وقتی که در یک حکومت بی خاصیت و بی کفایت ” قحط الرجال ” باشد؛ در میان جرگه سیاستمداران چنین حاکمیتی، هر فرد بی سواد و بی کیاستی، مدعی ” رجال سیاسی ” بودن می شود؛ و به خودش اجازه می دهد، که سخنان ” گنده تر از دهانش ” را به زبان بیاورد. معمولا یک پسته پوک هیچگاه دهانش باز نیست؛ اما این آدم های دور از هر نوع شائبه انسانی، آنقدر دچار پوکی مغز می باشند؛ که حتی به اندازه یک پسته دهان بسته نیز شعور طبیعی و مادرزادی ندارند؛ و هر آنچه را که به مغز خام و عاری از شعورشان خطور می کند؛ را بدون پایه چینی اساسی و به وجود آوردن اعتبار و استحکام لفظی و معنائی برای آن، از دهان یاوه گوی شان به سوی دیگران صادر می کنند؛ و در این رهگذر، چوب ناپختگی شان را هم می خورند. اما جای تأسف است، که هیچگاه با خوردن چنین چوب هائی، در فکر و کار خویش کم ترین تجدید نظری را به عمل نمی آورند!
مردک خرفت تر از ملا نصرالدین، آن قدر بی خرد و نادان تشریف دارد؛ که برای کفایتمندی ریاست آینده خودش(اگر به این مقام دست بیابد؟)، که آن را(دولت اش را)، با نام ” کار و کرامت ” به دیگران معرفی می نماید. در سخنرانی تبلیغاتی خودش به مردم می گوید: یارانه ها را سه برابر خواهد کرد؛ و سقف آن را تا به 250 هزار تومان در ماه می رساند. اکنون مورد یارانه که فقط 45 هزار تومان در ماه می باشد؛ دولت بی رمق و ناکار آمد رژیم آخوندی شان، قادر به پرداخت نمودن آن نیست. پس چرا ابراهیم رئیسی چنین نوید غیر قابل انجام شدن را به مردم ایران می دهد؟!
احتمالا نزد خودش حساب کرده، احمدی نژاد که در دو دوره پشت سر هم به ریاست جمهوری رسیده است؛ با دادن قول یارانه 45 هزار تومانی به مردم، و با دادن چندین هزار کیلو سیب زمینی به روستائیان کشور، برای خودش مهیا ساخت؟ پس جناب شان هم(ابراهیم رئیسی )، خواهد توانست، با دادن وعده ماهی 250 هزار تومان یارانه به هر یک از ایرانیان، به دست آوردن اکثریت آراء را به خودش اختصاص خواهد داد. غافل از این که، ارباب محمود احمدی نژاد(سپاهیان پاسدار)، خودشان با ریختن آرای تقلبی به صندوق حوزه های رأی گیری، آن ابله نادان را در میدان سیاست در حاکمیت ملاها، بر بالاترین طبقه برج ریاست در کشور نشانده بودند. تا از موقعیت وی نهایت سوء استفاده را بکنند؛ و خودشان را به آرمان های پلیدی که دارند برسانند!
اما این بار دست سپاهیان در کار نیست. اگر هم باشد؟ نقش کم رنگی دارند؛ و رل اصلی در دست اصولگراهای تندرو، به ویژه هواداران سعید جلیلی است. اینها جهت آنکه مبادا حسن روحانی، دوباره بر مسند ریاست جمهوری در رژیم پلیدشان تکیه بزند؛ ایشان را(ابراهیم رئیسی ) را، که در بلاهت دست کمی از محمود احمدی نژاد ندارد؛ وادار به نامزدی انتخابات دوره دوازدهم کرده اند؛ تا این بار اصولگراها با نفوذ در حوزه های رأی گیری، آراء تقلبی را به درون صندوق ها بیندازند؛ و این آخوندک بی لیاقت را به ریاست جمهوری رژیم شان برسانند. تا که اجازه ندهند، تا اصلاح طلبان برای بار چندم، عنان اختیار مملکت را در دست خودشان بگیرند!
آخوند ابراهیم رئیسی شب گذشته، چهار شنبه ششم اردیبهشت 1396 خورشیدی، در مصاحبه ای که با صدا و سیمای جمهوری مخوف اسلامی داشت؛ ضمن توضیح مختصری در باره برنامه های انتخاباتی خویش، اهانت هائی نیز به اصلاح طلبان و دولت شان نمود. امروز حمید طالبی معاون سیاسی دفتر ریاست جمهوری حسن روحانی، اعتراض تند و انتقاد تیزی به رئیسی کرد؛ و در صفحه تویتر خودش نوشت: ” مدعیان کار و کرامت، عجب جامعه سیاهی را برای کشور به تصویر کشیدند.” حمید ابوطالبی، فقر، بیچارگی، گرسنگی، تحقیر، بحران بیکاری، فلاکت، فساد و نزاع میان قوا را، از قول اراهیم رئیسی، که در مصاحبه اش با صدا و سیمای جمهوری ننگین اسلامی نموده بود. حاصل و کارنامه دولت یازدهم نامید. وی همچنین افزود: ” اگر هم انتخاب شوند ظاهرا می خواهند؛ همه کارهای انجام شده توسط این دولت را، دوباره انجام دهند! ؛ بهتر بود قبل از قضاوت، کمی بیشتر تحقیق می کردند.” !
معاون سیاسی دفتر دولت یازدهم اضافه کرده است: ” مسؤل دولت نهم و دهم هم همین گونه و با همین سیاه نمائی ها سخن می گفت. حالا وزرای آن دولت، گرد ” کار و کرامت ” جمع آمده اند؛ سرنوشت آن چه شد؟ این هم باید برود. ” ؛ جای تعجب است، از آغاز نامنویسی کاندیداهای ریاست جمهوری پیش رو تا کنون، هنوز سید علی خامنه ای در مورد سخنان و وعده های هیچیک از نامزدهای ریاست جمهوری دوازدهم، کوچک ترین حرفی نزده، حتی اشاره مختصری هم به اراجیف تبلیغاتی این نامزدها ننموده است!
البته مقام عظما! چه در باره اینها و گفته های شان اظهار نظر بکند یا نکند؛ اربابان اش اجازه ابراز وجود در این مورد را به وی نخواهند داد. زیرا اگر باری دیگر، مانند انتخابات دوره های نهم و دهم در سال های 84 و 88، در باره یکی از نامزدهای انتخابات سخنی بگوید؛ کلیت نظام پوسیده شان زیر سؤآل خواهد رفت؛ چنانچه که این بار هم چنین بکند؛ او باید هم به عمال خودش در برون و درون مرزهای ایران پاسخگو باشد؛ و هم از طرف شورای نگهبان، و بخصوص مجلس خبرگان رهبری جواب پس بدهد!
خامنه ای به خوبی می داند؛ همان بلائی را که خودش با همکاری هاشمین رفسنجانی بر سر خمینی آوردند؛ مخالفان وی هم بر سر او خواهند آورد. پس از مرگ اجباری که خودش نصیب خمینی نمود؛ و اکنون دامان جناب شان را گرفته است؛ همچنان که خانواده خمینی دجال، هیچوقت نتوانستند اعتراضی به این قضیه بنمایند. خانواده خود او نیز، هرگز نخواهند توانست، این موضوع را نزد همگان علنی و آشکار نمایند!
اینها هرچه که بر سر همدیگر بیاورند حق شان است. اما کارهائی را که در مورد پادشاه فقید، روانشاد اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی ایرانپدر انجام داده اند؛ امری ورای همه اعمالی است؛ که نسبت به خودشان انجام می دهند. زیرا، نه فقط مردم میهن پرست ایرانی، و هواداران سلسله پادشاهی پهلوی، در صدد دادن پاسخ های دندان شکنی به مجموعه اشغالگران کشورشان، و سیه روی های دزد و دغل حاکم در مملکت شان، که موجب آوارگی پدر مهربان ایشان شده اند می باشند. بلکه دست طبیعت نیز، که همواره بهترین و راستگوترین قاضی در هستی و کل آفرینش می باشد؛ همگی شان را به بدترین و سیاه ترین خاک مذلت و بدبختی و رسوائی شان سرنگون خواهد کرد. چنان جوابگو خواهد بود؛ که هیچگاه نتوانند درک کنند، از کجا و از چه کسی این سیلی حقارت بار را خورده اند؟!
چرا که همیشه: ” دست بالای دست بسیار است” !
محترم مومنی