متن دریافتی از تارنمای حقوق بشر در ایران به شرح زیر می باشد:
، زندان قزلحصار در سال ۱۳۴۳ در حاشیهٔ جادهٔ قزلحصار استان البرز ساخته شد. پر بیراه نیست اگر بگوییم این زندان یکی از بزرگترین زندانهای خاورمیانه محسوب میشود. در حال حاضر بیشترین اجرای احکام اعدام در کشور، در این زندان اتفاق میافتد که متاسفانه این حجم اعدامها مورد توجه شایستهٔ سازمانهای حقوق بشری و جامعهٔ مدنی قرار نگرفته است.
سازمان حقوق بشر ایران ، ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۴: سازمان حقوق بشر ایران گزارش زیر در مورد زندان قزل حصار را به مناسبت روز جهانی حقوق بشر تهیه و منتشر میکند.
زندان قزلحصار در سال ۱۳۴۳ در حاشیهٔ جادهٔ قزلحصار استان البرز ساخته شد. پر بیراه نیست اگر بگوییم این زندان یکی از بزرگترین زندانهای خاورمیانه محسوب میشود.
در دههٔ شصت شمسی، که دوران اوج سرکوب مخالفین حکومت محسوب میشود، زندانیهای سیاسی نیز به این زندان منتقل میشدند و احکام اعدام این زندانیان نیز در آن اجرا شده است. البته سابقهٔ حضور زندانیان سیاسی در این زندان، به قبل از انقلاب بهمن ۵۷ بازمیگردد. زندانیهای سیاسی زیادی در دورهٔ پهلوی دوم، از جمله دکتر محمد ملکی، بخشی از دوران محکومیت خود را در قزلحصار گذراندهاند. در گذشته قزلحصار بند زنان هم داشته، اما در حال حاضر فاقد چنین بندی است.
اکثریت زندانیانی را که هم اکنون در این زندان به سر میبرند، مجرمان یا متهمان جرایم مربوط به مواد مخدر تشکیل میدهند اما افرادی که متهم به جرایمی مانند قتل، تجاوز و شرارت و غیره هستند نیز در این زندان محبوس هستند. غالب زندانیها از استان تهران میباشند اما زندانیان شهرستانهای دیگر که جرمشان در استان تهران اتفاق افتاده باشد نیز در این زندان دوران حبس خود را طی میکنند. در حال حاضر بیشترین اجرای احکام اعدام در کشور، در این زندان اتفاق میافتد که متاسفانه این حجم اعدامها مورد توجه شایستهٔ سازمانهای حقوق بشری و جامعهٔ مدنی قرار نگرفته است.
قزلحصار ۹ واحد دارد: در واحد یک زندانیان محکوم به حبس ابد و محکومان حبس قطعی با جرمهای سنگین مواد مخدر هستند. واحد دو که به آسانی میشود از آن با عنوان «اردوگاه مرگ» یاد کرد، مختص محکومان به اعدام با جرایم مواد مخدر است. واحد سه مربوط به زندانیانی است که جرایم آنها غیر از مواد مخدر است؛ در این واحد در سال ۸۸ و بعد از آن زندانیان سیاسی از جمله محمد پورعبدالله، مصطفی رحمانی، مجتبی احمدی و پیمان کابلی و چند تن دیگر نیز محبوس بودهاند و تعداد زیادی از معترضان به نتایج انتخابات سال ۸۸ در این واحد به طور کوتاه مدت حضور داشتهاند. همچنین اتباع خارجی نیز در سالن ۱۲ این واحد نگهداری میشوند. واحد چهار، که به آن واحد کارگری یا کارخانه نیز گفته میشود شامل محکومان رای باز و رای نیمه باز و رای کاری است. در این واحد زندانیانی که حرفهای را فرا گرفته باشند، مشغول کار هستند. قابل ذکر است که در واحد کارگری از واحد دو زندانی پذیرفته نمیشود، چرا که زندانیان واحد دو حتی اجازهٔ تردد در بین سالنهای واحد خود را نیز ندارند و به طبع انتقال آنها از واحدشان به دیگر واحدها نیز از نظر مسئولان زندان امکان پذیر نیست. از واحد پنج اطلاعی در دست نیست. برخی معتقدند این واحد تخریب شده و برخی دیگر میگویند این واحد به اتاقهای اداری مسئولان زندان تبدیل شده است. واحد شش محکومان حبس زیر ۵ سال را در خود جای داده است و آنها نیز مانند واحد چهار مشغول به کار هستند اما محکومیت آنها عموماً سبکتر از واحد کارخانه است. واحد هفت نیز به محل حبس محکومان با جرایم مواد مخدر اختصاص دارد اما محکومیت آنها سبک است. این زندانیان به قید وثیقه با شرایط خاص آزاد هستند اما مجبور به خدماتی مانند کشاورزی و آبیاری یا کار در آبدارخانه و غیره هستند و هر شب به محل زندگی خود در خارج از زندان باز میگردند؛ به این واحد اصطلاحاً واحد رای بازها نیز گفته میشود. در واحد هشت محکومان مرتبط با جرایم مواد مخدر با جرم و حکم سبک زیر ۵ سال به سر میبرند. اخیراً هم دیوار این واحد را برداشته و با واحد یک ادغام شده است. و در آخر واحد نه که محکومان با حبس یک سال تا ۱۸ ماه را شامل میشود.
این زندان علاوه بر ۹ واحد فوق دارای قرنطینه و اتاقکی که از آن با نام «سگدانی» یاد میشود نیز است. تمام زندانیها به محض ورود به زندان، در ابتدا وارد قرنطینه میشوند. سگدانی محلی ست که جلوی درب اصلی زندان قرار دارد. زندانیان برای اعزام به دادگاه یا دادسرا چند ساعتی را در این اتاق منتظر وسایل نقلیه میمانند.
تراکم جمعیت
آمار دقیقی از تعداد زندانیان محبوس در زندان قزلحصار در دست نیست. به نوشتهٔ سایت تابناک عدم اطلاع رسانی در این مورد زمینهٔ قانونی امنیتی و حتی اخلاقی دارد. دلایلی که هیچ کدام قابل توجیه نیست. اما طبق آماری که زندانیان قزلحصار در اختیار سازمان حقوق بشر ایران قرار دادهاند، دستکم شش هزار نفر در واحد یک، دو هزار و چهارصد نفر در واحد دو و هفت هزار نفر در واحد سه محبوس هستند. این تنها آمار تقریبی سه واحد از زندان قزلحصار است. با توجه به تعداد اتاقها و تختهای موجود در هر اتاق، این زندان دو برابر ظرفیت در خود زندانی جای داده است که این امر موجب مشکلات عدیده برای زندانیان شده است. بیشتر اتاقها دارای «کف خواب» هستند که گاهی تعداد آنها به بیست نفر در اتاق نیز میرسد. برخی از تختها با عرض ۹۰ سانتی متر، اصطلاحاً «دو تَرک» است؛ به این معنا که در هر طبقه از این تختها دو نفر کنار هم میخوابند. به صورت تقریبی در هر اتاق بین ۱۱ تا ۱۵ نفر که گاهی تعداد آنها، به ویژه در واحد دو، به ۴۲ نفر نیز میرسد، به سر میبرند. نبود فضای کافی و کمبود پتو برای خواب و استراحت یا حتی نشستن شرایط را برای زندانیها بسیار سخت کرده است. گفته میشود که گاهی هر دو یا سه نفر از یک پتو استفاده میکنند.
بهداشت
در هر سالن تعداد بسیار محدودی دستشویی و حمام وجود دارد که به نسبت جمعیت، پاسخگوی نیاز زندانیان نیست. زندانیان این زندان در اکثر مواقع جدا از تعداد کم سرویسهای بهداشتی در هر سالن از خرابی و غیر قابل استفاده بودن بیشتر این دستشویی و حمامها نیز گلایه دارند. به گفتهٔ آنها درهای آهنی این سرویسهای بهداشتی زنگ زده و پر از سوراخهای بزرگ است. از چاه حمام و دستشویی، سوسک و موش خارج میشود. تعدادی از دستشوییها، دچار گرفتگی و غیر قابل استفاده هستند. تابستانها آب گرم برای استحمام کاملاً قطع است و در زمستان هم تنها چند ساعت، آن هم در نیمههای شب، قابل استفاده است. با توجه به جمعیت زیاد در هر سالن صف سرویسهای بهداشتی طولانی و غالباً باعث تنشهای فیزیکی و لفظی بین زندانیان میشود.
از طرفی، مسئولان زندان مواد شوینده را سهمیه بندی شده به هر سالن تحویل میدهند. یکی از زندانیان میگوید: «مقدار مواد شویندهای که به ما میدهند کافی نیست و گاهی نیز همان را نامنظم و دیر به دیر به ما میدهند. بیشتر مواد شویندهٔ مصرفی ما را زندانیهایی که از نظر اقتصادی شرایط بهتری از سایرین دارند، با هزینهٔ خود تامین میکنند. به دلیل کمبود و گران بودن مواد شوینده اکثراً موکتها و پتوها و لباسهایمان کثیف هستند.»
همچنین هیچکدام از سالنها دستگاه تهویه هوای مناسبی ندارند. شوفاژها قدیمی و معمولاً بدون سوخت هستند. یکی از زندانیهای واحد دو در این رابطه میگوید: «به دلیل خراب بودن دستگاههای شوفاژخانه، دودی از آنجا به سالن میآید که باعث تنگی نفس ما میشود. ما اعتراض میکنیم اما تعمیر نمیکنند و نهایتاً خاموش میکنند. ما راضی هستیم خاموش باشد تا اینکه با دود خفه شویم. تعداد ما به قدری زیاد است که نیاز به وسایل گرمایشی نداریم، با نفس یکدیگر گرم میشویم. اما در تابستان و به دلیل نبود وسایل سرمایشی وضعیت زندانیها بغرنجتر از سایر فصلهاست. در هر سالن سه کولر آبی موجود است که بدون آب کار میکند. اکثر زندانیهایی که توان مالی برای خرید کولر دستی با هزینهٔ خود را ندارند، در فصل تابستان دچار گرمازدگی و خون دماغ و اسهال و غیره میشوند.»
شپش جزو لاینفک تمام اتاقهای این زندان است. پتوهای زندان و لباس زندانیانی که معمولاً از ستاد مبارزه با مواد مخدر یا آگاهی شاهپور (شاپور) به زندان منتقل میشوند، آلوده به شپش است. زندانیها بارها در این رابطه با مسئولان زندان نامه نگاری کردهاند و اعتراض خود را نسبت به این مسئله به گوش ایشان رساندهاند، اما آنها از سم پاشی اتاقها خودداری میکنند.
بیمارهای عفونی و پوستی در بین زندانیان قزلحصار رایج است. با توجه به تراکم جمعیت، در فضایی محدود انتقال این بیماریها به دیگر زندانیان به سرعت امکان پذیر است.
حسن هاشمی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نیز پس از دیدار از زندان قزلحصار، وضعیت بهداشتی زندانیان را اسفناک توصیف کرد. به گفتهٔ او سل مقاوم، ایدز و بیماریهای عفونی از بیماریهای رایج در این زندان است.
با توجه به اظهار نظر حسن هاشمی باید به این نکات دقت کرد که پیگیری درمان این نوع بیماریها با هزینههای گزاف همراه است و نیاز به کادر و تجهیزات پزشکی دارد. از آنجا که هیچ کدام از زندانیها تحت پوشش بیمه نیستند و بهداریها نیز فاقد تجهیزات کافی هستند و از سویی دیگر انتقال بیمار به بیمارستانهای بیرون از زندان امکان پذیر نیست؛ این قبیل بیماریها نه تنها درمان نمیشوند، بلکه وضعیت جسمانی زندانی روز به روز به وخامت میگراید. نبود قرنطینهٔ مناسب و اقدام لازم برای بیماریابی و انجام آزمایشات لازم برای این افراد نیز باعث شیوع بیماری به سایر زندانیها میشود.
بهداری در این زندان تجهیزات پزشکی حداقلی را نیز ندارد. گفته میشود پزشکان این زندان نیز به طور شایسته به وضعیت بیماران رسیدگی نمیکنند. یکی از زندانیان واحد دو در این خصوص میگوید: «دکتر یا نیست یا اگر هم باشد هنوز دردت را نگفته برایت استامینوفن یا آموکسی سیلین مینویسد و میگوید چیزی نیست، استرس اعدام دارید! استراحت کنید، خوب میشوید!»
به علاوهٔ موارد گفته شده، داروخانهٔ زندان نیز داروهای مربوطه را به تعداد و مقدار کافی در اختیار زندانی قر ار نمیدهد. یکی دیگر از زندانیان واحد یک نیز وضعیت درمانی این زندان را این طور توصیف میکند: «ما را فقط در شرایط مرگ به بهداری منتقل میکنند. دارو نیست و پزشک هم اهمیتی به سلامتی ما نمیدهد. در مواردی که زندانی درگیری فیزیکی سختی داشته است مثلاً چاقو خورده باشد بدون آمپول بیحسی بخیه میزنند و بهانهشان هم این است که این آمپول گران است. بارها دیدهام که زندانی وضعیت جسمی وخیمی داشته ولی ساعتها داد و فریاد کردهایم و نگهبانها را صدا زدهایم و آنها نیز با اینکه از طریق دوربین ما را رصد میکنند و متوجه اوضاع هستند، اهمیتی به بیمار ندادهاند و زمانی درب را باز کردهاند که کار از کار گذشته است. اگر هم همچنان امید به بهبود بیمار باشد با کم کاری و عدم رسیدگی بهداری و نبود امکانات پزشکی این امید از دست میرود.»
سید حسن هاشمی، وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در اسفند ماه سال ۹۳ در حاشیهٔ دیدار از زندان قزلحصار ضمن تایید وضعیت نامناسب بهداشتی و درمانی در این زندان به دریافتی و حقوق کم پزشکان این بهداریها و کمبود نیروی انسانی در راستای بیماریابی و درمان اشاره کرده است و عملکرد این پزشکان را کاری ایثارگونه عنوان کرده است که به نظر میرسد توجیه مناسبی برای عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان بیمار نیست. حقوق و مزایای کم پزشکان یا نبود نیروی انسانی در بهداری که ناشی از بیتوجهی و کم کاری مسئولان است اما تاوان آن را زندانیان پرداخت میکنند.
وضعیت بهداشت دهان و دندان هم در این زندان بسیار اسفبار است. با توجه به اینکه بیشتر زندانیان این زندان مواد مخدر مصرف میکنند دارای زخم لثه و خشکی دهان و پوسیدگیهای عمیق دندان و انوع عفونتهای دهان و دندان هستند. ابوالفضل حجتیپور معاون سلامت، اصلاح و تربیت سازمان زندانهای کشور در این خصوص اعلام کرده است که ۷۳ درصد از زندانیان کشور، به انواع مواد مخدر اعتیاد دارند. اما بهداری قزلحصار دندان پزشک و تجهیزات لازم این امر را ندارد. زمانیکه تحمل زندانی به دلیل دندان درد تمام میشود، از طرق غیر بهداشتی خودشان وارد عمل میشوند. یکی از زندانیان واحد دو این چنین میگوید: «دندان پزشک نداریم. بدترین درد هم درد دندان است. چند روزی به مسئولان زندان التماس میکنیم که با هزینهٔ خودمان به دندان پزشکی بیرون از زندان اعزام شویم اما آنها قبول نمیکنند. اما بعد از اینکه تمامی تیرهایمان به سنگ میخورد و دیگر راهی پیدا نمیکنیم، سیخ را داغ کرده و یا با انوع و اقسام اشیاء دم دستمان دندان یکدیگر را میکشیم. حتی برخی از زندانیها با همین سیخ داغ و سوزنهای گداخته عصب کشی هم میکنند! گاهی هم با سقز و آدامس دندانهای یکدیگر را پر میکنیم…»
پارازیتهای خط شکن و روشن بودن دائمی لامپهای سفید و هواخوری اجباری در یک محوطهٔ خاکی در هر شرایط آب و هوایی و نبود پنجره در اتاق و سالنها و محروم شدن از نور آفتاب به جز ساعات هواخوری نیز از دیگر مشکلات این زندان است که سلامت زندانیان را با خطرات جدی روانی و جسمی مواجه کرده است.
بهداشت روانی نیز از جمله مسائل نگران کننده در قزلحصار است. تراکم و ازدیاد جمعیت خارج از ظرفیت واقعی زندان و نداشتن حریم خصوصی و شخصی و برخورد غیر انسانی مسئولان با زندانیها، اضطراب از فرا رسیدن زمان اجرای احکام اعدام، استرسهای ناشی از انتظار برای آگاهی از نتیجهٔ دادگاه و حکم صادره، بیخبری و نگرانی از شرایط خانوادههایشان، تغذیهٔ نامناسب و انواع بیماریهای جسمی که به آنها توجهی نمیشود باعث بروز خشونت بین زندانیها میشود که گاهی به قتل نیز میانجامد. خودکشی و خودزنی نیز از دیگر اقدامات این زندانیان از سرناچاری و سردرگمی است.
تغذیه
کیفیت تغذیه در این زندان مناسب نیست. میوه و سبزیجات در اختیار زندانیها قرار نمیگیرد و به جای گوشت قرمز از سویا استفاده میشود. زندانیان میتوانند ماهی یکبار در لیست خرید میوهٔ زندان ثبت نام کنند. این میوهها مقدارش ناچیز اما بسیار گران هستند و تنوع هم ندارند. غالب ایشان توان مالی خرید این میوهها را هم ندارند. وزیر بهداشت دولت یازدهم نیز پایین بودن سرانهٔ غذا در این زندان را تایید کرده است. یکی از زندانیان واحد سه میگوید: «سال تا سال هم رنگ گوشت و مرغ را نمیبینیم. یادمان رفته چه مزهای داشتند. اسمش این است که غذا مرغ داریم، اما از مرغ خبری نیست. یا پای مرغ است یا پوست مرغ یا گردن مرغ. ما ترجیح میدهیم صبحانه را با ترفندهای مختلف سهمیه بیشتر بگیریم که به جای ناهار و شام بخوریم که کره و پنیر و مرباست. بهترین غذای ما اینجا سیب زمینی آب پز و تخم مرغ است.»
مواد مخدر
انواع مواد مخدر در این زندان به سهولت قابل دسترس است. برخی از زندانیان قزلحصار تنها در رابطه با توزیع و خرید و فروش مواد مخدر محکوم شدهاند و در خارج از زندان «مصرف کننده» نبودهاند. اما با ورود به زندان اعتیاد به مواد مخدر نیز به مشکلات دیگر آنها اضافه شده است. به نظر میرسد هروئین، شیشه، کراک و تریاک به ترتیب بیشترین مصرف را در این زندان دارد. ورود مواد مخدر به داخل زندان در اکثر مواقع توسط ماموران زندان انجام میشود و بین زندانیانی که اصطلاحاً ساقی هستند با قیمت بسیار بالا توزیع میشود. ساقی نیز بخشی از این مواد را برای مصرف خود و باقیماندهٔ آنرا به دیگر زندانیان میفروشد. در اکثر موارد فروش و توزیع مواد مخدر در زندان به دلیل تامین مواد مصرفی شخصی یا نیاز اقتصادی خانوادههایشان یا تهیهٔ مخارج روزمرهٔ خودشان صورت میگیرد. خرید و فروش و توزیع مواد مخدر در زندان شغلی با درآمد بسیار بالا محسوب میشود.
محمدعلی زنجیرهای، معاون توسعه، مدیریت و منابع سازمان زندانها در یکی از گفتگوهایش با خبرگزاری فارس در این رابطه میگوید: «در زندانها مواد مخدر بین ۲۰ تا ۴۰ برابر قیمت خارج از زندان به فروش میرسد. مقولهٔ ورود مواد مخدر به داخل زندان توسط زندانبانها از سوی مسئولین از جمله محسنی اژهای، سخنگویی قوه قضاییه نیز تایید شده است. چندی پیش اخباری مبنی بر صدور حکم اعدام برای یکی از زندانبانهای زندان رجاییشهر کرج که در دو کتاب نهجالبلاغه و فرهنگ عاشورا که کتابهای قطوری هستند مقدار ۳۹۵ گرم تریاک و ۴۸۵ گرم کراک را جاسازی کرده بود، منتشر شد؛ اما در نهایت، زندانبان خاطی با عفو و بخشش دستگاه قضایی رو به رو شد و از اعدام نجات یافت. این بخشش در حالی صورت میگیرد که هزاران نفر با همین جرم در واحد دو این زندان به اتهام حمل و نگهداری میزانی به مراتب کمتر از این مقدار، اعدام شدهاند یا منتظر اجرای حکم اعدامشان هستند.
روشهای استعمال مواد مخدر در زندان هم بسیار خطرناک است. استفادهٔ اشتراکی از سرنگ آلوده باعث گسترش چشمگیر انواع بیماریها از جمله ایدز و هپاتیت شده است.
یکی از زندانیان واحد سه قزلحصار در این رابطه میگوید:» گاهی بیش از پنجاه بار از یک سرنگ به صورت اشتراکی استفاده میکنند. گرفتن یا به دست آوردن سرنگ از طریق بهداری کار راحتی نیست؛ هر چند ساقیها دسترسی به سرنگها دارند اما آن را با قیمت بالا به زندانیان دیگر میفروشند و هر کسی توان خرید سرنگ استفاده نشده را ندارد.
یکی دیگر از زندانیان همین واحد در رابطه با طرز مصرف مواد مخدر در سالن جوانان این زندان به سازمان حقوق بشر توضیح میدهد: «از آنجا که مواد مخدر گران است، زندانیان به خصوص در سالن جوانان طوری مواد را مصرف میکنند که نئشگی طولانیتر داشته باشند. به همین خاطر گاهی از روشهای خطرناکی استفاده میکنند که بعضاً به مرگ مصرف کننده ختم میشود. برای مثال شیشه را داخل نوشابه میریزند و میخورند که این دو اصلاً با هم سازگاری ندارند. یا برای تزریق هروئین از رگهای ناحیهٔ تناسلی یا گردن استفاده میکنند. کسانی که ناشیانه و تنها برای نشئگی بیشتر از این روشها استفاده میکنند، سرنوشتی جز مرگ در انتظار آنها نیست.»
گفتنی است که مصرف مواد مخدر توسط زندانیها، به دلیل نصب دوربینهای مدار بسته و رصد شبانهروزی از دید ماموران زندان دور نمیماند. اما گویا دو مقولهٔ سود بالای خرید و فروش مواد مخدر برای ماموران و دیگری اهمیت نداشتن سرنوشت این زندانیان برای مسئولان، مانع از جلوگیری مصرف مواد مخدر در زندان شده است.
خشونت
در زندان خشونت دو نوع است: «زندانی علیه زندانی» و «ماموران زندان علیه زندانی»
خشونت ماموران با زندانیان از همان بدو ورود به زندان، یعنی در قرنطینه، آغاز میشود. طبق گفتهٔ زندانیان، ضرب و شتم و فحاشی در قرنطینه با شدت و بدون دلیل صورت میگیرد. یکی از زندانیان محبوس در واحد دو قزلحصار در رابطه با اعمال خشونت در قرنطینه میگوید: «هنگام تفتیش بدنی و تحویل وسایل به شدت ما را کتک میزنند و به ما و خانوادههایمان رکیکترین حرفها و توهینها را میکنند. وقتی هم اعتراض میکنیم، بیشتر کتک میخوریم و تهدید میشویم که تازه این اول کار است. ماموران قرنطینه وسایل ارزشمند و قیمتی ما را میدزدند و به طرز زشت و زنندهای ما را تفتیش میکنند. آب آشامیدنی در قرنطینه وجود ندارد و همه باید از آب دستشویی استفاده کنند که قابل خوردن نیست. یا مثلاً برای رفتن جلوی دوربین و عکس انداختن برای کارت، با پس گردنی و بیاحترامی ما را هل میدهند. بعضی از زندانیان را چند روز با همین شرایط در قرنطینه نگه میدارند.»
سطح خشونت در سگدانی نیز بسیار بالاست. یکی از زندانیهای واحد دو در مورد سگدانی این چنین میگوید: «ساعتها باید در این اتاق برای اعزام به دادگاه، منتظر مینی بوس و اتوبوس باشیم. استرس دادگاهی شدن و ترس از صدور حکم یک طرف و انتظار در این اتاق کثیف و ضرب و شتم و شنیدن فحشهای رکیک یک طرف دیگر. بیدلیل کتک میزنند و بیدلیل فحاشی میکنند. ساکت باشی کتک میزنند، حرف بزنی کتک میزنند، بنشینی کتک میزنند، بایستی کتک میزنند… همگی دسبتند و پا بند هستیم. اگر زیاد اعتراض کنیم دستبندمان را از پشت میبندند و قپونی میکنند. مسیر زندان تا دادگاه بسیار طولانی است. تا رسیدن به دادگاه تمام این مسیر را با این وضعیت باید تحمل کنیم. از طرفی هم اگر بعد از چند ساعت انتظار در سگدانی، اتوبوس و مینی بوس نسبت به تعداد افراد کافی نباشد باید برگردیم به اتاقهایمان و گاهی باید بین دو تا شش ماه دیگر صبر کنیم تا مجدد دادگاه برگزار شود و همچنان بلاتکلیف در زندان بمانیم.
بازرسی اتاقها نیز فرصت دیگری ست برای خشونت علیه زندانیان. بازرسیها به دو صورت انجام میگیرد: توسط گارد ضد شورش و زندانبانها؛ در برخی مواقع علنی و مواقعی دیگر پنهانی یعنی زمانی که زندانیان در هواخوری اجباری هستند این بازرسیها انجام میشود. زندانیان اغلب از گم شدن یا دزدیده شدن وسایل شخصیشان در این بازرسیها شکایت دارند.
یکی از زندانیان واحد یک که محکوم به حبس ابد است، میگوید: «حداقل ماهی یکبار گارد ضد شورش با ایجاد رعب و وحشت و به صورت وحشیانه وارد سالن میشوند. با اعمال خشونت و ضرب و شتم و فحاشی ما را به هواخوری میفرستند. به اتاقها یورش میبرند و وسایل ما را میشکنند، پاره میکنند، میدزدند. یک سری وسایل هم که به قول خودشان ممنوعه است برمیدارند صورت جلسه کرده و ما را بابتش تنبیه بدنی میکنند، انفرادی میفرستند، ملاقات یا تماس تلفنی با خانوادههایمان را ممنوع میکنند و غیره.»
خشونت بین زندانیان نیز رایج است. غالباً درگیریهای فیزیکی و لفظی بین زندانیها بر سر غذا، مواد مخدر، سیگار، تختخواب، پتو، صف دستشویی و حمام، قمار، مسائل قومیتی و غیره شکل میگیرد. ظاهراً استفاده از چاقو و قمه و غیره در زندان ممنوع است اما در بسیاری از درگیریها بین زندانیان از این آلات استفاده میشود. آمار دقیقی از افرادی که در این درگیریها به قتل میرسند یا نقص عضو میشوند، در دست نیست اما به گفتهٔ شاهدان در زندان، تعداد آنها زیاد است. یکی از زندانیان واحد سه در این خصوص میگوید: «با نبشی آهنی تختخواب، قمه درست میکنند و در دعواها از آن استفاده میشود. روزها و ساعتها در هواخوری این نبشیهای آهنی را روی زمین میکشند که تیز شود و این را ماموران زندان نیز با دوربین میبینند اما عکس العملی نشان نمیدهند. وقتی درگیریها خونین و گسترده باشد ماموران تنها با کنترل از طریق دوربین مدار بسته و بلندگو وارد عمل میشوند. زمانی که درگیری با یک یا چند کشته و آسیبهای جدی جسمی تمام میشود تازه درهای سالن را باز میکنند و طرفین دعوا را به حفاظت میبرند. معمولاً هم کسی که قدرت مالی یا فیزیکی بیشتری داشته باشد به اتاقش برمیگردد و کسی که ضعیفتر است، تنبیه میشود و به انفرادی میرود. برای رساندن کسانی که چاقو و قمه خوردهاند یا دست و پا و سرشان شکسته است به بهداری نیز، آگاهانه تعلل میکنند.»
چندین بار نیز اخبار موثقی در رابطه با ارتکاب به قتل عمد به جهت عقب افتادن اجرای احکام اعدام در واحد دو زندان قزلحصار منتشر شده است. یکی از زندانیان واحد مذکور در این رابطه میگوید: «وقتی برای مواد مخدر حکم اعدام میگیری، شاکی خصوصی نداری و هر لحظه امکان اجرای حکم هست. اما وقتی قتل انجام میدهی شاکی خصوصی داری. کسی که اجرای حکم اعدامش نزدیک است، اگر مرتکب قتل شود میتواند برای خودش زمان بخرد تا پروسهٔ دادگاه جدیدش طی شود و بتواند اندکی بیشتر زندگی کند. در چند سال اخیر که اجراهای اعدام زیاد شده، این نوع قتلها نیز بیشتر از سابق در زندان صورت میگیرد.»
شورش و اعتصاب
شورش و اعتصابات زیادی در زندان قزلحصار رخ داده است که اخبار برخی از آنان در رسانهها انعکاس بیشتری یافته است. برای مثال در آذر ماه سال ۹۲ در پی انتقال ۱۱ زندانی به سلول انفرادی جهت اجرای حکم اعدامشان بیش از ۱۸۰۰ زندانی از واحد دو این زندان دست به اعتصاب غذا زدند. این اعتصاب غذا بعد از ۹ روز با وساطت مسئولان زندان و قوه قضائیه و وعدهٔ بررسی مجدد پروندههایشان پایان یافت. وعده ایی تو خالی که هرگز اجرا نشد.
در اسفند ماه سال ۸۲ نیز طی انتقال ۱۰ تن از زندانیان جهت اجرای حکم اعدامشان زندانیان واحد ۲ و ۳ این زندان دست به شورش زدند. نیروهای امنیتی در راستای سرکوب این شورش از سلاح گرم استفاده کردند که منجر به کشته و زخمی شدن تنی چند از زندانیان شد. اطلاع دقیقی از تعداد واقعی کشته شدگان و مجروحان اعلام نشده است. برخی خبرگزاریها تعداد کشته شدگان را حدود هشتاد نفر اعلام کردهاند برخی نیز این تعداد را بیش از صد نفر میدانند.
موارد فوق گوشه ایی از وضعیت نابسامان حاکم بر زندان قزلحصار است که توسط زندانیان این زندان به سازمان حقوق بشر ایران گزارش شده است. با توجه به اخبار ارسال شده از داخل زندان در چند سال اخیر ضروری است فعالان حقوق بشر توجه ویژه، اطلاع رسانی و پیگیریهای جدی تری نسبت به شرایط غیرانسانی زندانیان قزلحصار داشته باشند.
جهنم واژه ناچیزی است برای زندان قزل حصار اطلاع دارم در اردوگاه های کار نیز ظلم بسیاری به کارگران میشود وحتی از دستمزد بسیار اندک آنان کارفرمایان میدزدند
نظرات بسته است