در روز جمعه 22 آپریل 2016 میلادی، وزارت خزانه داری آمریکا، خبری را که روزنامه وال استریت جورنال، در مورد خریداری شدن سی و دو تن آب سنگین تولید شده در ایران، از طرف وزارت انرژی آمریکا را تأئید کرد. چندین تن آب سنگین که توسط رژیم آخوندی در ایران تولید شده، احتیاج به جلب خریداران بیشتری دارد؛ تا که ملاها بتوانند مازاد نیاز خودشان به آب سنگین را به متقاضیان آن بفروشند؛ و بقیه آن را خودشان جهت استفاده برای انرژی مورد نیاز در تهیه و تولید صنایع پزشکی کشور مورد استفاده خویش قرار بدهند!
چندین روز پیش، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا در این رابطه به خبرنگاران گفته است: ” امروز می توانم تأیید کنم، که برنامه ” ایزوتوپ ” انرژی وزارتخانه(وزارت انرژی آمریکا)، سی و دو تن آب سنگین از ایران خریداری می کند. ” وزارت امور خارجه آمریکا نیز صدور مجوز این معامله را برای وزارت انرژی ایالات متحده تأیید کرد و گفت، قرارداد این خرید با سازمان انرژی اتمی رژیم ایران امضاء شده است!
آب سنگین، که یکی از عناصر مهم در تولید نمودن بمب اتمی است؛ به وسیله حکومت آخوندی در ایران تولید شده، و اکنون کشور آمریکا به یک دلیل که مطرح نکرده اما وجود دارد! در صدد خریداری کردن 32 تن آن، از جمهوری اسلامی است. مسأله برجام(برنامه جامع اقدام مشترک) تعهدات چندگانه ای را بر دوش رژیم اسلامی نهاده است. تا پس از به انجام رسیدن این تعهدات، تحریمهای هسته ای، در عمل از روی رژیم آخوندها برداشته بشوند. و این امر در موقعیتی روی داده(خریداری شدن 32 تن آب سنگین ایران توسط آمریکا)، که پیش از این آخوندها در ازای خروج ذخائر اورانیوم غنی سازی شده شان از ایران، از جمهوری قزاقستان به میزان 60 تن کیک زرد تحویل گرفته اند؛ تا به عنوان سوخت هسته ای از آن استفاده کنند!
روزنامه وال استریت جورنال، از قول مقام های آمریکائی همچنین نوشته است؛ خریدن این مقدار آب سنگین از جمهوری اسلامی توسط وزارت انرژی ایالات متحده به این دلیل است؛ که آمریکا همچنان نگران این مسأله می باشد؛ که ایران در شرایط کنونی هنوز توانائی ” کاهش سریع ” ذخائر آب سنگین خود، طبق برنامه تعیین شده در مذاکرات را ندارد. در همین رابطه، علی اصغر زارعان معاون سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی، در پایان دیماه سال پیش گفته بود؛ که قرار است چهل تن از آب سنگین تولید شده در رآکتور اراک، از طریق یک کشور واسطه به آمریکا فروخته بشود!
از آب سنگین، در پژوهش های پزشکی و نیز در صنایع و ساخت نیمه رساناها استفاده می شود. تقاضا برای آن در بازار آمریکا وجود دارد؛ و خریدن این محصول از ایران، بخشی از نیازهای پژوهشی آمریکا را تأمین می کند. بر اساس برجام، که از دیماه گذشته رسما اجرائی شده، میزان ذخائر آب سنگین ایران در سالهای اولیه اجرائی شدن برجام، باید زیر 130 تن باشد؛ و در سالهای پس از آن، باید پائین تر از 90 تن باشد. با این حال، آخوندها برای یافتن مشتری مناسب جهت به فروش رساندن مازاد آب سنگین تولید ایران به ممالک نیازمند آن، با مشکلات زیادی رو به رو هستند!
به گفته منابع وال استریت جورنال، واشنگتن امیدوار است؛ که با این خرید(که خودش انجام داده و سی و دو تن آب سنگین از ایران خریده است)؛ سایر کشورهای جهان نیز اطمینان بیابند؛ که با خریدن آب سنگین تولید ایران، با هیچ مشکلی مواجه نخواهند شد. یکی از تعهدات ایران، پیش از اعلام رسمی اجرای برجام، تغییر کاربری رآکتور آب سنگین اراک بود. که پلوتونیوم حاصل شده از فعالیت های آن مرکز، به راحتی می توانست ایران را در دسترسی به تهیه بمب اتمی کمک های فراوانی کند. پس از آن که ایران قلب رآکتور اتمی اراک را خارج، و آن را با سیمان پر کرد؛ اعلام شد که طبق توافق وین، آمریکا و چین در بازطراحی آن رآکتور با ایران همکاری خواهند کرد!
خواندن، دیدن و شنیدن چنین خبرهای متضادی، ما را به یاد یکی از ضرب المثل های قدیمی خودمان می اندازد که می گوید: ” نه سرم را بشکن، و نه گردو در دامانم بریز” ! این ضرب المثل کنایه از وضعیت کارگران موسمی در باغات زیبا و بی نظیر میهن مان است؛ که در شروع فصل زیبای پائیز، که حتی در مناطق سردسیری ایران نیز، درختان تنومند و پر شاخ و برگ، و مملو از میوه گردو، آماده چیده شدن گردوهای مرغوب آن درخت ها می باشند؛ ملاکان و باغداران در روستاهای کشورمان، جهت برداشت کردن محصول درخت های گردوی شان، به کارگران فربه و چابک نیاز دارند؛ تا آنها به بالای درخت های آکنده از گردوهای بسیار مرغوب آنها بروند؛ و چنانچه به شاخه های نسبتا نازک تر دسترسی داشته باشند؛ با تکان های تند و شدید که به آن شاخه می دهند؛ میوه های گردو را به زیر درخت می ریزند. آنگاه که کارشان در بالای درخت تمام می شود، به سطح باغ بر می گردند و در جمع آوری آنها به مالک آنجا کمک می کنند. در جریان برداشت نمودن گردوی باغات این میوه ارزشمند با چنین روشی، پیش می آمد که تعدادی از آن کارگرهای فصلی، به شکل دایره وار در اطراف درختی که چند کارگر زبده در بالای آن اقدام به تکان دادن شاخه ها می کردند؛ به شکل موازی رو به روی همدیگر می ایستادند، و اطراف یک نوار طولانی به عرض یک متر را با هم می گرفتند؛ تا گردوهائی که از بالا به پائین ریخته می شدند، درون نوار مورد نظر بیفتند. اینگونه از پخش شدن گردوها در سطح باغ جلوگیری می شد؛ اما پیش هم می آمد، که بعضی از گردوها پیش از آنکه درون آن نوار دامن گونه بیفتند؛ بر سر کارگرانی که در اطراف درخت می ایستادند اصابت کنند و سر آنها را بشکنند. در چنین مواقعی بود که ضرب المثل بالا کاربرد می یافت !
البته روش بالا مربوط می شود به دوران کودکی و نوجوانی ما، یعنی به بیش از نیم قرن پیش. چون به احتمال زیاد اکنون بایستی که بیشتر کارهای زراعی و باغداری در ایران، ماشینیزه به انجام برسند. البته اگر هزینه های صنعتی کردن کشاورزی در ایران، به دست آقا مجتبی خامنه ای، جهت وضع حمل خانم شان که در زایشگاه معتبری در بریتانیا، پسر یک میلیارد تومانی ایشان را به دنیا بیاورد؛ به مصرف نرسانده شده باشد؟!
در آن روزگاران، کارگران جهت خوش خدمتی کردن به ملاکانی که برای ایشان کار می کردند؛ یک قطعه شال عریض را به دور کمر ارباب می بستند؛ سپس دو گوشه از بخش جلوئی آن را به دست وی می دادند. که به درخت تکیه بدهد تا کارگری که در بالای درخت کار می کرد؛ گردوهای مرغوب تر را برای ارباب و خانواده اش، درون گودی آن شال پرتاب کند. گاهی پیش می آمد، که حین پرتاب شدن گردوهای درشت درون شال مربوطه، تعدادی از آنها به سر و کله ی ارباب اصابت کرده و آن را می شکست. در چنین شرایطی، ارباب سرشکسته فریاد می زد: ” نه سرم را بشکن، و نه دامانم را پر از گردو کن” !
ماجرای احکام صادره از سوی گروه پنج به علاوه یک، در باره ایجاد محدودیت برای فعالیت های اتمی سران حکومت آخوندی در ایران، با خریداری شدن مازاد آب سنگین تولید شده توسط ایشان در ایران، و واگذاری مقدار بسیار قابل توجهی از اورانیوم غنی شده ایران به کشورهای دیگر مانند روسیه، که در ازای آن مقدار شصت تن کیک زرد از کشور قزاقستان دریافت کرده اند. به قدری پوچ و کم اهمیت جلوه می کند؛ که گوئی همگی شان در حالی به این بده و بستان های مالیخولیائی اقدام کرده اند؛ که به پندار خام ایشان، هیچ کسی در جهان نتواند، به پوشالی و بی محتوا بودن اصل مذاکرات هسته ای پنج به علاوه یک با جمهوری اهریمنی اسلامی در ایران اشغال شده پی ببرد!
همگی شان در حال دادن و گرفتن امتیاز های کارساز به یکدیگر هستند. تمامی این نقشه ها را بدان جهت طراحی کرده و به اجرا می گذارند؛ که تا کسی به طور مستقیم به نیات شیطانی هر دو سه سوی قضیه پی نبرد. اما گویا که حریف شان(حکومت پلید جمهوری تازیان در ایران)، با آن که در رندی و در خیانت کردن به ملت ایران دست کمی از اربابان خویش ندارند. اما به خاطر به دست آوردن امتیاز های بیشتر، با آزمایش کردن موشک های دور برد خودشان، به معامله کنندگان مقابل خویش چنین می رسانند: تا شما انتظارات ما را بر نیاورید؛ ما دست از شاخ و شانه کشیدن در مقابل شما بر نخواهیم داشت!
زندگی مردم جهان در دنیا، و رویدادهای مترتب بر امور و زندگی ایشان، بر اساس قاعده ریاضی ” دو دوتا چهارتا ” است. موردی که اکثریت مردم گیتی، غیر از ایرانیان به آن توجه زیادی دارند. ما نشسته ایم که تا دامان مان را پر از گردو کنند اما سرمان را نشکنند. شاید که ما به عنوان مردمان عادی ایرانی نتوانیم، داخل چنین مقوله هائی بشویم. اما همین ما ایرانیان عادی و معمولی، به ویژه در شرایطی که بیشتر سیاستمداران دنیا، در مسیر تکه پاره کردن سرزمین هزاران ساله ما گام بر می دارند؛ دیگر نه به خودمان اجازه ادامه دادن به چنین سکوت بی معنائی را می دهیم. و نه حتی به ” اپوزیسیون ” خارج کشور بیش از این مهلت می دهیم؛ که به بی تفاوتی های خودشان در این باره ادامه بدهند!
یا کمر به نجات دادن ایران بسته اید یا خیر؟ اگر خیر، چرا هم وقت خودتان را تلف می کنید و هم ملت را در انتظاری تلخ میان زمین و هوا نگاه داشته اید؟ اگر قصدتان نجات دادن سرزمین اهورائی مان از پاره پاره شدن است؟ دیگر هیچگونه درنگی جایز نیست. چون به مصداق همان ” دو دوتا چهارتا ” شریان غیرت ملی ایرانیان اصیل به نازکی تار مو شده، و با اندک فشاری از هم می گسلد!
مشتی آخوند گدا صفت تازی تبار بری از اصالت، با جهانخواران دست به یکی کرده اند؛ تا ایران را سلاخی نموده و تمامیت ارضی آن را به هلاکت برسانند. همکاران و همدستان شان را نیز جهت خام کردن ما به اروپا اعزام کرده اند؛ تا با به وجود آوردن کاریکاتوری از یک شورای ملی!!! هم مردم ایران به ویژه خارج نشینان را بیش از پیش بر سر کار بگذارند. و هم برای اربابان اسلام پناه اهریمنی خودشان وقت بیشتری بخرند و ذخیره کنند!
” من این دو حرف نوشتم، چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت، چنان بخوان که تو دانی” !
محترم مومنی