با پایان یافتن دوره محکومیت شش ساله زندان آقای احمد زیدآبادی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی، همسر او از آغاز شدن دوره پنج ساله تبعید او، به عنوان مجازات تکمیلی وی خبر داد. مهدیه محمدی در صفحه فیسبوک خود نوشته است: ” منتظر بودیم روز 31 اردیبهشت، احمد پس از شش سال زندان آزاد بشه، اما حالا میگن، از همون زندان می برنش تبعید. احساس می کنم خیلی مظلومیم. ” !
بر اساس ماده 23 قانون مجازات اسلامی، مصوبه سال 1392 خورشیدی، مجازات تکمیلی در پرونده های مربوط به تبعید، یا محرومیت های مدنی و سیاسی، بیش از دو سال نمی تواند باشد. در این رابطه حقوق دانان و مدافعان حقوق بشر، با غیر قانونی خواندن این حکم در مورد آقای احمد زیدآبادی، صدو چنین حکمی را برخاسته از نهادهای امنیتی دانسته اند!
احمد زیدآبادی روزنامه نگار و دبیرکلا سازمان ادوار تحکیم وحدت، پس از انتخابات متقلبانه سال 1388 دستگیر، و بعد از تحمل ماهها زندان انفرادی، در جریان دادگاه جمعی در دادگاه انقلاب تهران، به تحمل شش سال زندان، پنج سال تبعید در گناباد در استان خراسان جنوبی، محرومیت مادام العمر از فعالیت های سیاسی و اجتماعی، حضور نداشتن در احزاب و ممنوعیت مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث به صورت کتبی و شفاهی محکوم شد!
مصیبت حضور در ” شهر هرت ” حاکمیت ننگین جمهوری پلید اسلامی، بیشتر از آن جهت دردناک است؛ که همرزمان و همفکران آقای احمد زیدآبادی، مخصوصا در سازمان مورد دبیرکلی ایشان(ادوار و تحکیم وحدت) به راحتی از دائره فعالیت های خودشان در این سازمان خارج شدند؛ و به سرعت خودشان را به خارج از کشور، به ویژه به آمریکا رساندند. و هم اکنون در این کشور برای خودشان دارای اسم و رسم گشته اند و در رادیوها و تلویزیونهای بیست و چهار ساعته حضور می یابند و افاضات سیاسی خودشان را انتشار می دهند!
حال آنکه بدون تردید، آقای زیدآبادی در زمینه آگاهی های سیاسی و ادبی و اجتماعی و …. بسیار بیشتر از آنان می دانست و می داند و انجام می داند. اما رسم روزگار و خشونت های موجود در اجتماعات گوناگون، به ویژه در دنیای امروزی و شرایط نابسامان این برهه زمانی در سراسر جهان، چنین گشته که آنانی که بی سوادتر و به هنرتر و بی مایه تراند؛ آسوده تر از بقیه به گذران عمر خویش مشغول باشند!
نکته مهمی که بسیاری از مردم توجه اندکی به آن دارند؛ لذت بردن و راضی بودن سران خونخوار رژیم واپسگرای اسلامی، از داشتن جاذبه و دافعه در میان امت تازه به دوران رسیده خودش، و ملت ستمدیده و پاک باخته ایران است. شیعیان معتقدند، کسانی در زندگی موفق می شوند؛ که درون جامعه هم از جاذبه و هم از دافعه برخوردار باشند. به پندار ایشان، کسانی که دارای هر دوی این موقعیت و جذابیت و عدم آن می باشند؛ انسان های برجسته و کاردرستی هستند؛ که از دیدگاه آنها و به استناد بخشی از کتاب ” مصباح الشریعه ” اشخاصی که درون اجتماع محل زندگی خودشان، هم دارای دوستان فراوان، و هم دارای دشمنان متعددی می باشند؛ افراد و اشخاص خوبی هستند؛ که بیش از بقیه عدالت های اجتماعی را رعایت می کنند!
نمونه بارز این موضوع را هم، علی ابن ابیطالب داماد و پسرعموی پیامبر اسلام می دانند؛ که درون جامعه آن روزی در عربستان، موافقان و مخالفان زیادی داشته است. بر همین اساس، سردمداران جمهوری ولایتی فقاهتی رژیم، از یک زاویه به دوستان اندکی که در داخل کشور دارند؛ به طور صد در صدی رسیدگی نموده و کمک شان می کند. ولی برعکس، به مخالفان رژیم پوشالی خودشان، به هر دین و مسلک و مرامی که باشند؛ در حد بی نهایت ظلم و بی عدالتی روا می دارند؛ تا کفّه های ترازوی شان در تعادل قابل ملاحظه ای قرار بگیرد!
شگرد مهمی که در این ارتباط مورد استفاده خویش قرار می دهند؛ نوشتن و به اجرا در آوردن سناریوهائی است؛ که بتواند نه فقط روزها و هفته ها، بلکه ماهها و سالها، سر مردم ایران( امت و ملت ) را، با چنین برنامه هائ تأثیر گذاری، به مسائل فرعی گرم کند؛ تا هیچگاه به یادشان نیاید، که چه اهریمنانی را بر خود و میهن مان مسلط نموده ایم؟!
محترم مومنی