اگر اهل ورزش ماهیگیری باشید؟ احتمالا کنار رودخانه ای که نشسته و به این کار مشغول بوده اید؛ به حرکت ماهی هائی که درون آب به این سو و آن سو شنا می کنند توجه کرده اید. یا گاهی در فیلمهای مستندی که در مورد موجودات آبزی ساخته شده اند؛ ماهی ها و حرکت زیبای آنها درون آبهای متلاطم را نظاره گر بوده اید. یا دست کم وقتی که برای مراسم تحویل سال کهنه به نو، و تدارک دیدن سفره هفت سین، طبق سنت دیرینه، یک جفت ماهی قرمز کوچک خریده و بر سر سفره هفت سین تان گذاشته اید؛ گاهی محو تماشای آنها شده اید؛ که چه موزون اندام ظریف خودشان را از این سوی ظرف آبی که در آن هستند، به آن سوی ظرف می برند و می آورند؟
می دانیم که ماهی ها به وسیله آب ششهائی که به آنها ” برانشی ” می گویند از اکسیژن داخل آب استفاده نموده و با آنها تنفس می کنند. چنانچه بدانید، این کار ( تنفس ماهی درون آب )، همزمان به وسیله دو عضو اندام او به انجام می رسد. آنها از طریق برانشی های قرمز رنگ درون گوشهای خویش عمل دم ( فرو بردن یا به درون کشیدن اکسیژن ) را انجام می دهند؛ سپس توسط دهان شان بازدم را نیزعملی می کنند. اما در حال همزمانی این دو حرکت، با دهان های خویش سخنی می گویند که ما باید از دید فلسفه زندگی، آن مفهوم را برای خودمان ترجمه و معنا بکنیم!
ماهی یی که در حالت شنا کردن به این طرف و آن طرف آب حرکت می کند؛ با هر تعویضی که با جنباندن باله هایش در مسیر خویش ایجاد می نماید؛ دهان خود را نیز به گونه ای مشخص باز و بسته می کند. این حرکت ماهی در طول تمام مدتی که بیدار است ادامه می یابد. هنگامی که وقت خواب و استراحت وی فرا می رسد( که این کار را معمولا در نیمه های شب می کند. )؛ به گوشه ای از دریا، رودخانه، استخر محل پرورش ماهی، یا همان تنگ بلورین سفره هفت سین می رود؛ و در آن موقع است که برای مدت کوتاهی دهانش از حرکت کامل می ایستد؛ و فقط فاصله چند میلیمتری دهانش نشان می دهد، که در همان حال، مشغول انجام دادن عمل بازدم خود، حتی در زمان خواب خودش هم هست. چون در زمان بیداری، اگر دقت کرده باشید، دهان ماهی کاملا باز و بسته می شود؛ به گونه ای که ما را به این تصور می رساند، که مدام داخل آب می گوید: ” آب … ، آب … آب !
او که در همه طول زنده بودنش درون آب شناور می باشد؛ چرا مرتب آب ، آب می کند؟ بدون تردید چون حضور او درون آب، که همه زندگی وی را تشکیل می دهد؛ و با این نوع زندگی است که احساس آرامش و آزادی می کند؛ جهت استمرار دادن به این نعمت عظیم که آفریننده اش به این موجود اعطا نموده است؛ و نیز برای خودش که یکی از معجزات پدیده طبیعت در عالم هستی است؛ مرتب آب ، آب ، آب می کند؛ تا هیچگاه یادش نرود، که چه نعمت گرانبهائی دارد و باید قدرش را بداند؛ و با تکرار آن از کسی که چنین نعمت بی نظیری را به او داده است سپاسگزاری بکند!
ما به عنوان اشرف مخلوقات چه می کنیم؟ ما که همه افتخارمان این است که موجوداتی ناطق و متفکر می باشیم؛ آیا تا به حال به همین نکته ساده مربوط به ماهی تفکر و توجه نموده بودیم یا خیر؟ دانستن این موضوع، در این اندازه دارای اهمیت است، که با همه بزرگی مان، از این موجود کوچک بیاموزیم که سه نکته را هرگز از خاطر نبریم. برای همه چیزهائی که پروردگارمان به ما داده و حتی نداده سپاسگزار او باشیم( چون برخی از چیزهائی که ما از او می خواهیم و به ما داده نمی شود؛ بعدها در می یابیم که به نفع مان بوده که آن آرزو تحقق نیابد.)!
اینگونه اهمیت نعمت استقلال و آزادی را که در هر لحظه از عمرمان داریم ( که البته داشتیم ) را بدانیم. به این هم قناعت نکنیم، مانند ماهی که مرتب آب آب آب می کند؛ آزادی ، آزادی ، آزادی بکنیم؛ تا هم خودمان فراموشش نکرده؛ و به دیگران نیز خاطرنشان کنیم. تنها حق مسلمی که ما به عنوان آدم پوشیده شده از صفات انسانی داریم، بهره مند شدن ما از نعمت آزادی، در همه زمینه های فردی و اجتماعی آن باشد!
ما چگونه باید آزادی ، آزادی کنیم؟ ماهی که مدام درون آب است و با همه تشنه کام نبودنش، آب ، آب می کند؛ به ما می آموزد که این آزادی های نسبی و پیش پا افتاده، مانند انتخاب رشته تحصیلی و کار اجتماعی و همسر و شریک زندگی و تعداد و جنس فرزندانی که می خواهیم داشته باشیم؟ محل سکونت و زندگی، نوع و روش زندگانی خویش و ……، با همه مهم بودن شان، ما را به جائی نخواهند رساند؛ تا زمانی که بدانیم در ضمن همه این موارد نسبتا کوچک، از آن مورد بسیار بزرگ و با اهمیت غافل نشویم. حتی اگر کاملا سیراب هستیم، باز همچنان ماهی که آب آب می کند؛ آزادی آزادی بکنیم!
این مهم را فقط با بیان به انجام نرسانیم، بلکه با عمل کردن به این پند هم میهنانه، و یاد آوری آن به دیگر دوستان خویش، نشان بدهیم که بهای آزادی را به خوبی می دانیم، و برای به دست آوردنش، تا هر چه قدر که توان داریم آزادی آزادی گفتن مان را رها نخواهیم نمود؛ و پویائی برای جستن آن را چنان همان ماهی قرمز کوچولو استمرار خواهیم داد؛ تا به طور کامل به آن دست بیابیم.
بلائی که ما بر سر آزادی و آزادگی خویش آوردیم، چنان بزرگ و وخیم است که لطمات اسف بار آن را سی و چهار سال پیاپی تجربه می کنیم. حال چرا هنوز بر این کنش ایستا نشده ایم که به آزادی های اندک بسنده نکنیم و به دنبال آن آزادی زندگی ساز بزرگ خویش بگردیم؟ خدا آگاه است. و جهت رسیدن به این جایگاه رفیع و زندگی بخش، از خود او استمداد می طلبیم. چرا که ما موجوداتی ممکن الوجود و بی اراده و تنبل ایم؛ اگر مساعی او در زندگی ما نباشد؟ زندگانی مان تا ابد بدون دارا بودن نعمت آزادی ادامه خواهد یافت. ای کاش آسیب این نامرادی، فقط به خودمان برسد. می دانیم که نه فقط خودمان، بلکه فرزندان و عزیزان ما، حتی آیندگانی که از نسل های بعد از ما به این هستی پای خواهند گذاشت نیز از مشقات این ناکامی ما بی بهره نخواهند ماند!
مگر آنکه پیاپی امر جزئی آب طلبیدن ماهی کوچک را، به امر بزرگ و کلی آزادی طلبیدن موجودی بزرگتر از آن ماهی کوچک چون خودمان، تعمیم بدهیم و خویشتن را به این نعمت حائز اهمیت برسانیم!
تابستان 2572 آریائی هلند
محترم مومنی روحی