عباس عراقچی که مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی، و معاون حقوقی و بین المللی وزارت امور خارجه رژیم آخوندی است؛ در روز چهارشنبه سی و یکم تیر 94 خورشیدی، در یک نشست خبری در مورد ” مذاکرات موضوعی” که احتمال دارد در آینده با ایالات متحده داشته باشند؛ به خبرنگاران گفت: ” این که بعد از اجرائی شدن توافق، زمینه برای مذاکره در خصوص سایر مسائل مورد علاقه طرفین! وجود دارد؛ باید بگویم که احتمال دارد به صورت موضوعی و موردی، توسط مسؤلان تصمیم گیری و وارد مذاکره شویم. ” !
به بقیه پرسش و پاسخ های میان خبرنگاران با وی نمی پردازم. آنقدر در همین عبارات بالا، نکات مهم برای اشاره کردن به آنها وجود دارد؛ که می توان چندین کتاب در باره اش نگاشت. با آنکه از اوان به روی کار آمدن این حکومت ضد بشری در ایران، خمینی دیکتاتور و انتقامجو، که به اهتمام و با هزینه همین آمریکائی های جهانخوار، موفق به فروپاشی حکومت پادشاهی در ایران گردید. همین که جای پای منحوس اش در ایران سفت شد، و خیالش از بابت تحمیق کردن ملت و برخی از همسایگان با ایران آسوده گردید؛ شروع کرد به وا داشتن مردم به دشمنی با آمریکا و شیطان بزرگ نامیدن ایالات متحده . ولی همراهان او که چند تن شان از تحصیل کرده های ینگه دنیا(آمریکا) و از دانشجویان ” کنفدراسیون دانشجوئی ” در آن کشور بودند. و همیشه سر مخالفت با حکومت پهلوی را داشتند؛ با آنکه در ظاهر خمینی را تأیید می نمودند؛ اما در باطن همچنان با آمریکا روابط پنهانی زیادی داشتند!
آخوندهای مفلس و یک لا قبای آن موقع هم، به پیروی از امام شان جانب خصومت با آمریکا را گرفتند و به آتش این قضیه دامن زدند. ولی به مرور زمان دریافتند، که از این بابت چه خسارت های زیادی نصیب شان شده است. از این باب همواره به دنبال یک فرصت مناسب می گشتند؛ که دوباره با آمریکا روابط دوستانه ای را برقرار نمایند. پس از آغاز شدن مخالفت های شش قدرت بزرگ جهان با هسته ای شدن ایشان، بهترین فرصت ممکن در این رابطه برای آنها به وجود آمده بود. چون که از آن پس می توانستند، با شرکت نمودن در گفتگو با مخالقان خارجی خویش، به راحتی و بدون دخالت های دیگر بتوانند؛ آرام آرام زمینه های ایجاد روابط دوستانه و همکاری های دو جانبه با آمریکا را بچینند!
این زمینه چینی ها تا جائی برای آنها حائز اهمیت بود و هست؛ که حکومت شان و در نهایت میهن ما و ملت ایران را، دست کم برای چند دهه دیگر، در قیمومیت ایالات متحده قرار بدهند. بدیهی است که قیّم شدن آمریکا برای این حکومت خودفروخته و ضد ایرانی، مشمول هزینه های سیاسی فراوانی هم خواهد بود؛ که ….. ” هر کسی طاووس خواهد جور هندوستان کشد !
این دوستی، که رؤسای جمهوری هر دو کشور، به لطائف الحیل سعی دارند آن را نوع دیگری بنمایانند؛ مستلزم ادامه یافتن روابط هر از چندگاه یک بار آنان با همدیگر می باشد؛ که در این مورد از هم اکنون برای آن در حال زمینه چینی های کارساز هستند. از جمله یکی از این زمینه چینی ها، ” مذاکرات موضوعی ” است، که عباس عراقچی ملزم به بیان کردن آن بود. تا اینگونه هرگاه که خواسته باشند در رابطه با موضوع مهمی با قیم شان مشورت کنند؛ زیر عنوان همین عبارت(مذاکرات موضوعی ) ، که هیچگونه ربطی هم به مذاکرات هسته ای ایشان ندارد؛ نزد ارباب شان بروند و با همدیگر به راز و نیاز های سیاسی بپردازند!
تردیدی وجود ندارد، که در این رابطه حسین باراک اوباما به ریسک بسیار بزرگی دست زده است. زیرا امکان نارضایتی متحدان آمریکا، به ویژه اسرائیل و شیخ نشینان منطقه را، نسبت به موضع آمریکا و دشمن حتمی این متحدان، که حکومت آخوندی است را فراهم بیاورد و فزونی هم ببخشد. اوباما تلاش کرد تا در انتهای دوره دوم ریاست جمهوری اش بر کشور آمریکا، بتواند در تاریخ این مملکت ثبت نماید: ” سرانجام نخستین رئیس جمهور سیاه پوست ایالات متحده، با زیرکی خاص خودش، توانست کشور متبوع خویش را از درگیر شدن با یک جنگ فرسایشی دیگر، که امکان داشت دامنه اش به بروز جنگ جهانی سوم کشیده بشود نجات بدهد. ” !
جناب شان غافل از این حقیقت است، که دوستی جمهوری اسلامی با دیگران، همان ” دوستی خاله خرسه ” است؛ که خراب شدن اش ” دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. ” !
محترم مومنی