یکی از مهم ترین مصداق هائی که در عالم سیاست، مخصوصا در این عصر و زمانه، که همه جا مملو از سیاستمداران قلابی و ناآگاه می باشد این است. که با ایجاد ظرفیت برتری جوئی و تفوق طلبی، میان کشورهای کوچک و بزرگ دنیا، مدیران آنها را وا بدارند؛ که با یورش بردن سباسی بر یکدیگر، قدرت طرف مقابل خود را زیر سؤآل ببرند؛ و به دولتمردان قدرت پرست چنین سرزمین هائی، کم ترین فرصتی جهت بیشتر مطرح کردن خودشان را ندهند. تا ایشان را به عمد، به ورطه شکست در مقابل رقیبان بین المللی شان سوق بدهند؛ و با این شگرد موذیانه و مزورانه، از آنها ورشکستگان سیاسی را به وجود بی آورند. تا در این رهگذر، از تک تک آنان برای خودشان، نوکران چشم و گوش بسته ای را بی آفرینند؛ که ضمن خفیف کردن شخصیت ایشان(این به دام سیاست افتادگان ) ، آنان را به پائین ترین مرتبه از حیات سیاسی خودشان نیز تنزل مقام بدهند؛ و جهت فرمانبرداری کور کورانه آنها از خودشان(از نویسندگان و مجریان چنین ترفندهای موذیانه)، سیاستمداران بلاهت پیشه و نا کارآمدی را پرورش بدهند؛ که در این رابطه، هر زمانی که بخواهند و بتوانند، آرمان های دهشتناک و پلید سیاسی خود را، با بهره کشی از این افراد فریب داده شده به مرحله تحقق یافتن نزدیک نمایند. تا به منافع غیر انسانی خویش جامه عمل بپوشانند!
به ویژه در قرن اخیر و پس از به پایان رسیدن جنگ خانمانسوز جهانی دوم، همینطور بعد از شکل گیری کشور نوپای اسرائیل، و نیز بدون کم ترین تردیدی، از زمان فروپاشی و برچیده شدن حکومت ایرانساز پادشاهی پهلوی در کشورمان، و روی کار آمدن حاکمیت مستبد و پلید و اشغالگر آخوندی اسلامی در میهن ما، که با حضور جمهوری ستمگر آخوندی در این سرزمین، نه فقط چهره ظاهری و سیاسی حکومت در این کهندیار عوض گردید؛ بلکه در بیشتر ممالک دیگر گیتی نیز، رخساره کشورداری بسیاری از حاکمان و دولتمردان آنها هم، تغییری صد و هشتاد درجه ای یافت؛ و باری دیگر، این دنیای رو به آرامش و سکون را، دوباره چنان دستخوش نا آرامی های بسیار نمود؛ که تعداد فراوانی از سرزمین های مطرح در این کره خاکی را، یا مستقیم و یا غیر مستقیم به جان یکدیگر انداختند. تا خود و دیارشان را، به مطامعی که در نظر داشته اند برسانند!
و اینگونه، به جای آن دوستی ها و تفاهمات دو یا چند جانبه ای، که بین بسیاری از کشورهای گیتی در زمان پیش از انقلاب شوم اسلامی وجود داشت. با ایجاد دشمنی میان آنها، و به وجود آوردن رقابت های حاد و ویرانگرانه و ناسودمند بین ایشان، آنها را چنان از مرحله دوستانه شان منحرف نمایند؛ که جز تنگ نظری و بدخواهی و دشمنی بین شان برقرار نباشد؛ و آن فریب خوردگان را، از مسیر انسانی و صلح آمیزشان منحرف نموده و به طرف دشمنی غیر منطقی با همدیگر سوق بدهند!
از نمونه های بارز این جریان و چنین سیاست های ناعادلانه ای، که توسط ابرقدرت ترین سرزمین جهان به مرحله اجرا گذاشته شد و دنیا را به پیسی و پلیدی کشاند. حذف نمودن رهبران و دولتمردان با کفایت کشورهائی از جایگاه شان در ممالک آنان است؛ که پیروی نمودن از دستورات حاکمان ممالک سودجو را، به صلاح مملکت و هم میهنان خود نمی دانستند؛ و هرگز به خاطر باقی ماندن بر جایگاه و پست و مقام والای خودشان، به خواسته های جاهلانه و خودمحورانه و سودجویانه آنها کم ترین بهائی را نمی داده و نمی دهند!
استیلا یافتن ابر زورمدار ها بر کشورهای دیگر، و گرفتن افسار قدرت در آن ممالک به دست خودشان، شیوه ای نکوهیده و ننگین و بری از انسانیت بوده و هست؛ که تقریبا بیش از یک قرن از قدمت آن در جهان می گذرد. بر این اساس نیز بوده و هست، که لقب چنین قدرتمداران بین المللی را « جهانخوار » گذاشته اند؛ و آنان را به دلیل همین سلطه طلبی های شان، دشمنان بشریت هم نامیده اند!
متاسفانه ما ایرانیان و سرزمین پیوسته نامداران مان نیز، از جمله افراد و کشور هائی هستیم؛ که در بیش از چهار دهه گذشته، طعم بسیار تلخ چنین زورمداری از جانب یکی از همین جهانخواران سودجو و قدرت پرست را چشیده ایم؛ و بزرگ ترین آسیب سیاسی در این معنا را هم متحمل گشته ایم!
پادشاه دلسوز و میهندوست و خدمتگزار به ایران و ایرانی ما را که اجازه نمی داد؛ تا این جهانخوران حرفه ای برای ما تعیین تکلیف بکنند. را از ما گرفتند، و کهندیار باستانی و بی بدیل مان را، جایگاه فرمانروائی دیوان و ددان بیابانگرد تازی تبار نمودند؛ و مشتی آخوند جنایتکار و ددمنش و فاسد را، بر ما و میهن مان مسلط و تحمیل نمودند. تا آنان را همچون نوکران و مزدوران شان به قدرت برسانند؛ و هرچه را که ارباب سیاست پیشه شان اراده می کند؛ را با گوش دل بشنوند؛ و با همه جان و توان و وجودشان به مرحله اجرا بگذارند!
یکی از خواسته های این ابرقدرت های زورمدار از پادشاه فقیدمان، اعلاحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی این بود: که هرچه می تواند، برای اعراب فلسطینی در لبنان سلاح های جنگی بفرستد. تا که جنگ فرسایشی میان فلسطینی ها و اسرائیل گسترده تر بشود. چرا که در سایه چنین درگیری های طولانی مدتی در این بخش از جهان، تا کنون توانسته و از این پس نیز می توانند؛ که حضور دائمی خود در منطقه خاورمیانه را، بدون کم ترین دلنگرانی و احساس مزاحمتی از سوی دیگران تحقق ببخشند؛ و سروری و آقائی ظاهری و موقتی خودشان را، دست کم درون خاور میانه به ثبت تاریخ برسانند!
چون که پادشاه صلحدوست ایرانزمین، به خواسته های غیر منطقی ایشان وقعی نمی گذاشت؛ و به چنین ننگ خفت بار تاریخی تن نداد؛ و انسانیت خویش را ارج نهاد. به همین خاطر نیز با بدترین نوع روش سیاستمدارانه شان، با آن یگانه تاریخ در جهان برخورد و رفتار سیاستمدارانه نمودند؛ که تا هم ایرانیان را بدون پدر و یتیم گردانند؛ و هم سرزمین بی همانند ما را، زیر سلطه ننگ آور تعدادی آخوند زورگو و مستبد و جنگ طلب و قدرت پرست و جنایت پیشه، به پائین ترین جایگاه سیاسی اش در دنیا تنزل مقام بدهند!
بارزترین بخش مزدوری آخوندهای حاکم بر ایران برای همین امریکای « جهانخوار!!!!! » ، ارسال دائمی انواع سلاح های جنگی برای اعراب فلسطینی در لبنان( و در چند سال اخیر برای گروه « انصارالله = حوثی ها » در یمن ) بوده و هست. تا رسیدن اعراب فلسطینی و اسرائیلی ها را به مرحله صلح و دوستی طولانی تر گردد. ( هرچند که حکومت و دولت آخوندها در ظاهر امر توسط ینگه دنیا، به عنوان حاکمیتی تروریست پرور، مورد تقبیح و اعتراض دائمی همین قدرت های بزرگ جهان، به خصوص خود آمریکا هم واقع می شوند. ) ؛ به ادامه یافتن غیر متعارف جنگ در این سوی دنیا بکوشند؛ و به ارباب سلطه جوی شان فرصت بدهند؛ که از مزدوران پنهانی و دشمنان علنی و آشکارشان انتقاد هم بکنند!
اما دست های این حرامیان را، برای انجام دادن هر کار ضدبشری در ایران و در سایر ممالک گیتی باز بگذارند. تا نه فقط خاور میانه ، بلکه بسیاری دیگر از مناطق دنیا را هم، به آشوب و عدم تعادل مبتلا سازند. که ارباب شان در این ارتباط، همه جا خودش را داخل ماجرا بی اندازد؛ تا سود های احتمالی تاریخی – اقتصادی و سیاسی آن را، به نفع خود و کشورشان مصادره نمایند!
برای ایرانیان میهنپرستی که از این حقایق غیر انسانی آگاهی می یابند نگران کننده است؛ که برای نجات دادن خود و میهن شان از چنین مصیبت بزرگی نتوانند کاری بکنند. عمده حسرت شان هم این است؛ که از درون سرزمینی که صدها سال شاهان راستگو و صلحدوستی آن را اداره می کردند؛ صداهائی در جهان به گوش برسند؛ که از چنین ننگ بزرگی سخن بگویند !
اما با خبرهای نسبتا صحیحی که از درون ایران به خارج از آن راه یافته اند. می توان امید داشت، که سرانجام دست روزگار، سناریوئی را نوشته و آماده اجرا در ایران کنونی نموده است؛ که چه آخوندها و ارباب شان را خوش آید و چه نه؟ تعداد زیادی از افراد و کارگزاران ظاهری خود آخوندها، که در اصل نیروهای نفوذی براندازان فعال در داخل منطقه خاور میانه و هم درون ایران مشغول ضربه زدن به کلیت حکومت اشغالگر آخوندی می باشند. چنان بر اوضاع رژیم تسلط پنهانی یافته اند؛ که هم اختیار را از دست حاکمیت و دولت اسلامی خارج نموده اند؛ و هم مهره های درشت و مهم درون جمهوری مخوف اسلامی را، چنان به جان یکدیگر انداخته اند؛ که تا حدود زیادی، آنان را به فرو پاشیده شدن قریب الوقوع جمهوری منفور و ستمگرشان متقاعد کرده است!
مخالفان آخوندها و حکومت اشغالگر اسلامی، هم از درون خود دستگاه های دولتی رژیم، و هم از درون خود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مخصوصا از طریق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران هستند؛ که ضمن انجام دادن وظایف عادی اداری خودشان، این(اطلاعاتی سپاهی) برای مهره های مهم وزارت اطلاعات دولت روحانی نقش نفوذی را بر عهده دارد؛ و آن(اطلاعاتی های وزارتخانه) کابینه حسن روحانی نیز، در حال جاسوسی نمودن داخل سازمان اطلاعات سپاه پاسداران هستند. آن دیگری در ارسال اخبار سری رژیم برای اسرائیل و……….. اشتغال دارد. در حالی که نیروهای نفوذی از بیرون دستگاه های اداری و نظامی دیگر نیز، یا به لو دادن این داد و ستدهای شرافتمندانه!!! سیاسی، میان آمریکا و ملاها مشغول می باشند؛ و یا از اموری خبردار هستند.( چون هم با اسرائیل و هم با ایالات متحده و هم با روس ها و چینی ها دارای روابط نزدیک و دیپلماتیک و دوستانه!! می باشند. )؛ بدون کم ترین ترس و واهمه ای از رژیم، وضعیت را برای حاکمیت چنان اضطراری نموده اند؛ که دست اندرکاران زیاده طلب جمهوری اسلامی را بدترین شرایط در طول حکومت زیان بارشان بر ایران مواجه نموده اند!
نا کارآمدی حکومت اشغالگر ملاها در همه زمینه ها چنان آشکار و مطرح شده اند؛ که برخی از کنشگران سیاسی و روزنامه نگاران داخلی نیز، در حال پرداختن به این موارد می باشند؛ و به پندار آنها: « اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»!
محترم مومنی