” آیت الله مایک ” و ” شاهزاده تاریکی ” لقب چه کسی است؟!

0
466

رئیس عملیات‌ در سازمان سی آی ای = سیا آمریکا، جهت براندازی حکومت سردسته و رئیس تروریست های جهان، جمهوری جنایتکار اسلامی را بشناسید. روزنامه نیوزویک، چند ساعت پس از معرفی ” آیت الله مایک ” در نیویورک تایمز، همه اطلاعات موجود درباره وی را منتشر کرد.

ترجمه کامل گزارش نیویورک تایمز به شرح زیر و در ادامه ارائه شده است:

” مایکل دی‌آندرا ” اسم‌های زیادی دارد؛ در سازمان سیا او را به نام ” پرنس تاریکی = شاهزاده تاریکی ” و ” آیت‌الله مایک ” می‌شناسند. در هالیوود، او را ” گرگ ” می نامند؛ که در فیلم ” سی دقیقه پس از نیمه‌شب ” (فیلمی درباره شکار اسامه بن‌لادن) جاودانه شد. برای افکار عمومی، او هیچ ‌کس نیست؛ چون هنوز یک مأمور مخفی است. مردی که 38 سال در سیا زحمت کشیده و با وظیفه ‌شناسی خدماتی کرده، که به مرگ صدها نفر منجر شده ‌اند. همکارانش می‌گویند که او با ته ‌ریش و پیکری نحیف، کت‌شلوارهای تیره را می‌پسندد؛ بدجور سیگاری و بدخلق است!

آدم‌هایی مثل دی‌آندرا، دنبال این نیستند که توی چشم باشند. او در 1979 به سیا پیوست؛ اما در آوریل 2015 بود، که مارک مازتی (روزنامه‌نگار نیویورک‌تایمز)، او را از پِشت صحنه بیرون کشید و معرفی کرد. یک ماه پس از آن که دی‌آندرا منصب اش به عنوان مدیر ” مرکز ضد تروریسم ” سیا را ترک کرد؛ مازتی او را که قبلا فقط با نام کوچک «راجر» شناخته می‌شد شناسایی کرد. که  9 سال سرپرست آن مرکز، و مسؤول رشد عملیات‌های پهپادی سیا بوده است!

دو سال بعد از آن، دی‌آندرا به پست دیگری در سیا رسید. در دوم ژوئن امسال، تایمز گزارش داد که: ” آیت‌الله مایک ” مدیر عملیات‌های ایران در این آژانس خواهد بود. یعنی زور بازو نشان دادن به کشوری(یا به حکومتی)، که به تعبیر دونالد ترامپ: ” در صدر دولت‌های تروریست است. “!

البته که این شغل ساده‌ای نیست. ایالات متحده سفارتی در ایران ندارد؛ و بر اساس دیدگاه آن کشور(ایران) مدت‌هاست، در قبال هرکه مظنون به کار برای واشینگتن باشد؛ هوشیار و ستیزه ‌جو است. علی‌رغم این مسأله، یک وکیل سابق سیا، ” رابرت ایتینگر ” هم به تایمز گفته است؛ که دی‌آندرا برای این نقش ساخته شده است. ایتینگر گفت: ” او می‌تواند یک برنامه بسیار تهاجمی، اما بسیار هوشمندانه را اداره کند. ” !

سن دقیق دی‌آندرا افشاء نشده است؛ می‌گویند پنجاه ‌و چند ساله است، و در خانواده‌ای اهل ویرجینیای شمالی به دنیا آمده، که پیوندهایش با سیا به دو دهه قبل بازمی‌گردند. او در 1979 به سیا پیوست، و تمرین ‌هایش را، در یک مقر سیا در ویرجینا با اسم مستعار ” مزرعه ” آغاز کرد. در مقاله ای از واشینگتن‌پست، یک همکلاسی سابق او از خاطراتش می‌گوید: ” مردی خپله بود، که در تکالیف کتبی نمره ‌هایش همیشه متوسط بود.”!

پس از ترک ” مزرعه “(محلی متعلق به سیا در ویرجینیای شمالی)، دی‌آندرا به آفریقا رفت. و چندین سال آنجا بود، تا بالاخره پلکان ترقی را طی کرد؛ تا رئیس عملیات‌های مرکز ضد تروریسم سی آی ای شود. در اوج جنگ عراق، او ارشد ترین منصب سیا در بغداد را داشت. در میانۀ راه، با زنی مسلمان آشنا شد؛ و با او ازدواج کرد. که الهام ‌بخش تغییر دین او به اسلام بود!

در فوریۀ 2006، او به ایالات متحده فراخوانده شد؛ و نقش مدیر ” مرکز ضد تروریسم ” به او داده شد. منصبی چنان دشوار که پیشینیان او، حتی سه سال هم در آن دوام نیاورده بودند. می‌گویند دی‌آندرا، که بالاخره رکوردی سه برابر آنها به جا گذاشت؛ خود را در این شغل غرق کرد. پیش از سپیده ‌دم می‌آمد، و گاهی به جای آنکه به خانه برود؛ در دفتر می‌خوابید. همچنین سیگار کشیدن را، که یک دهه ترک کرده بود، از سر گرفت!

افرادی که با او کار کرده ‌اند؛ چندان خاطره دلنشینی از او ندارند. به گزارش واشینگتن ‌پُست، او مرتب با زیردستانش بددهنی می‌کرد، دائم کارهای شان را زیر سؤآل می برد، و همیشه به آنها می‌گفت، کارشان بدترین چیزی بوده که تا به حال دیده است. در میان همکارانش به این مشهور است؛ که استفاده سیا از جنگ‌افزار پهپادی را افزایش داد؛ و در شکار اسامه بن‌لادن دخالت داشت. اما برخی هم او را، مسؤل مرگ هفت کارمند سیا می‌دانند؛ که در دسامبر 2009 به دست یک مأمور دوجانبه، که سابقه  کارهای او درست بررسی نشده بود کشته شدند. شش سال بعد، یک حملۀ پهپادی سیا، به یک مقر القاعده در پاکستان، به کشته شدن دو زندانی غربی منجر شد؛ که سیا از حضورشان اطلاع نداشت!

علی‌رغم خطاهایی که شاید دی‌آندرا مرتکب شده باشد؛ و شهرتش به عنوان یک فرد تندخو و بی‌میل به همکاری با دیگران، جای هیچ تردیدی، در تجربه و تخصص او نیست. مایل مورل(معاون سابق سیا) در گفتگو با واشینگتن ‌پُست، او را چنین توصیف کرد: ” یکی از بهترین افسران اطلاعاتی نسل اش ” ، شاید ایرانی‌ها(سران رژیم خونخوار اسلامی) هم، مشغول گمانه ‌زنی باشند؛ که انتصاب دی‌آندرا برای آنها چه معنایی دارد؟!

 سیاست تغییر رژیم با آیت الله مایک “!”

منابع خبری بامداد شنبه سوم ژوئن(به وقت ایران) گزارش داده‌اند؛ سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا)، سازمانی جدید را با مأموریت گردآوری و تحلیل اطلاعات مربوط به ایران تشکیل داده است. به گزارش فارس، روزنامه وال ‌استریت ‌ژورنال، با نقل این خبر از قول مقام‌های آمریکایی، این تصمیم را نشان دهنده تصمیم ترامپ، برای قرار دادن ایران در اولویت‌های اصلی جاسوسان آمریکایی تعبیر کرده است!

سوزان مالونی، مشاور اسبق وزارت خارجه آمریکا، پس از خبر تعیین یک مدیر جدید بخش ایران در سیا، در صفحه توئیتر خود نوشت: ” دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا سیاست تغییر نظام ایران را در دستور کار قرار داده است. ” پیش تر هم گفته شده بود، که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا)، فرد جدیدی را به عنوان مدیر بخش عملیات‌های ایران تعیین کرده است!

به گزارش تسنیم(خبرگزاری سپاه پاسداران)، روزنامه نیویورک ‌تایمز گزارش داده، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) فردی به نام ” مایکل دی آندرا ” را، به عنوان مدیر بخش عملیات‌های ایران معرفی کرده است. بنا به گزارش نیویورک ‌تایمز، سابقه وی در افغانستان و گرویدن او به اسلام، لقب‌های ” شاهزاده تاریکی ” و ” آیت‌الله مایک ” را، برای وی دست و پا کرده است!

نیویورک ‌تایمز انتصاب ” آندرا ” به عنوان مدیر بخش عملیات‌های ایران را، اولین نشانه مهم از تلاش ” ترامپ ” برای رویکرد سخت‌گیرانه، در قبال حکومت ایران دانسته است. دولت ترامپ جمهوری اسلامی را، دولت تروریستی شماره یک می‌داند. مقام‌های آمریکایی، همچنین این انتصاب را یکی از تغییرات درون ‌سازمانی ” سیا ” دانسته‌اند؛ که اهمیت فعالیت‌های جاسوسی و عملیات‌های مخفیانه در این سازمان، در دوران ریاست ” مایک پامپئو ” را نشان می‌دهد!

سیا همچنین به تازگی، مدیر جدیدی برای واحد مبارزه با تروریسم تعیین کرده، که خواستار آزادی عمل بیشتر برای حمله به ترویست‌ها شده است. نیویورک ‌تایمز می ‌نویسد: ” ایران یکی از اهداف سخت برای سیا بوده است. این سازمان به دلیل باز نبودن سفارت آمریکا در ایران، دسترسی به شدت محدودی به این کشور دارد. ضمن این که دستگاه ‌های اطلاعاتی ایران، تقریبا چهار دهه را، صرف تلاش برای مقابله با اقدامات جاسوسی و عملیات ‌های مخفیانه آمریکا کرده‌اند!

رابرت ایتینگر از وکلای سابق سیا، که نقش زیادی در برنامه حملات پهپادی این سازمان داشته، درباره ” دی‌آندرا ” می‌گوید: ”  او می‌تواند برنامه‌ای بسیار جسورانه اداره کند؛ و این کار را هم بسیار هوشمندانه انجام بدهد. ” به گفته برخی از نزدیکان او (جاسوس مربوطه)، ” دی آندرا ” اعتیاد شدیدی به کارش دارد. او در ویرجینیای شمالی و در خانواده ای که پیوندهای نزدیک با سازمان سیا داشت بزرگ شده است. همچنین او با همسرش که یک مسلمان است، در یک مأموریت خارجی سازمان سیا آشنا شد!

محترم مومنی

مقاله قبلیاولین بیانیه داعش به زبان فارسی پس از حمله تروریستی تهران
مقاله بعدیوقتی دزد به دزد می زند!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.