دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز (ssf)
متأسفانه فاجعه سوریه همچنان ادامه دارد و با وجود تلاش ها برای آتش بس و صلح، جنگ ادامه دارد. گرچه کشتار در سوریه در طول این چند سال اخیر شکستی بزرگ برای جامعه جهانی است، اما نباید فراموش کنیم که اگر “مدیریت جنگ در سوریه” نبود، اینک تمامی خاورمیانه را ویرانه هایی از قتل عام ها همچون سوریه شاهد بودیم و هر دو بحران سوریه و اوکراین از قابلیت آن برخوردار بودند که ابتدا به سطح “جنگی منطقه ای” و سپس حتی “جنگ جهانی” دهشتناک بدل شوند که انواعی از سلاح های کشتار جمعی، از جمله سلاح های هسته ای نیز در آن بکار روند.
با وجود شکست چند باره توافقات آتش بس بین روسیه و آمریکا در سوریه اما هر دوی شان تاکنون از آن میزان پختگی برخوردار نشان دادند که هم وارد جنگ با یکدیگر نشدند و هم تلاش شان در جهت کاهش و حتی توقف درگیری ها بود، و ناپختگی متحدان منطقه ای در خاورمیانه علت اصلی تداوم و عمدتاً تشدید درگیری ها در سوریه شده است. اتهامات چشم بسته از یکدیگر کمکی به ما نمی کند و باید به این صفحه بزرگ شطرنج در سوریه با دیدی بازتر بنگریم و امکان توافق و تحقق آتش بسی دیگر را با وجود شکست های قبلی باز یک بار دیگر بیازماییم. صلح باید “همواره نخستین گزینه ما” باشد و “درگیری آخرین گزینه ما” برای “دفاع از خود” و “جنگ تنها عرصه ای که ناخواسته” بدان کشیده شویم. سخنان نماینده کنونی سازمان ملل پیرامون عدم استعفا به منظور عدم پذیرش شکست تمامی راه های حصول به صلح در سوریه، نمونه ای برجسته از “حسن احساس مسئولیتی” است که هر مقام و سیاستمداری که در سطح جهانی تلاش می کند، ضروری است از آن برخوردار باشد، ولی متأسفانه تمامی سیاستمداران دنیا چنین فکر یا لااقل عمل نمی کنند. همگان امیدواریم همان گونه که سازمان ملل تاکنون در ایجاد یا تداوم صلح و آشتی در نقاط مختلف خاورمیانه موفق بوده است، (افغانستان، لیبی، سودان، آفریقای مرکزی، مالی، توافق هسته ای با رژیم ایران و تا حد زیادی در عراق) ولو اگر در حد کورسویی از امید باشد.
با این همه، این احتمال و سناریو را نیز نباید از نظر دور بداریم، که جنگ با وجود تمام تلاش های صلح، مثل گذشته خود را به ما تحمیل کند و باید هم آن را مدیریت کنیم (جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت و نسل کشی رخ ندهد) و هم به مناطق دیگر گسترش نیابد. در صورت تداوم جنگ در سوریه باید تقسیم کاری درست صورت گیرد. نخست کردهای سوریه و متحدانی که عمدتاً از اقلیت های سوریه هستند نباید بیش از این بدنبال گسترش مناطق تصرف شده از طریق جنگ باشند. به خصوص کردها باید خیلی مواظب باشند که از آنان “استفاده ابزاری” در سوریه نشود و بشوند سربازان دم توپ ائتلاف جهانی و وقتی کارشان با داعش تمام شد، رهای تان کنند که هر بلایی دیگران خواستند سرتان بیاورند. با وجود هشدارهایی که در این خصوص به مقامات کشورهای ائتلاف دادم، باید حواس خودتان هم جمع باشد. تداوم نبرد با داعش در مناطق عرب نشین و دیگر مناطق نه تنها شما را فرسوده کرده و تلاف جبران ناپذیری به شما وارد می کند، بلکه برای دوران پس از داعش، شما را در مقابل ارتش های دیگر به شدت تضعیف و حتی ناتوان می سازد و آن گاه دیگران هر بلایی که خواستند با چند برچسب چشم بسته تروریست سرتان می آورند. نیروهای کرد و متحدان شان تنها باید نیروهای منطقه ای را آموزش داده و هدایت کنند تا در جمع نیروهای ائتلاف برای آزادی مناطق مختلف مشارکت داشته باشند و برای دوران پس از آزاد سازی بتوانند امنیت آن مناطق را تأمین کنند. به سبب اهمیت موضوع و بستگی سرنوشت کردهای سوریه بدان باز تکرار و تأکید می کنم به هیچ وجه برای آزادی رقه و هر منطقه دیگری از دست -داعش یا نیروهای دیگر- وارد جنگ نشوید و تنها نقش آموزش و هدایت و بعضاً پشتیبانی را ایفاء کنید و در “وضعیت تدافعی و تقویت تان” باقی بمانید. در کنار آن باید نیروهای کرد و اقلیت های دیگر شمال سوریه به سنگرسازی مناطق مختلف سرزمین شان (آماده برای هر حمله غافلگیرانه داعش در هر منطقه و تشکیل نیرویی واکنش سریع که به محض حمله به منطقه ای به سرعت وارد معرکه شوند و به کمک نیروهای محلی و دفاعی، آن نقطه را تقویت کنند)، آموزش مدام نیروها تا کاملاً خبره شوند (همزمان خدمات رسانی بیشتر به مناطق مختلف) و همین طور به تونل سازی در مناطق مختلف و به خصوص مناطق حساس و استراتژیک دست زنند؛ تنها با تونل سازی های گسترده می توانید در مقابل قوی ترین ارتش های جهان، جنگ منظم کنید (جنگ چریکی را بدون تونل هم می توان دنبال کرد، اما حتی آن نیز با تونل سازی موثرتر خواهد بود) و شکست نخورید. این تونل سازی برای آینده خودمختاری های تان از هر اقدامی دیگر تضمین کننده تر خواهد بود و گرنه در آینده دچار مشکل خواهید شد. ترکیه به همراه ارتش آزاد سوریه بهتر است مناطق غربی فرات را –به جز منبج و اطراف آن که قبلاً توسط کردها و دیگران از دست داعش آزاد شده- به طور کامل از وجود داعش پاکسازی کنند و خود را تا دروازه های حلب برسانند که “آن برای پایان صلح آمیز درگیری های سوریه” نیز مفید خواهد بود. بنابراین ارتش ترکیه باید نیروهای بیشتری را وارد آن مناطق کند و گرنه پاکسازی آن مناطق برای ارتش آزاد سوریه به تنهایی و به صرف پشتیبانی ارتش ترکیه موفق نخواهد شد. نیروهای ائتلاف و به خصوص کشورهای آمریکا و فرانسه و بریتانیا در قالب نیروهای فرمانده و نیروهای ویژه در هر عملیات آزداسازی نقش ایفاء کنند و آن تضمین کننده موفقیت و آزادسازی مسئولانه هر منطقه خواهد بود. بر اساس یک تقسیم کار بین نیروهای ائتلاف – که در صورت افزایش هزینه های جنگ، آن به یک یا چند کشور فشار نیاورد و بین همه تقسیم شود- نیروهای کشورهای عربی و به خصوص عربستان و کشورهای حاشیه خلیج –و مثلاً نیروهای سپر خلیج (که بسیار متمایل به مشارکت نیروهای نظامی شان در سوریه هستند)- به جای نیروهای کرد و همین طور ارتش ترکیه نقش ایفاء کنند که هم از احتمال تنش جدید بین ترکیه و کردها اجتناب شود و آنان در کورس رقابت با یکدیگر موجب پیچیده تر شدن اوضاع نشوند و کارها از آنچه هست بیشتر گره نخورد.
در عراق نیز با آزاد شدن هر منطقه از دست داعش اوضاع می تواند در دیگر سو نیز خطرناک شود؛ جایی که نیروهای مختلف آزاد کننده هر منطقه برای تصرف یا حفظ مناطق با یکدیگر درگیر شوند. در این راه حتی تعهدات لفظی طرف های مختلف کافی نیست و باید “برآیند عملی نیروها” نیز یک بازدارندگی مکفی ایجاد کند. ما شاهد بودیم که نیروهای حشد شعبی عراق برای آزادسازی برخی مناطق ترکمن نشین کرکوک با هماهنگی با نیروهای پیشمرگه وارد آن مناطق شدند، اما علارغم قول های داده شده از آنجا خارج نشدند! این درحالی است که هم نیروهای حشد شعبی مذکور و هم پیشمرگه هایی که بدان ها کمک کردند (از پیشمرگه های حزب اتحادیه میهنی بودند و نه پیشمرگه های حزب دموکرات)، از متحدان رژیم ایران بودند. بنابراین، نیروهای ترکیه نیز باید در آزادسازی موصل مشارکت فعال داشته باشند و نیروهای حشد وطنی به همراه نیروهای عشایر محلی نیز پس از آزادسازی موصل در آنجا مستقر شده و امنیت اش را تأمین کنند. نیروهای حشد شعبی نمی توانند جزو “نیروهای ملی” (مثل ارتش عراق) به شمار روند و توسط دیگر مذاهب و اقدام این چنین ارزیابی شوند، چون هر گروه شبه نظامی که از قومیت یا مذهب خاصی تشکیل شده اند (نه فقط حشد شعبی متحد ایران و سپاه بدر، بلکه حتی حشد شعبی که با فتوای آیت الله سیستانی اسلحه بدست گرفته اند، نمی توانند ملی شمرده شوند)، نمی توانند ملی شمرده شوند ولو اگر با شرایطی زیر نظر دولت یا حاکمیت عراق در عملیات هایی مشارکت کنند. نیروهای ترکیه عاملی بازدارنده برای عدم درگیری بین کردهای اقلیم و سنی های عراقی با نیروهای حشد شعبی و حتی ارتش عراق خواهند بود. بدون این برآیند عملی نیروها، قول های طرفین کمکی نمی کند و دولتمردان آمریکایی قبلاً هم شاهد قول های دیگران و حتی متحدان شان در منطقه (چه رسد مخالفان شان) بودند که عملی نشدند، پس حتماً از نیروهای ترکیه در آزادسازی موصل و مناطق استان نینوا “مشارکت موثر” گرفته شود حتی اگر دولتمردان عراقی و مشخصاً عبادی با آن مخالف باشند.