انجام بدهند ؛ و آنجا را « مرکز لژستیکی » خود کنند . تا انجام گرفتن اعمال تروریستی شان به تعویق نیفتد !

کشورهای طراح قانون « آتش بس » میان حماس و اسرائیل می گویند: این اقدام حکومت خامنه ای می تواند ؛ به تشدید تنش های بعدی منجر بشود ؛ و کار را از این که هست دشوارتر کند !

اسرائیل نیز در این زمینه گفته است: در صورت لزوم شرایط توافق شدن در آتش بس ، لبنان نیز این قانون را با زور هم که شده باشد اجرا خواهد نمود . این کشور ( اسرائیل ) پروازهای باری از ایران به لبنان را ، که گمان می کرد برای حزب الله اسلحه حمل می کنند را « ره گیری » کرده ، و آنها را مجبور به بازگشت نموده است !

منطقه خاورمیانه چه خطری برای مناطق دیگر جهان دارد ؟ که همیشه اینچنین در تنش های پی در پی واقع می شود ؟ آیا ساکنان این بخش از کره زمین ، استحقاق داشتن آرامش و بهره مندی از موقعیت « صلح آمیز » در مقرهای زندگی خودشان را ندارند ؟!

چرا دارند ، اما این قسمت از کره خاکی ما، آکنده از بسیاری از مواهب طبیعی نادر است ؛ که قدرتمداران دیگر مناطق دنیا نمی توانند ؛ به آسانی از تصاحب نمودن این نعمت ها چشم بر روی هم بگذارند ؛ و از رساندن خودشان به این منابع دست بردارند ؛ و ساکنان آنجا را به حال خودشان رها سازند !

به همین خاطر ، آنها با اقدامات بری از هرگونه منطق های بین المللی ، با ایجاد آشوب درون ممالک خاورمیانه ، مسؤلان این سرزمین ها را ، به خصوص دیکتاتورهای حاکم بر آنها را ، به طور غیر مستقیم و سیاستمدارانه به جان همدیگر می اندازند . تا خودشان را به عنوان میانجی و واسطه وارد این معرکه ها بکنند !

ایجاد جنگ های فرسایشی میان چند کشور درون منطقه ، چه منافعی برای آمریکا و اتحادیه اروپا دارد ؟ که این قدرتمداران سودجو را به چنین اقدامات ضد بشری و مخرب وا می دارد ؟!

آنها می دانند که آخوندهای حاکم بر ایران کنونی ، به دلیل اختلافات اجدادشان با قوم یهود ، که از چهارده قرن پیش آغاز گردید ؛ همچنان در صدد انتقام جوئی از قوم « بنی اسرائیل » می باشند . تا با هر امکاناتی که دارند ؛ آنها را به قول « خمینی انتقامجو » از صحنه روزگار حذف کنند !

و به وجود آوردن تنش های بیشتر میان مسلمان ها و یهودیان بر سر این موضوع ، آسان ترین راهکاری است که آمریکائی ها و اروپائی های منفعت پرست را ، جهت راحت تر به وجود آوردن این مخاصمات درون منطقه خاورمیانه از همیشه مصمم تر نموده است !

آمریکا و همفکران شان در اروپا ، در رابطه با تحقق بخشیدن به آرمان های سودجویانه شان در منطقه خاور میانه ، چون هنوز از مخاصمات میان اسرائیل و حزب الله به نتایج مطلوب خود دست نیافته اند . در حال به وجود آوردن آشوبی دیگر درون منطقه هستند . تا به هر طریق ممکن ، به هدف دیرینه خویش جامه عمل بپوشانند و به مقصد برسند !

از اینرو در شرایط کنونی ، می خواهند با ایجاد اختلاف میان ایران و عراق ، فضای وسیع تری در آشوب های درون منطقه خاور میانه بگشایند ؛ و جریان را به نفع خودشان رهبری کنند !

آنها در این رابطه در حال فشار آوردن بر حکومت عراق هستند . تا با برچیدن و منحل نمودن یکی دیگر از بازوهای حکومت اسلامی یعنی شبکه تروریستی شیعه « حشدالشعبی » در کشور عراق ، سران رژیم آخوندی را ، که دوباره یکی دیگر از « محورهای مقاومت » خود را از دست می دهند . علیه دولت عراق بشورانند ؛ و جنگ دیگری را بین این دو کشور همسایه شکل بدهند . و این سوی منطقه خاومیانه را نیز در گرداب جنگ فرسایشی دیگری فرو ببرند !

یک نشریه فرانسوی در مورد حذف شدن یکی دیگر از « محورهای مقاومت » حکومت اسلامی در منطقه نوشته است : ایجاد چنین برنامه هائی برای خاتمه دادن به درگیری ها در منطقه ، آنها ( آخوندهای حکومت اسلامی در ایران ) را ، به شدت دچار آسیب پذیری می کند و موجب می شود ؛ تا سران این رژیم سکوت شان علیه آنچه که اسرائیل با مزدوران آخوندها در منطقه انجام داده را بشکنند !

اما قبل از آن امکان دارد ؛ که به خاطر منحل شدن « حشدالشعبی » توسط دولت عراق ، دوباره با این کشور وارد مناقشه طولانی دیگری بشوند !

با رخ دادن چنین احتمالی ، می توان گفت : چنانچه این درگیری ها میان ایران و عراق آغاز بشوند ؟ رژیم ملاها در ایران به شدت تضعیف خواهد شد . و ممکن است پس از سقوط بشار اسد در سوریه ، نوبت سقوط خامنه ای از قدرت باشد !

باید به رهبر جنایت پیشه حاکمیت رسوای آخوندی در ایران متذکر بشویم ؛ که هر چه زودتر و در اسرع وقت ، « گیوه هایش » را بپوشد و مانند محور مقاومت سقوط کرده اش در سوریه ، که به روسیه پناه برده است برود . رهبر خودکامه حاکمیت استبدادی رژیم ملاها در ایران نیز راهی جز این ندارد ؛ که او هم به دامان روسیه آویزان بشود . تا خود را از دسترس آزادیخواهان ایرانی ، و صد البته اسرائیل نجات بدهد !

اگر چنین نکند ؟ بر همگان اثبات می گردد ؛ زمینگیر شدن عملی حماس و حزب الله ، و نیز سقوط رژیم اسد در سوریه ، و از اینها مهم تر شکست سیاست های خارجی حکومت اسلامی آنها نیست که ایشان را دچار چنین ذلتی نموده است . بلکه همه اینها بیانگر ورشکستگی « هویتی – استراتژیک » سران این حکومت اشغالگر و پلید و غیر قانونی است ؛ که در حال ساقط کردن حکومت شان درون متعفن ترین « باتلاق های بی آبروئی » است . تا مزد جنایات شان نسبت به ملت ستمدیده ایران را بگیرند ؛ و نام خود و حاکمیت منفورشان ، به عنوان وحشی ترین دیکتاتورهای جهان درون کتاب تاریخ در دنیا ثبت بشود !

رسیدن شان به این نتیجه ، آنها را به چنان نا امیدی رسانده است ؛ که از شدت یاس و حرمان ، قادر به اتخاذ هیچ تصمیم راهگشائی برای نجات دادن خودشان از این مخمصه تاریخی نیستند !

تنها راهی که خامنه ای دارد این است ؛ که خود درمانده و حاکمیت بدنامش را ، به دست سرنوشت بسپارد . که ظاهرا چنین هم نموده است !

اکنون دریافته ، که ضد آمریکائی گری و غرب ستیزی ، یعنی جهت گیری راهبردی کاملا غلط رژیم ننگین شان است ؛ که از بدو قدرت گرفتن در ایران ، بی خود و بی جهت به دنبال دشمن تراشی برای خودشان بوده اند !

و این موضوع امری آشکار جهت ابراز بی هویتی برای آنها گردیده است . که در این ارتباط ، نه تنها قدرت شان را از دست داده اند ؛ بلکه همه نتایج آن ، به اهرمی بر ضد خودشان تبدیل شده اند !

برای خامنه ای و مزدورانش ، حضور فعال در منطقه از طریق نیروهای به اصطلاح « محور مقاومت » شان ، به ویژه حزب الله و حکومت اسد ، اهرم های مهمی برای حفظ قدرت آنها در ایران بود . اما اکنون با از دست رفتن این اهرم های ضد بشری ، حفظ قدرت برای ایشان به معضل لاینحلی برای حکومت شان تبدیل گشته است !

در واقع ، خامنه ای پرچمدار خطی شده است که محمدجواد ظریف چندی پیش در مقاله ای در یک نشریه آمریکائی ، آن را « پارادایم کهنه » نامیده بود ؛ و آمادگی حکومت متبوعش برای مذاکره حتی با ترامپ را اعلام کرد . پارادایمی که با اشغال سفارت آمریکا در تهران آغاز گشت ؛ و با سقوط رژیم اسد به پایان رسیده است !

در چنین شرایطی « دار و دسته های » حکومتی که منافع کلان اقتصادی و قدرت سیاسی خود را در خطر می بیند . مصیبتی بزرگ به شمار می آید ؛ و وادارشان می کند که به هر تلاشی دست بزنند تا موقعیت خود را حفظ کنند . اما هر تکان و به هم ریختگی در صفوف این حکومت متحجر ضد بشری ، به سرعت به عصیان و تعرض بیشتر جامعه منجر خواهد شد ؛ و ریشه هستی سیاست های بری از تعقل شان را خشک خواهد نمود !

چرا که جامعه ایران اکنون در حالتی انفجاری قرار دارد . اما این انفجار شکل یک عصیان و شورش کور را نخواهد داشت . بلکه با اتکاء به پیشروی ها و دستآوردهای انقلاب « زن زندگی آزادی » که بیش از دو سال از جریان یافتن آن می گذرد . برآمدی متعین و متشکل با خواست هائی روشن و شفاف و انسانی از سوی مردم ایران خواهد بود ؛ و همگی دست اندکاران این حاکمیت پلید را مبتلا به فنا و نابودی خواهد نمود !

مقاله قبلیهشدار روزنامه جمهوری اسلامی: خطر گروه “اقلیت خودمردم‌پندار” در سوق دادن کشور به سوی جنگ
مقاله بعدینفوذ عجیب اسرائیل در ایران!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.