سرانجام پس از مدت ها که همه رسانه ها در ایران، و گاهی هم در سایر خبرگزاری های جهان، بیشتر گزارش های خودشان را به مسأله انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در ایران اختصاص داده بودند. بالاخره روز جمعه هفتم اسپند 1394 خورشیدی فرا رسید؛ و پس از شور انقلابی مردم اسلام پناه ایران، و شرکت کردن میلیون ها ایرانی در سراسر کشور و بخصوص در تهران طی شد. اگر چه که هنوز آمار نهائی این انتخابات تکمیل و اعلام نشده است؛ اما آنانی که مسؤلیت دمیدن در بادکنک های ارائه لحظه به لحظه آمار به دست آمده از این رویداد را بر عهده داشتند؛ کارشان را خیلی حساب شده و دقیق به انجام رسانیده اند!
برخی از تحلیلگران معتقدند، که اهمیت انتخابات این دوره از مجلس خبرگان رهبری، که هر هشت سال یک بار برگزار می گردد؛ بیش از برگزاری انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی است. اما به پندار من، هیچکدام از این دو انتخابات، هیچ ویژگی خاصی نسبت به همدیگر ندارند(دست کم در این برهه زمانی، چون نتیجه ای که از آنها حاصل خواهد شد؛ موضوعی است که در آینده نه چندان دور موجب حیرت همگان خواهد شد.)؛ زیرا آنچه که می بایست صورت می پذیرفت، در همین سال جاری، کاملا و بر اساس برنامه ای از پیش تعیین شده، و با تبانی های مثلث ” خامنه ای ، رفسنجانی و روحانی ” به نتیجه ای که این سه تن می خواستند رسیده است. چون باری دیگر خامنه ای و رفسنجانی، که تا کنون تلاش زیادی کرده اند؛ تا مخالفت های ظاهری میان خودشان را به دیگران نشان بدهند. اما در نهان به همان دوستی های میان خودشان، که منجر شد بر جانشینی خامنه ای پس از به درک واصل شدن خمینی دجال، همچنان میان ایشان برقرار است؛ و تا به حال هم تظاهر به داشتن اختلاف می کرده اند. تا از این طریق دوست و دشمن خودشان را بیآزمایند!
ولی اکنون که به اندازه کافی، با چهره های آنها و میزان صداقت یا پشت هم اندازی های آنان آشنا شده اند؛ می خواهند که بعد از گذشتن سی و هشت سال از حاکمیت منفورشان، کفّه ی ترازوی قدرت را میان خودشان حفظ نمایند. بر همین اساس، این بار که از یاری های پشت پرده حسن روحانی نیز برخوردار شده اند؛ پیوندهای ” دوست بداند و دشمن نفهمد ” خودشان را به مرحله اجرا گذاشته اند!
بسیار ساده انگارانه خواهد بود؛ اگر که فقط به صورت مسأله انتخابات نگاه بکنیم؛ و به بقیه آن که عبارت است از حل شدن این مسأله و نتیجه حاصله از آن بی توجه باشیم. آیا اصلا از خودتان پرسیده اید، که چرا دو انتخابات مهم رژیم دروغگویان و چپاولگران اسلامی، باید در یک روز به انجام برسند؟ آیا حکمت این کار را نزد خودتان کاویده اید، تا به نتیجه ای منطقی برسید؟ بدیهی است که هیچ معلولی بدون علت نباشد. معلول دست یافتن این حضرات به چنین نتیجه ای از هر دو انتخابات خبرگان رهبری و شورای اسلامی، نمی توانست بدون یک مهندسی از پیش تعیین شده ای به اینجا بکشد؛ و به رضایتمندی یک سو، و نارضایتی مطلق آن سوی دیگر، که از آن بسیار ناخرسند هم می باشد بی انجامد!
به قول یکی از فلاسفه در خاور دور: ” سیاست یعنی هنر تشخیص دادن شدنی بودن یا نبودن یک کار، و سیاستمدار هم کسی است، که به این هنر تجهیز شده باشد.” با در نظر گرفتن چنین معنائی از موضوع سیاست، توجه داشته باشیم که همدست بودن خامنه ای و رفسنجانی، جهت رساندن نتایج دو انتخابات مجلس شورای آخوندی و مجلس خبرگان رهبری، آنهم در یک روز واحد، که نتیجه اش به همین جائی که هم اکنون ایستاده است برسد؛ کاری شدنی بود که همدستی های خامنه ای – رفسنجانی، به راحتی به آن قابلیت شدن را داد. هیچ تردیدی هم در آن نیست، که نه فقط با این حیله گلوی خامنه ای را، از میان چنگال جنتی ها، محمد یزدی ها، مصباح یزدی ها، و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خارج نمودند. بلکه نشان دادند، جنگ های ” حیدری – نعمتی ” میان خودشان را، به عمد در معرض توجه این افراد قرار می داده اند؛ تا بتوانند با پنبه برّنده ی سیاست، سر همه آنها را گوش تا گوش ببرند. سپس به ریش همگی شان هم بخندند!
ویژه آن که، وزارت کشور دولت یازدهم جمهوری اسلامی، با تمهیدات حسن روحانی توانست؛ در شمارش آراء به دست آمده، بر تعدادی از آنها بیفزاید؛ و از تعدادی دیگر نیز بکاهد(کاری که اینها در هر انتخاباتی انجام می دهند.)؛ اما ظاهرا هیچ نیاز چندانی هم به این کار نبوده، چرا که خود مردم هم، از این حضرات به تنگ آمده بودند؛ و ترجیح می دادند حال که در عرصه انتخابات حضور می یابند؛ اسامی افراد نامبرده در بالا را(احمد جنتی، محمد یزدی، مصباح یزدی) را به کل نادیده بگیرند؛ و آنها را از درون لیست ذهنی و تمایل باطنی خودشان حذف گردانند. که چنین نیز نمودند!
خیلی ها در انتظار بودند، که پس از ” نرمش قهرمانانه ” که چندین ماه پیش از سوی مشاوران خامنه ای، و نیز رؤسای مراکز قدرت در کشور، مانند شوران نگهبان و مجلس خبرگان رهبری و فرماندهان بسیج و سپاه و نیروی انتظامی، وی را ناگزیز به اعلام کردن آن نمودند. احتمالا از نظر رهبر جمهوری اسلامی، که می دانست با مطرح کردن ” نرمش قهرمانانه ” جز مورد تمسخر واقع شدن وی حاصلی دیگر به بار نخواهد آورد. ناچار بایستی که به ” عقب نشینی قهرمانانه از نرمش قهرمانانه ” تن بدهد. از اینرو، دریافته است؛ که اگر بخواهد گلوی جسم بیمار خودش را، از درون چنگال های فرتوت های مردنی حکومت شان بیرون بیاورد؛ تا دوباره نفسی به راحتی بکشد. ناچار خواهد بود، پیه همه بدنامی های آینده، که بعدها از سوی همین افرادی که تعداد آراء شان( در هر دو مجلس ) به آن حدی نرسید؛ که در پست های سابق خودشان ابقاء بشوند. جهت ” ایذ گم کردن ” و گمراه نمودن دیگران، به ویژه افراد نامبرده، هم منقلی وفادارش را، که پدر زن آقا مجتبی نیز هست؛ جهت پیاده کردن نقشه اش تا حدودی فدا نمود؛ که او هم به عنوان یکی از اصولگراها، در نیمه راه انتخابات به سبب کم رأی آوردن اش، از دور خارج بشود. تا که صحنه های از قبل پیش بینی شده درون انتخابات، طبیعی تر به نظر برسند!
آنچه که باعث به اجرا گذاشته شدن چنین حیله ای شده است؛ می تواند اختلافات درون هسته مرکزی رهبری حکومت آخوندها باشد؛ که به خاطر بیماری خامنه ای، که احتمال زودتر مردن وی را تقویت می کند. جهت رساندن خودشان(کسانی که در آب نمک نشسته اند، که بعد از مرگ خامنه ای به رهبری انقلاب برسند.) به پایگاهی، که جایگاه رهبری رژیم خونخوار ایشان را برای آنها فراهم آورده و آماده جلوس نماید می باشد. عکس آن نیز صادق است، چون نتایج حاصله از هر دو انتخابات برگزار شده، می توانند پس از مردن سید علی خامنه ای، انفجار بمبی را نتیجه بخش نماید؛ که شر همگی این مزدوران اشغالگر را، از سر میهن اهورائی ما، و هم میهنان رنجدیده مان بردارد!
محترم مومنی